سایت بدون – دوران سلطنت ناصرالدینشاه در تاریخ ایران، یکی از طولانیترین ادوار حکومت محسوب میشود. او نزدیک به ۵۰ سال پادشاه ایران بود؛ آن هم در دورهای که اروپاییها به عصر شکوفایی علمی و اقتصادی خود وارد شده بودند و دولتهای استعماری، برای چپاول ملتهای کهن سال مشرق زمین، گوی سبقت را از یکدیگر میربودند. سالهای نخست سلطنت ناصرالدینمیرزا، با عزل و سپس شهادت میرزاتقیخان امیرکبیر آغاز شد؛ آغازی نفرتانگیز که خبر از سالهای نکبتباری میداد. با این حال، اگر کمی حوصله کنید و به تحقیق درباره شخصیت و عادتهای فردی ناصرالدینشاه بپردازید، به مواردی بر خواهید خورد که جالب توجه و گاه حیرتانگیز است؛ طوری که شاید باورش برای شما سخت باشد که بتوانید ناصرالدینشاه را در چنین کسوت و واجد چنین خصیصهای تصور کنید؛ ضمن آنکه برخی عادتهای شاه قاجار، با توجه به پیشزمینه ذهنی شما، قابل پذیرش و البته، قابل تأمل به نظر میرسد. در ادامه درباره تعدادی از این عادتها، مطالبی را به شما خوانندگان گرامی روزنامه خراسان، ارائه خواهیم کرد.
ناصرالدینشاه نقاش!
شاید قابل باور نباشد، اما نقاشی یکی از مهمترین سرگرمیهای ناصرالدینشاه بود. او خیلی سریع نقاشی می کشید و شاید بتوان این سرعتش را در تصویرگری، با «باب راس»، نقاش فقید که مجموعه آموزش نقاشی وی، شهرتی جهانی دارد، مقایسه کرد. ناصرالدینشاه معمولاً در ساعاتی از روز نقاشی میکشید که نشاط بیشتری داشت؛ البته نپرسید چگونه این نشاط را به دست میآورد که از بیانش معذوریم! شاه موضوعات نقاشی را بالبداهه انتخاب میکرد. گاه یکی از نوکرانش را گیر میآورد و مینشاند و او را مجبور میکرد که ساعتها بنشیند تا نقاشی قبله عالم تمام شود. مسئله به همینجا ختم نمیشد؛ برخی مواقع شاه وسط نقاشی، هوس میکرد کار دیگری انجام بدهد و میرفت و چند ساعت بعد بازمیگشت؛ در این مدت، نوکر بخت برگشته باید مثل چوب خشک سر جایش میماند و اگر تکان میخورد، رگ غضب ناصرالدینشاه وَرَم میکرد و معلوم نبود چه بر سر آن نگونبخت بیاید. شاه گاهی که حوصلهاش از دیگران سر میرفت، نقاشی خودش را میکشید. چند تصویر از طراحیهای او باقی مانده است که مربوط به دوران جوانیاش میشود و طبق یادداشتهای خودش زیر آن ها، با نگاه در آیینه طراحی شده است.
عاشقِ فارغِ حیوانات
ناصرالدین شاه به شکل خودش، عاشق حیوانات بود؛ تعجب نکنید! به شکل خودش! یک روز چنان طرفدار حیوانات بود که ببریخان، گربه محبوبش را واسطه لطف و مرحمت به رعیت میکرد و کسی را که به شیر باغ وحش شخصی اش، حیوان گفته بود، به عقوبت سخت میرسانید و روز دیگر، با خدم و حشم، راهی شکارگاههای اطراف تهران میشد و دمار از روزگار حیوانات بختبرگشته در میآورد و با جسد بیجان آن ها، فیگور میگرفت و عکس میانداخت. بنابراین، او به شکل خودش دوستدار حیوانات بود و حتی در سفر فرنگ، پُزَش را به فرنگیها میداد که حامی حیوانات است. البته ماجرای شکار ناصرالدینشاه هم تفاوتهایی با دیگر شکارچیان داشت که شنیدنش خالی از لطف نیست؛ شاه هنگام شکار، گاهی هوس میکرد به جای آهو و قرقاول، آدمیزاد شکار کند؛ این بود که بعضی وقتها، عمداً تیرش به خطا میرفت و غلامان دربار را هدف قرار میداد و از کشتن آن ها حظّ وافر میبرد!
شاهِ عکاس
چهارمین شاه قاجار، به عکاسی هم علاقه داشت. میگویند وقتی برای نخستین بار یکی از معلمهای مدرسه دارالفنون از او عکس گرفت، احساس کرد که در عالم هنر عکاسی، نام ناصرالدینشاه کم است! با خودش گفت این همان گمشدهای است که مدتها به دنبالش بوده و همان عرصه گستردهای است که میتواند استعدادهای نهانیاش را در آن، به منصه ظهور برساند! ناصرالدینشاه تقریباً در هر مناسبتی از خودش و اطرافیان عکس میگرفت. او را باید نخستین سلفیبگیر تاریخ ایران هم بدانیم؛ تصویری از شاه قاجار و تعدادی از زنان حرمسرای وی وجود دارد که توسط وی و از داخل آیینه برداشته شده است. باید انصاف داد که ناصرالدینشاه در خلق تکنیکهای عکاسی، نیمچه استعدادی هم داشته است.
وسواس در سلامت جسم
ناصرالدینشاه، تنی سالم داشت؛ خیلی کم بیمار میشد و به شدت، به سلامتیاش حساس بود.
او تقریباً هر روز، طبیب مخصوصش را احضار میکرد تا وی را معاینه کند. برخی معتقدند که شاه، اصلا برای استفاده از متون پزشکی فرانسوی، این زبان را یاد گرفت. تولوزان معتقد بود که قلب قبله عالم «مثل جوان ۱۸ ساله می تپد» و حکیمباشی دربار معتقد بود که اگر ناصرالدینشاه به تیرِ غیب میرزا رضاکرمانی دچار نشده بود، سالهای سال زنده میماند و رکورد مدت سلطنت را در دنیا جابهجا میکرد! شاه با وجود الواطی دایمی و خوشگذرانی، هوای سلامتش را داشت و مراقب بود که با زیاده روی آن را به خطر نیندازد.
این ویژگی را هیچکدام از شاهان قاجار قبل و بعد از او نداشتند. پدرش، محمدشاه در دهه چهارم زندگی، بر اثر بیماری مُرد و سه جانشین بعدی او، یعنی مظفرالدینشاه، محمدعلیشاه و احمدشاه، به ترتیب بر اثر سِل، دیابت و سرطان، جان خود را از دست دادند. یکی از عادات همیشگی ناصرالدینشاه، ورزش صبحگاهی بود و اعتقاد داشت که این اقدام باعث تداوم سلامتیاش میشود.