فناوری کاشت حلزون که تجربه ناشنوا بودن را دگرگون کرده/مرز بین سکوت و صدا

     http://www.uzleuven.be/sites/default/files/Neuskeelenoorziekten/cochleairimplants.png
سایت بدون -بین دو نسل اتفاقات زیادی افتاده است. من در خانواده‌ای متولد شدم که پدر و مادرم هر دو ناشنوا بودند و اکنون خود مادر کودکی ناشنوا هستم. نوزاد بود که در شنوایی‌سنجی معلوم شد صداها را نمی‌شنود و وقتی به ۴ سالگی رسید، کلا ناشنوا بود. در دهه ۱۹۷۰ میلادی که رشد می‌کردم، اطرافم پر از افراد ناشنوا بود. آن زمان که به نظرم ماقبل تاریخ می‌آید، تله‌تایپ رایترها هنوز همگانی نشده بودند، لایحه آمریکایی‌های ناتوان تصویب نشده بود، تلفن‌های هوشمند وجود نداشتند و پزشکان و جراحان روی وسیله‌ای برای بهبود شنوایی ناشنوایان کار می‌کردند. همه امید داشتند این وسیله که به آن کاشت حلزونی می‌گفتند، درنهایت بتواند افراد کاملا ناشنوا را قادر به فهمیدن صحبت طرف خود و ادا کردن کلمات کند، ابزاری الکتریکی که از طریق جراحی در گوش داخلی قرار می‌گیرد و امکان شنیدن برای افراد ناشنوا یا کم‌شنوای عمیق را فراهم می‌کند.
هر قدر آنها به هدف خود نزدیک‌تر می‌شدند، مقاومت‌ها هم بیشتر می‌شد. برخی ناشنوایان در برابر کاشت وسیله‌ای که شنوایی‌شان را بهبود بخشد، موضع می‌گرفتند. آنها نگران وقتی بودند که این وسیله کودکان ناشنوا را از مهارت برقراری ارتباط با زبان اشاره دور کند. وقتی عاقبت سازمان غذا و دارو (FDA)، در سال ۱۹۹۰ میلادی، کاشت حلزونی را تایید کرد، مخالفت‌ها از گوشه و کنار جهان سر برآوردند. انجمن زبان اشاره آمریکا کاشت حلزونی را به ماری توصیف کرد که به کاسه سر قربانی خود نیش می‌زند و دانش‌آموزانی که از این وسیله استفاده می‌کردند، از دبیرستان‌های ناشنوایان طرد می‌شدند.
حدود همین زمان من در نپال بودم تا از زندگی مردم آنجا فیلمی مستند بسازم و زبان اشاره آنها را یاد بگیرم. در آنجا وسیله کمکی برای ایجاد ارتباط بین ناشنوایان نبود و مانند اغلب کشورهای فقرزده، در حق ناشنوایان تبعیض روا می‌شد. کودکان ناشنوای نپالی نمی‌توانستند آموزش‌های پایه را فراگیرند.
به‌عنوان دختری که با پدر و مادری ناشنوا بزرگ شده و نیز یک مستندساز، فکر می‌کردم فناوری کاشت حلزون بتواند زندگی را برای ناشنوایان آسان‌تر کند، اما امروز که مادر کودکی ناشنوا هستم احساس نگرانی می‌کنم. همه آنچه را که نگرانش بودم می‌توانم در یک پرسش خلاصه کنم؛ آیا من و پدرش راضی بودیم جراح جمجمه کودکمان را سوراخ کند، وسیله‌ای الکترونیکی را در گوش میانی او کار بگذارد تا بتواند صداها را بهتر بشنود؟ پرسش ما سیاسی نبود، فقط انسانی بود.
والدین من در ۶۵ سالگی کاشت حلزونی را انجام دادند و من مستندی از این تجربه آنها تهیه کردم که بیشتر از آنکه درباره تصمیم به انجام عمل جراحی نه‌چندان مشکل، باشد، به چگونگی تغییر ارتباط آنها با جهان اطرافشان می‌پرداخت. صدای ما، آواز پرندگان، شرشر آب و هوهوی باد برایشان ابتدا هیجان‌انگیز و بعد از مدتی گیج‌کننده و سپس آزاردهنده شدند. والدین من تا آن زمان زندگی خود را بر سکوت پایه‌گذاری کرده بودند و من نمی‌دانستم به دست آوردن توانایی شنیدن ارزش از دست دادن آن نوع زندگی ۶۵ ساله را داشت یا نه؟ به هر حال، هر حلزونی که در جمجمه فرد کاشته می‌شود، راه شنیدن آواها را برایش باز می‌کند، اما آنچه مغز موشکاف ما با این وسیله انجام می‌دهد، موضوعی به‌واقع بااهمیت است.
پزشک کودک ما توصیه کرد تا فرزندتان کوچک است حلزون را در جمجمه‌اش کار بگذارید، مغز خودش ترتیب بقیه کارها را می‌دهد اما یک متخصص شنوایی‌سنجی اطفال به دنبال همان پرسش من بود؛ چگونه افزودن یک حس بنیادی به انسان تجربه او را به‌خصوص در کودکان ناشنوا تغییر می‌دهد؟
جستجو برای پاسخ این پرسش، مستندی را شکل داد. ما با ۱۴ فرد ناشنوا گفت‌وگو‌هایی ترتیب دادیم که بعد از ابداع کاشت حلزونی به دنیا آمده و در عین حال، ناشنوایی را نیز در زندگی خود تجربه کرده بودند. آنها از مرز ناشنوایی، ناتوانی و تجربه‌ای انسانی عبور می‌کردند و درباره هویت، نزدیک شدن به جنس مخالف و زمانی با ما صحبت کردند که بین سکوت و صدا بود و درباره مواقعی که گاهی واقعا نمی‌دانستند باید تصمیم بگیرند بشنوند یا نه؟ اغلب ما در چنین دوراهی‌هایی قرار نگرفته‌ایم. درنهایت وقتی فرزند ناشنوای خانواده‌ای ۴ ساله شد، تصمیم به کاشت حلزون گرفتند و این عمل در ۸ سالگی او دوباره تکرار شد. امروز او وسیله خود را گاهی برمی‌دارد تا چیزی بخواند، از موسیقی به نوعی دیگر لذت ببرد یا وقفه‌ای در سکوت زندگی خود ایجاد کند. پدربزرگ و مادربزرگش زبان اشاره را به او آموخته‌اند و او در عین حال علامت‌های جدید دارندگان حلزون کاشته‌شده را نیز آموزش می‌بیند. دیگر حلزون ماری نیست که نیش بزند، فقط مغناطیس‌هایی است که به سر محکم می‌شوند.
کاشت حلزونی تنها شکلی از مداخلات پزشکی است که می‌تواند به واسطه تحریک الکتریکی عصب شنوایی مقداری از شنوایی را به فرد ناشنوای مطلق بازگرداند.
حدود ۳ دهه قبل، برای اولین بار کاشت حلزونی به شکل ابزاری تک‌الکترودی معرفی شد که عمدتا برای افزایش توانایی لب‌خوانی و کمک به فرد در آگاهی از صداها مورد استفاده قرار می‌گرفت اما امروزه ابزارهای چندالکتروده پیشرفته‌ای موجود هستند که امکان مکالمات تلفنی را نیز به کاربران کاشت‌شده می‌دهند.
موسسات تجاری و تحقیقاتی رشد قابل‌توجهی داشته‌اند و سالانه میلیون‌ها دلار درآمد مالی از این راه کسب می‌کنند. امروزه بیش از ۱۸۸ هزار نفر در سراسر دنیا از کاشت حلزونی به‌عنوان ابزاری مفید برای بازگردانی عملکرد شنوایی استفاده می‌کنند. با وجود اینکه در عملکرد شنوایی کاربران این پروتز اختلافاتی دیده می‌شود، به جرات می‌توان گفت یک کاربر معمولی می‌تواند در محیط ساکت با تلفن صحبت کند.
منبع: نیویورک‌تایمز
ترجمه: مرجان یشایایی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل«نگاه به دست ننه کن مثل ننه غربیله کن»

سایت بدون – غربیله کردن همان غربال کردن است و به به فرآیند الک کردن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *