قرن بیست و یکم دورانی طلایی برای صنعت سینما بود. دهها فیلم خاطرهانگیز در بیست سال اخیر اکران شدهاند که تماشای آنها حتی برای چندمین بار هم خالی از لطف نیست.
سینما در قرن بیست و یکم برای همیشه دگرگون شد. وقتی به فیلمهایی که در سال ۲۰۲۰ اکران شدهاند، نگاه میکنید و آنها را با فیلمهای سال ۱۹۲۰ مقایسه میکنید احتمالا کمترین شباهت ممکن با فیلمهای قدیمی را پیدا میکنید که نشان از دگرگونی تاریخی سینما دارد. سینما در قرن جاری از سوژه فیلمنامه تا داستانپردازی و فیلمبرداری تغییر کرده و به مفهوم مدرنی تبدیل شده که دوستنداشتن آن غیرممکن به نظر میرسد.
در ادامه با ۲۰ فیلم برتر ۲۰ سال قرن ۲۱ام که باید تماشا کنید، آشنا میشوید. فیلمهایی از ژانرهای گوناگون که هر سلیقهای را پوشش میدهند.
سال ۲۰۰۰
American Psycho (روانی آمریکایی)
نمره منتقدان: ۶۹ از ۱۰۰
این فیلم براساس کتاب «روانی آمریکایی» ساخته شده که در سال ۱۹۹۱ نوشته شده بود. این رمان بحثبرانگیز و جنجالی درباره قاتلی بود که در محله منهتن نیویورک زندگی میکرد. بازیگر اصلی این فیلم، کریستین بیل است که هنرنماییاش در نقش بتمن، برای همیشه در تاریخ سینما به یادگار میماند. البته فیلم نسبت به رمانی که براساس آن ساخته شده، جزییات کمتری دارد. بنابراین بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند فیلم میتوانست با کیفیت بهتری ساخته شود.
خلاصه داستان: پاتریک بیتمن جوانی اهل نیویورک است که حسابی به خودش میرسد و ظاهر معقول و متشخصی دارد. با این حال در پشت پرده ظاهر موجه او یک هیولای روانی پنهان شده است. بیتمن شبها کار واقعی اش را شروع میکند و به شکار و کشتن ولگردها و افراد خیابانی میپردازد.
سال ۲۰۰۱
A Beautiful Mind (یک ذهن زیبا)
نمره منتقدان: ۷۲ از ۱۰۰
روانشناسی زندگی دانشمندان یک ایده بینظیر است. ایدهای که ران هاوارد با بهرهگیری از بازی بینظیر راسل کرو به زیبایی توانسته آن را به پرده نقرهای منتقل کند و «یک ذهن زیبا» را به یکی از بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم تبدیل کرده و باید بدانید داستان فیلم براساس یک شخصیت واقعی توسعه پیدا کرده است. جان فوربز نش ریاضیدان نابغه و برجسته آمریکایی بود که در جوانی به اسکیزوفرنی مبتلا شد. اسکیزوفرنی یک بیماری روانی با منشا نامشخص و علایم متغیر است. عدم درک، عدم بیان واقعیت، اختلال در رفتار و گفتار، انزوا و توهم از جمله مهمترین علام این بیماری است.
خلاصه داستان: جان نش ریاضیدانی است که در هر چیز روابط ریاضی را جستجو میکند؛ از تابش نور تا تیترهای گوناگون روزنامهها. تاکید او بر تفکر ریاضیاتی باعث میشود در علم و دانشگاه پیشرفت کند اما در مسیر ارتباط با دیگران دچار مشکل شود.
سال ۲۰۰۲
Catch Me If You Can (اگه میتونی منو بگیر)
نمره منتقدان: ۹۶ از ۱۰۰
فرانک ویلیام ابگنیل جونیور یکی از مشاوران امنیتی آمریکا بود اما بیشتر شهرت او از جعل چک، کلاهبرداری و فرار از دست ماموران به دست آمده است. او در دهه شصت میلادی موفق شد با چکهای جعلی به ارزش ۴ میلیون دلار آمریکا در ۲۶ کشور جهان فعالیتهای تجاری داشته باشد. ابگنیل جونیور این جرایم را از ۱۶ سالگی آغاز کرد و تا ۱۸ سالگی بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد. فیلم «اگر میتونی منو بگیر» براساس زندگی واقعی او ساخته شده و بازیگران مشهوری مانند تام هنکس و لئوناردوی دیکاپریو در آن هنرنمایی میکنند. شاید جالب باشد بدانید که فرانک ویلیام ابگنیل جونیور در این فیلم حضور کوتاهی دارد.
خلاصه داستان: کارل هنراتی، مامور افبیآی، همواره به دنبال دستگیری فرانک ویلیام ابگنیل جونیور است اما همیشه از او عقب میماند. فرانک ویلیام از همیشه از هنراتی جلوتر است.
سال ۲۰۰۳
School of Rock (مدرسه راک)
نمره منتقدان: ۹۱ از ۱۰۰
این فیلم برای هواداران موسیقی یک انتخاب بینظیر میرسد. شاید جالب باشد بدانید که فیلم «مدرسه راک» یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دوران خودش بود که هنوز هم هواداران بسیاری دارد. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای کمدی سال ۲۰۰۳ بود که میتواند در لیست بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم هم حضور داشته باشد.
خلاصه داستان: دوئی فین یک نوازنده گیتار در یک گروه موسیقی راک است اما ناگهان از گروه اخراج میشود. حالا دوئی مانده و مجموعهای تمامنشدنی از هزینههای زندگی که راهی برای مدیریت آنها وجود ندارد. دوست صمیمی او، با پیشنهاد کاری جذابی برای آموزگاری در یک مدرسه مواجه میشود. اگرچه دوست دوئی این پیشنهاد را رد میکند اما دوئی تصمیم میگیرد به جای او وارد این مدرسه شود. وقتی دوئی به عنوان معلم انتخاب میشود، تلاش میکند تا موسیقی راک را به شاگردانش بیاموزد.
سال ۲۰۰۴
Downfall (سقوط)
نمره منتقدان: ۷۷ از ۱۰۰
فیلم «سقوط» یکی از معدود عناوین این لیست لقب میگیرد که توسط سینماگران آلمانی ساخته شده است. با این حال باز هم با عنوانی تحسینبرانگیز و تاثیرگذار مواجه هستیم که نشان میدهد بسیاری از مردم آلمان از گفتن حقیقت درباره پیشوای پیشین کشورشان امتناع نمیکنند. این فیلم در سال ۲۰۰۴ در آلمان اکران شد و شاید مشهورترین ساخته سینمای آلمان درباره تاریخ آلمان نازی باشد که حتی نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان هم شد. بسیاری از رسانههای مشهور دنیا فیلم «سقوط» را یکی از بهترین فیلمهای تاریخی سینما میدانند.
خلاصه داستان: روزهای آخر حکومت نازیها از زبان منشی شخصی هیتلر، تراودل یونگه، روایت میشود. بنابراین آخرین ساعات حکومت آلمان نازی آهسته آهسته شکل میگیرد.
سال ۲۰۰۵
The 40 Old Virgin (چهل سال مجردی)
نمره منتقدان: ۸۵ از ۱۰۰
استیو کارل، بازیگری توانمند در دنیای کمدی است که معمولا با سریال «اداره» به یاد آورده میشود اما هنرنماییاش در فیلم «چهل سال مجردی» تقریبا فراموشنشدنی به نظر میرسد. او با این فیلم موفق شد تواناییهایش در تبدیلشدن به یک بازیگر کمدی فیلمهای سینمایی ثابت کند و پس از آن حضور پررنگتری در آثار کمدی داشت.
خلاصه داستان: اندی استیتزر در یک مغازه فروش لوازم الکترونیکی کار میکند. او زندگی آرامی دارد و همکارانش هم او رابطه خوبی با او دارند. اما روزی متوجه میشوند اندی در آستانه چهل سالگی هنوز مجرد است. آنها تصمیم میگیرند تا همسر خوبی برای او پیدا کنند. اما اندی در جوانی تجربیات خوبی از برخورد با جنس مخالف نداشته است. با این حال وقتی با تریش، زنی همسن و سال خودش آشنا میشود، شرایط تغییر میکند.
سال ۲۰۰۶
The Pursuit of Happyness (در جستجوی خوشبختی)
نمره منتقدان: ۶۷ از ۱۰۰
یکی از بهترین فیلمهای انگیزشی تاریخ سینما که توسط گابریل موچینو کارگردانی شده و میتواند یکی از ارزشمندترین آثار قرن بیست و یکم باشد. «در جستجوی خوشبختی» توسط ویل اسمیت که در نقش اصلی فیلم هم حضور دارد، تهیهکنندگی شد. علاوه بر ویل اسمیت فرزند او یعنی جیدن اسمیت هم در فیلم هنرنمایی میکند. فیلم «در جستجوی خوشبختی» براساس کتابی به همین نام نوشته کریس گاردنر ساخته شده است. کریس گاردنر یک میلیونر سیاهپوست است که در دهه ۱۹۸۰ میلادی روزهای سختی را پشت سر گذاشت تا در نهایت زندگی خوبی بسازد.
خلاصه داستان: کریس گاردنر زندگی معمولیاش را دوست ندارد. او رویای بزرگ موفقیت در بورس را در سر میپروراند اما همسرش این سبک زندگی را دوست ندارد. او تصمیم میگیرد کریس و پسرشان را ترک کند تا پیش از نابودی احتمالی زندگیاش، راهی برای زندهماندن پیدا کند. اما کریس ناامید نمیشود. او به همراه پسرش آواره خیابانها میشود تا روزها برای واردشدن در یک شرکت فعال در بازار بورس تلاش کند و شبها هم جایی برای خوابیدن پیدا کند. اما این وضعیت قرار نیست همیشگی باشد. کریس برای رویایش میجنگد.
سال ۲۰۰۷
American Gangster (گانگستر آمریکایی)
نمره منتقدان: ۸۰ از ۱۰۰
یک فیلم گانگستری واقعا باید بدشانس باشد که مورد استقبال هواداران سینما قرار نگیرد و فیلم «گانگستر آمریکایی» دقیقا به همین اندازه بدشانس و گمنام است. حتی کارگردانی ریدلی اسکات و هنرنمایی دنیزل واشنگتن هم باعث نشده این فیلم به اندازه لیاقتی که داشته، دیده شود. اگر همه فیلمهای گانگستری سینما را تماشا کردهاید و تازه با «گانگستر آمریکایی» آشنا شدهاید، همین حالا برای تماشای آن اقدام کنید. یکی از بهترین فیلمهای قرن بیست و یکم که باید بیشتر از اینها مورد توجه واقع شود.
خلاصه داستان: در دهه ۶۰ میلادی و باورنکردنیترین دوران تبعیض نژادی در آمریکا، یک خلافکار حرفهای جان خودش را از دست میدهد. او رییس یک گروه جنایتکار بوده و حالا باند قدرتمندش بدون رییس است. بنابراین نزدیکترین عضو گروه به او یعنی فرانک لوکاس ریاست گروه را به عهده میگیرد. اما یک تعارض بسیار بزرگ وجود دارد؛ لوکاس یک سیاهپوست است.
سال ۲۰۰۸
Iron Man (مرد آهنی ۱)
نمره منتقدان: ۹۴
اولین فیلم دنیای سینمایی مارول که در حقیقت سومین فیلم این مجموع برای درک کامل مسیر داستانی مارول است. این فیلم داستانهای ریشهای تونی استارک یا همان مرد آهنی را با دقت روایت میکند و هیچ عجلهای برای معرفیکردن دانشمند میلیونر دنیای سینمایی مارول ندارد. در پایان این فیلم میتوانید نخستین نشانههای شکلگیری گروه انتقامجویان را احساس کنید. «مرد آهنی ۱» ماهیت فیلمهای ابرقهرمانی را برای همیشه تغییر داد و آغازگر دنیای سینمایی مارول بود که تا امروز بیشتر از ۲۰ میلیارد دلار درآمدزایی به همراه داشته است.
خلاصه داستان: اگرچه تونی استارک نابغه و ثروتمندی بیبدیل است اما مشکلات شخصی بسیاری دارد. او که شرکت استارک را از پدرش به ارث برده به همراه دوست خود کلنل جیمز رودس برای نمایش موشک جدید خود با نام جریکو به مناطق جنگی در افغانستان سفر میکند. استارک در جریان حلمهای در راه به شدت زخمی میشود و توسط یک گروهک تروریستی گروگان گرفته میشود. او که متوجه میشود قدر زندگیاش را ندانسته، تصمیم میگیرد با فرار از چنگال گروهک تروریستی سبک زندگیاش را عوض کند.
سال ۲۰۰۹
Watchmen (نگهبانان)
نمره منتقدان: ۶۴ از ۱۰۰
فیلمهای بسیاری براساس کمیک بوکها و داستانهای مصور ساخته شدهاند. فیلمهای انتقامجویان، سهگانه بتمن و جوکر از این گروه فیلمها هستند که البته مورد استقبال بسیار زیادی قرار گرفتهاند. اما «نگهبانان» که براساس کتابهای مصوری به همین نام ساخته شده به دلیل سبک متفاوتی که دارد، چندان مورد استقبال تماشاگران این ژانر پرهوادار قرار نگرفت. با این حال دلیلی برای فراموشکردن آن وجود ندارد. پیش از تماشای «نگهبانان» باید بدانید این فیلم از آن عناوین ابرقهرمانی اکشن و سرگرمکننده نیست و بیشتر ماهیتی فلسفی و سیاسی دارد.
خلاصه داستان: آمریکاییها در جنگ ویتنام پیروز شدهاند و نیکسون برای سومین دوره به کاخ سفید راه پیدا کرده است. در حالی که جنگ سرد آمریکا و شوروی در داغترین روزهای خود قرار گرفته گروهی از کارآگاههای مخفی که تواناییهای ویژهای هم دارند به دنبال پیداکردن دلیل اصلی مرگ یکی از همکاران خود هستند.
سال ۲۰۱۰
Town (شهر)
نمره منتقدان: ۹۰ از ۱۰۰
اگر حوصلهی تماشای یک داستان جدی را ندارید و دلتان برای لذتبردن از یک داستان هیجانانگیز تنگ شده احتمالا فیلم «شهر» انتخاب بینظیری برای شما باشد. یک اکشن ساده، سرراست و دلنشین که شخصیتهایش را خیلی توسعه نمیدهد و همه تمرکزش را روی روایت داستان خود قرار میدهد. به همین دلیل دوستداشتن فیلم «شهر» آسانتر از قبل به نظر میرسد.
خلاصه داستان: یک سارق حرفهای و باتجربه که شناخت خوبی از بانکها دارد، برای یک سرقت جدیدتر آماده میشود. او تلاش میکند برای دریافت اطلاعات بیشتر، با مدیر یکی از بانکهایی که در گذشته به آن هجوم برده است، ارتباط برقرار کند. در این میان یک مامور فدرال استخدام شده تا او را دستگیر کند.
در این زمینه بخوانید:
موردانتظارترین فیلمهای سال ۲۰۲۱
سال ۲۰۱۱
Contagion (شیوع)
نمره منتقدان: ۸۶ از ۱۰۰
احتمالا از شباهتهای باورنکردنی ویروس سارس و ویروس کرونا اطلاع دارید. فیلم «شیوع» با الهام از حوادثی که پیرامون همهگیری ویروس سارس ایجاد شد، ساخته شده است. باتوجه به این که فیلم براساس شواهد موجود از بیماری سارس ساخته شده، شباهت آن با روشهای درمانی بیماری کرونا هم چندان عجیب نیست. اما نکتهی باعث جنجالیشدن فیلم است، انتقال ویروس از شرق آسیا به سایر نقاط جهان بود. فیلم «شیوع» در شرایط فعلی دنیا مهمترین فیلم سال ۲۰۱۱ است که باید تماشا کنید.
خلاصه داستان: زنی به نام بت ایموف پس از پایان سفری کاریاش از هنگ کنگ به شیکاگو بازمیگردد. او هنوز نمیداند که بیماری بسیار وحشتناکی را به سرزمینش منتقل کرده است. یک روز بعد، همسر جدید او متوجه میشود که بت اصلا شرایط مطلوبی ندارد. او تصمیم میگیرد بت را به بیمارستان منتقل کند. پس از آن که بت جان خودش را از دست میدهد، همسرش به خانه بازمیگردد و متوجه میشود پسر همسر تازه درگذشتهاش هم مرده است. او پی میبرد که ناقل ویروس بسیار مرگباری است.
سال ۲۰۱۲
Silver Linings Playbook (دفترچه امیدبخش)
نمره منتقدان: ۹۳ از ۱۰۰
فیلم «دفترچه امیدبخش» تماشاگرش را از منجلاب افسردگی و ناامیدی بیرون میکشد و با کمدی جذاب و شیرینی که دارد از هنرنمایی بازیگران توانمندی مانند بردلی کوپر و جنیفر لاورنس بهره میبرد. این فیلم میتواند یکی از فیلمهای شیرین و امیدبخشی باشد که معنای زندگی واقعی را به تماشاگرش یادآوری میکند.
خلاصه داستان: پاترویزو سولیتانو با همراهی مادرش از آسایشگاه روانی به خانه باز میگردد. او تصمیم دارد سبک زندگی خود را عوض کند و گذشته تلخی که تجربه کرده را کنار بگذارد. در این میان او با خواهر دوست همسر سابقش یعنی تیفانی آشنا میشود که اخیرا به دلیل حادثهای همسرش را از دست داده است. رابطه دوستانه و خندهداری میان آنها شکل میگیرد که آهسته آهسته جدیتر میشود.
سال ۲۰۱۳
World War Z (جنگ جهانی زد)
نمره منتقدان: ۶۶ از ۱۰۰
فیلم «جنگ جهانی زد» که از ستارهای مشهور به نام برد پیت استفاده میکند، در سال ۲۰۱۳ اکران شد. به اعتقاد بسیاری از منتقدان این فیلم نهتنها یکی از بهترین فیلمهای اکشن دهه ۲۰۱۰ میلادی لقب میگیرد بلکه میتواند بهترین فیلمی باشد که درباره حملات خونین شخصیتهای تخیلیای بهنام زامبیها ساخته شده است. به همین «جنگ جهانی زد» میتواند مهمترین فیلم سال ۲۰۱۳ هم باشد.
خلاصه داستان: یک مامور سازمان ملل متوجه میشود تغییراتی در رفتار انسانها ایجاد شده که آنها را به زامبیهای تشنه به خون تبدیل میکند. سازمان ملل او را فرا میخواند تا به منظور مقابله با گسترش این بیماری، ماموریتهای متعددی را برعهده بگیرد.
سال ۲۰۱۴
The Grand Budapest Hotel (هتل بزرگ بوداپست)
نمره منتقدان: ۹۱ از ۱۰۰
وس اندرسون یکی از خلاقترین نویسندگان و کارگردانان آمریکایی است که فیلمهای متفاوت او همیشه نظر منتقدان و تماشاگران را جلب میکند. فیلم «هتل بزرگ بوداپست» یکی از متفاوتترین و در عین حال جذابترین ساختههای او است که در همان فضای همیشگی فیلمهای وس اندرسون نفس میکشد. این فیلم در ظاهر کمدی و درام، ریشههایی از داستانهای جنایی را نشان میدهد که ترکیب برنده آن را کامل میکند.
خلاصه داستان: در روایتی غیرواقعی از سال ۱۹۳۰ که دولتی فاشیست در حال قدرتگرفتن در اروپا است، جنگ در قاره سبز بیش از هر زمان دیگری در آستانه آغاز قرار دارد. اما هتل بزرگ بوداپست با تلاش فراوان کارکنان آن، یکی از بهترین تفریحگاههای اروپا لقب میگیرد که در اوج امنیت مدیریت میشود. اما یکی از مشتریان ثابت هتل جان خود را از دست میدهد. این اتفاق، قرار است همه آرامش هتل را تحت تاثیر قرار دهد.
سال ۲۰۱۵
Mad Max: Fury Road (مکس درمانده: جاده خشم)
نمره منتقدان: ۹۷ از ۱۰۰
تقریبا همه آنچه از یک فیلم اکشن بهیادماندنی نیاز داریم، در «جاده خشم» وجود دارد. یک عنوان نفسگیر، باورنکردنی، خارقالعاده و هیجانانگیز که هر ثانیهاش اگر سرشار از انرژی و آدرنالین نباشد قطعا معنا و مفهوم خاصی را دنبال میکند. تفاوت اصلی «جاده خشم» با بیشتر اکشنهای پیش و پس از خودش به لوکیشنهای بکر و اکشن تقریبا بیمثالش محدود نمیشود. تماشاگر «مکس درمانده» با دنیایی مواجه میشود که نه تنها اوج قساوت انسانی را به تصویر میکشد بلکه از آینده تلخ و زهرآگین بشریت هم سخن میگوید. این فیلم که در سال ۲۰۱۵ اکران شد، توسط جرج میلر ساخته شده است. او پیش از کارگردانی این فیلم، سه فیلم «مکس درمانده» در سالهای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی را تولید کرده بود و اگرچه ستاره آن فیلمها مل گیبسون بود اما در این فیلم با تام هاردی روبرو هستیم.
خلاصه داستان: مردی که در دوران خشکسالی و قحطی باید به تنهایی در دنیای خشن پیرامونش زنده بماند. اما مکس بدشانس است چراکه توسط گروهی از سربازان قدرتمند یک دیکتاتور بیش از حد نفرتانگیز دستگیر میشود. با این حال مکس این فرصت را پیدا میکند تا به همراه چند تن از زنان حرمسرای دیکتاتور نفرتانگیز داستام فرار کند. این فرار به معنای پیروزی نیست چراکه مکس در امان نیست. «جاده خشم» یکی از هیجانانگیزترین، پیچیدهترین و جذابترین فیلمهای آخرالزمانی است که فرصت تبدیلشدن به یک اکشن بینظیر را پیدا میکند. شاید مدتی طولانی زمان نیاز باشد تا عنوانی شبیه به آن را پیدا کنید.
سال ۲۰۱۶
Arrival (ورود)
نمره منتقدان: ۹۴ از ۱۰۰
فیلمهای زیادی درباره نخستین ارتباط با بیگانگان ساخته نشده با این حال فیلم «ورود» یکی از بهترین نمونههای این زیرژانر است که آهسته آهسته داستان مهیب و مرموزش را تعریف میکند. «ورود» به زیرپوستیترین حالت ممکن تلاش میکند تا تعامل موجودات فضایی با انسانها را به تصویر بکشد. بدون هیچ شک و تردیدی، «ورود» یکی از متفاوتترین فیلمهایی است که درباره موجودات فضایی ساخته شده است.
خلاصه داستان: یک زبانشناس که مشغول مطالعات تحقیقی و تدریس در دانشگاه است، یک تماس فوری دریافت میکند. سفینههایی از موجودات فضایی به صورت کاملا ناگهانی در نقاط مختلف دنیا مستقر شدهاند و این زبانشناس باید تلاش کند تا بتواند با نیروهای فضایی درون یکی از آنها ارتباط برقرار کند. آیا او میتواند زبان این موجودات را بفهمد؟
سال ۲۰۱۷
Atomic Blonde (بلوند اتمی)
نمره منتقدان: ۷۹ از ۱۰۰
دیوید لیتچ کارگردانی است که پس از ساخت فیلم «جان ویک» شهرت بسیاری پیدا کرد. او روایتها و داستانهای گوناگونی را در ذهنش پرورش داده بود که هرگز دوست نداشت به فیلمهای اکشن و هیجانانگیز «جان ویک» محدود شود. بنابراین تصمیم گرفت با ساخت «بلوند اتمی» خلاقیتش را به چالش بکشد. البته که «بلوند اتمی» به اندازه «جان ویک» معروف نیست اما به همان میزان جذاب است.
خلاصه داستان: در دوران بعد از جنگ سرد و در اواخر دهه ۸۰ میلادی، یک مامور انگلیسی توسط کا گ ب به قتل میرسد. سرویس جاسوسی بریتانیا (امآیسیکس) یکی از بهترین ماموران خود با نام لورین براوتون را استخدام میکند تا راهبی برلین شود. جایی که این قتل رخ داده و حالا شرایطی شبیه به آتش زیر خاکستر دارد. لورین میخواهد دلیل مرگ همکارش را بفهمد و البته لیست مشهور سلاحهایی را پیدا کند که اگر روسها به آن دست پیدا کنند، یک جنگ واقعی آغاز میشود.
سال ۲۰۱۸
A Quiet Place (یک مکان آرام)
نمره منتقدان: ۹۵ از ۱۰۰
آیا بیگانههای فضایی فقط موجوداتی از سیارههای دور و نزدیک هستند که با مهربانی کنار انسانها زندگی میکنند؟ فیلم «یک مکان آرام» تلاش میکند پاسخ مناسبی برای این پرسش داشته باشد. این فیلم که در سال ۲۰۱۸ اکران شد، داستانش را در حوالی سال ۲۰۲۰ روایت میکند. قسمت دوم این فیلم هم که قرار بود در سال ۲۰۲۰ اکران شود به دلیل شیوع ویروس کرونا به تعویق افتاد. احتمالا فیلمنامه قسمت نخست به درستی درباره روزهای وحشتناک سال ۲۰۲۰ پیشبینی کرده بود.
خلاصه داستان: بسیاری از انسانهای کره زمین به وسیله موجودات بیگانه نابود شدهاند. این موجودات بینایی ندارند و تنها با کمک صداها میتوانند شکارشان را پیدا کنند. با ایجاد کوچکترین صدایی، این موجودات از راه میرسند. خانواده آبوت اما این بحران را مدیریت میکنند. لی آبوت و همسرش اِوِلین با دقت و وسواس از یک دختر ناشنوا و دو پسر کوچکشان مراقبت میکنند. اما ۸۲ روز پس از آغاز بحران سکوت، صدایی ناخواسته همه چیز را به هم میریزد.
سال ۲۰۱۹
The Lighthouse (فانوس دریایی)
نمره منتقدان: ۹۰ از ۱۰۰
زندگی و کارکردن در فانوسهای دریایی، شبیه به نقاشیها نیست. برای پیبردن به این حقیقت ترسناک کافی است فیلم «فانوس دریایی» را تماشا کنید. یک درام ترسناک که از روانشناسی در سینما کمک میگیرد تا تماشاگرش را همگام با شخصیتهایش دچار پریشانی کند. داستان مهیب فیلم با تصاویر سیاه و سفیدی که دارد، ممکن است هرگز از ذهن مخاطبهایش پاک نشود. این فیلم به شما ثابت میکند جوش و خروش امواج دریا از آنچه در روشنایی روز یا آرامش شب وجود دارد، واقعا ترسناکتر است. «فانوس دریایی» روایتگر بهجنونرسیدن در طبیعت را در بالاترین سطح ممکن دنبال میکند.
خلاصه داستان: دو مامور یک فانوس دریایی در دهه ۱۸۹۰ وظیفه روشننگهداشتن و مدیریت یک فانوس دریایی دورافتاده را برعهده دارند. امواج خروشان دریا در روزهای سیاه و خستهکننده آنها را به موجوداتی افسرده و ناراحت تبدیل کرده است.
سال ۲۰۲۰
Mank (منک)
نمره منتقدان: ۸۸ از ۱۰۰
دیوید فینچر کارگردان قابل و تاثیرگذاری است که بیشتر آثار کارنامه هنری او را درامهای خیرهکننده یا اکشنهای متفاوت تشکیل میدهند. اما او در جدیدترین تجربه کارگردانیاش به سراغ یک درام بیوگرافی متمایز رفته که با همه ساختههای قبلی او تفاوت دارد. فیلم «منک» که برای سرویس استریم نتفلیکس ساخته شده و از مدتی پیش در دسترس قرار دارد. دیوید فینچر فیلمنامه این فیلم را براساس طرح کلی فیلمنامه جک فینچر، پدر فقیدش، نوشته است. «منک» در ۱۳ نوامبر ۲۰۲۰ بهصورت محدود اکران شد. بودجه این فیلم ۱۳۱ دقیقهای حدود ۳۰ میلیون دلار تخمین زده میشود.
خلاصه داستان: استودیوی رادیو پیکچرز به اورسن ولز، کارگردان آمریکایی، سفارش ساخت فیلم جدیدی را میدهد. آنها هیچ محدودیتی برای اورسن ولز قائل نمیشوند و کارگردان درجه یک آمریکایی میتواند یکی از بهترین ایدههایش را آماده اکران کند. اورسن ولز با هرمان جاکوب منکویز تماس میگیرد تا نوشتن فیلمنامه فیلم «همشهری کین» را به او واگذار کند.