غار-مسجد قدمگاه؛ماکتی از غار حرا در آذربایجان ایران

سایت بدون -چند بار دلتان هوای غار حرا کرده یا حتی جایی مشابه؛ جایی که ردی از اثر دست و دخالت بشر نباشد؛ چه زشتش چه زیبایش… جایی اصیل، خالص، پر از عطر ملکوت آن هم در دل یک طبیعت بکر؛ مثلا جایی که فقط آب باشد یا سنگ و صخره یا دشت و کوهستان… و آنجا فقط شما باشید و باقی همه نور؛ همه خدا، همه ملکوت؛ مثل غار حرا. البته بدون آن تجربه قدسی منحصربه‌فرد. امکان رفتن به غار حرا که البته برای همه نیست، اما جایی در همین سرزمین، در کشور خودمان هست که شاید بتوان در آن به حسی چون حس آسمانی حرا رسید. جایی مثل حرا معطر به عطر نور و نماز و ملکوت. یک غار، یک مسجد، یک غار سنگی دست‌کند که همواره در طول تاریخ این سرزمین محل نیایش بوده؛ روزگاری مهرپرستی، زمانی گوشه عزلت دراویش و از یک زمانی به بعد و تاکنون، مسجد و محل پرستش خدای احد و واحد. یک جای دنج، ساده و سنگی، بدون کاشیکاری و آیینه‌کاری، در عین حال پر ابهت و باشکوه و با صفا، زیر تپه‌ای بزرگ و تخته‌سنگ‌هایی عظیم در روستای بادمیار؛ غار- مسجد قدمگاه.

https://tripyar.com/uploads/picture/39/2.jpg

مسجدی ۱۲ هزار ساله

نزدیکیهای اذان صبح بود که به روستای بادمیار (قدمگاه) رسیدیم. هدف از این سفر، تحقیق و بازدید از معابد صخرهای و آثار بازمانده از دوران رواج مهرپرستی در آذربایجان بود. محرم بود و گروهی از اهالی روستا عازم برپا داشتن نماز صبح بودند. همراهشان شدیم. فرصت بسیار خوبی بود که ضمن انجام فریضه نماز، از نزدیک با فرهنگ و باورها و خصوصیات اهالی نیز آشنا شویم. پس از مدتی پیادهروی و دور شدن از روستا به دامنه کوه قبله رسیدیم. راه شیری مانند فرشی از الماس بالای سرمان خودنمایی و راه رسیدن به مسجد را روشن میکرد. میدانستیم مسجدی که به سویش میرویم، باید بسیار متفاوت با تمامی مساجدی باشد که تا به حال دیدهایم؛ اما نمیدانستیم تا کجا و چه اندازه. با رسیدن مقابل مسجد، صدای اذان از داخل بلند شد. اینجا نه از گلدستهها خبری بود و نه کاشیکاری و آیینهکاری، تنها یک در چوبی قدیمی و تپهای بزرگ و تختهسنگهایی عظیم. ما به مقصد رسیده بودیم. مسجدی در دل یک غار دستکند متعلق به ۱۲ هزار قبل.

از مِهرپرستی تا خداپرستی

در فاصله هشت کیلومتری از آذرشهر در آذربایجانشرقی، در دامنههای شمالغربی سلسلهکوههای سهند غربی در فاصله کوتاهی از روستای بادمیار، غاری دستکند یعنی غاری که به دست انسان کندهشده موسوم به غار قدمگاه قرار دارد. غارهای دستکند در نقاط مختلف ایران و بویژه در نواحی کوهستانی با قدمتی بسیار کهن وجود دارد. هرچند برخی از این غارها به منظور اسکان دائمی و موقت ساخته شدهاند، اما مهمترین آنها همانهایی است که در روزگار کهن به منظور پرستش مهر و توسط پیروان این آیین، بسیار پیش از ظهور پیامبران توحیدی درست شدهاند. این معابد که به نام مهرابه معروف بوده، زیارتگاههایی صخرهای هستند که با معماری خاص خود و برپایه باورها و اندیشه مهرپرستی در دل کوهها کنده شدهاند. بسیاری از این مهرابهها در کشور ما امروز یا از میان رفتهاند و تنها ویرانهای از آنها باقی مانده یا تبدیل به آثاری تاریخی برای بازدید گردشگران شده است. در این میان غار دستکند قدمگاه، اما همچنان زنده بوده و همانند گذشته محلی است برای نیایش و نماز و برگزاری مراسم مذهبی مانند مراسم ایام ماه محرم.

این غار نمونهای است بسیار جالب و دیدنی از معابد صخرهای ایران که پس از ورود اسلام بتدریج تغییر کاربری داده و احتمالا ابتدا تبدیل به آتشکده و سپس در حدود قرون شش تا هشت هجری به مکانی مناسب برای عزلت و گوشهگیری و نجوا و ذکرهای شبانه دراویش و در نهایت به مسجد شیعیان بدل شده است.

https://tripyar.com/uploads/picture/39/qadamqah-2.jpg

از دوران صفویه مسجد شد

نکته بسیار مهم درباره این غار باستانی که در سال ۱۳۴۷ در فهرست آثار تاریخی کشورمان به ثبت رسیده، آن است که براساس شواهد موجود از دوران صفویه تا به امروز این مکان به عنوان مسجد مورد استفاده مسلمانان قرار گرفته است. در حال حاضر نیز بسیاری از ساکنان محل به غیر از نماز خواندن، برخی مراسم و مناسبتهای مذهبی مانند مراسم محرم و ماه رمضان را در این محل برگزار میکنند و نذورات و نیات خود را در کنار این مسجد به جای میآورند. نکته جالب اینکه این مسجد متولی ندارد و زیر نظر میراث فرهنگی آذربایجان است و خود اهالی از آن نگهداری میکنند.

سنگ بر سنگ

ظاهر این مسجد بسیار ساده و طبیعی است. دری کوچک و چوبی در زیر برآمدگی یک صخره خاکستریرنگ وجود دارد. با عبور از این در کمارتفاع که به خم شدن زائر منجر میکند، ابتدا به اتاقی به اندازه ۷۰/۱ در ۵۰/۲ با ارتفاع ۷۵/۱ وارد میشویم؛ مکانی که به عنوان کفشکن استفاده میشود. ورودی اصلی این سازه سنگی، مستطیلی است با یک قاب از سنگ مرمر سبزرنگ که دو پایه و یک قوس سنگی روی آن قرار دارد. این قوس یک قوس تیزهدار است با دو لچکی در طرفین که روی هر یک از این لچکیها، یک گل رز با ۱۲ گلبرگ برجستهکاری شده است. در بالای قوس نیز نقشی مانند دو چند ضلعی متقاطع به شکل عدد هشت انگلیسی وجود دارد. نکته قابل توجه این است که قدمت این حجاری بسیار جدیدتر از زمان کنده شدن غار است و باید متعلق به قرن هفتم هجری یعنی زمانی باشد که غار به مسجد تبدیل میشود. به دلیل ارتفاع ۱۵/۱ متری ورودی، همانطور که گفتیم برای ورود باید حتما به حالت خمیده از ورودی عبور کرد.

با عبور از ورودی و اتاق جلویی، وارد راهرویی به طول ۹ متر و عرض ۶۰/۱ متر میشویم که در واقع راهروی اصلی مسجد است و پس از طی هشت متر کمی به پهنای آن افزوده میشود. سقف این راهرو در اصطلاح معماران به سبک گهوارهای تراش داده شده است. راهرو به اتاقی با ابعاد ۴ در ۵/۳ متر منتهی میشود که از این اتاق با بالا رفتن از پلهای به عرض ۶۰ سانت و ارتفاع ۳۰ سانت به فضای اصلی این معبد یا مسجد سنگی میرسیم.

گنبد نیست، اعجاز است این!

با ورود به محوطه اصلی و دایرهشکل است که عظمت، هنر، خلاقیت و دقت بهکار رفته در تراش صخره آشکار میشود. خلاف شبستانها و ایوانهای گنبددار مساجد، اینجا مانند آن است که وارد خود گنبد میشویم. شاید اولین سوال این باشد که چطور و چگونه گذشتگان ما با ابزارآلاتی ساده چنین سازه یکپارچه و عظیمی را در دل صخرهها کنده و شکل دادهاند. امروز برای ایجاد حفره در دل یک صخره یا احداث تونل در زیر کوه یا حفر کانالهای مترو از متههای بسیار بزرگ و پیشرفته به همراه وسایل و ابزار انفجاری و مانند آن و براساس محاسبات دقیق ریاضی و دادههای رایانهای استفاده میشود. پس چگونه به صورت دستی و محاسبات چشمی میتوان این گنبد کاملا مهندسیشده و دقیق را ساخت؟ این رازی است که پاسخ آن در دل تاریخ نهفته است.

این محوطه دیدنی که در دل یک صخره بزرگ کنده شده است، مخروطی است که قطر دایره و قاعده آن ۱۵ تا ۷۰/۱۵ متر است. ارتفاع مخروط از کف تا روزنه انتهای گنبد ۳۰/۱۲ و قطر دهانه نورگیر فوقانی مخروط ۱۰۵ سانتیمتر است. از این نورگیر مدور که از خطالراس تپه به قطر یک متر به فضای نورانی خارج میرسد و زمانی تنها منبع تامین روشنایی طبیعی در داخل تالار اصلی بوده نور خورشید به درون مسجد راه مییابد و فضایی بس معنوی و روحانی خلق میکند. اطراف دهانه این نورگیر با سه ردیف سنگ تراشخورده مکعبمستطیلمانند دهانههای چاه بسته شده است. روی دیوارههای مدور این تالار، تاقچههایی کوچک حک شده که محل قرار گرفتن شمع و چراغ بوده است. کاملا مشخص است دیواره این مخروط بسیار منظم از پایین به طرف بالا تراش خورده و در نهایت کف تالار با سنگهای بزرگ پوشانده شده است. در داخل این سازه باستانی، یادگاری جدیدتر وجود دارد که به عقیده برخی بازمانده دوره صفویه است. محراب ساده مسجد که در سمت راست راهروی ورودی قرار دارد، ترکیبی است از یک قاب ساده مستطیل شکل که درون آن یک قوس تیزهدار و سه فرورفتگی و مقرنسهای آویخته وجود دارد. نوع ساخت و تزئینات این محراب بخوبی نشاندهنده تازگی آن نسبت به سازه اصلی است.

مسجد قدمگاه

این گورستان تاریخی را هم ببینید

چنانچه گذرتان به آذرشهر و روستای بادامیار افتاد، پس از دیدار از مسجد سنگی حتما سری هم به آرامستان نزدیک مسجد بزنید. حدود ۲۰۰ متری مسجد، گورستانی قدیمی مربوط به سدههای نهم و دهم هجری وجود دارد، یعنی دوران ایلخانان و صفویه که در زبان محلی به نام دیک قبرستان شهرت دارد. آنچه در این آرامستان حائز اهمیت است، سنگ مقابر موجود در آن است. این سنگ قبرها که متاسفانه امروز تعداد بسیاری از آنها یا به سرقت رفته یا دچار صدمه و خسارت فراوان شده، متعلق به شیوخ و بزرگان صفویه بوده و دارای سنگنبشتهها، حجاریهای متنوع با استفاده از خطوط کوفی و ثلث نو بوده که در نوع خود منحصربهفرد و بسیار دیدنیاند.

مسجد قدمگاه

نازیلا ناظمی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»

سایت بدون- این ضرب‌المثل یکی از پرمعناترین و عمیق‌ترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *