سایت بدون -متاسفانه در ایران تخصصی به نام ژنتیک وجود ندارد. از طرفی بیماریهای ژنتیکی به دلیل ازدواجهای فامیلی در ایران ۴ تا ۶برابر کشورهای پیشرفته تخمین زده میشود. پس تقاضا و نیاز به چنین تخصصی (که متاسفانه وجود ندارد) بیشتر میشود، اما فاصله بین نیاز و تخصصی که وجود ندارد، باعث میشود مردم ما بیشتر آسیب ببینند.
دکتر بابک بهنام را به واسطه دوستی قدیمی ملاقات کردم و فرصتی دست داد تا در مدت کوتاهی که به ایران آمده بود، گفتوگویی اختصاصی با وی داشته باشم. دکتر بهنام، متولد شیراز، دانشآموخته پزشکی در ایران است که تخصص ژنتیک خود را از دانشگاه لندن دریافت کرده و پس از آن، در موسسه ملی سلامت آمریکا فلوشیپ، مطالعات تکمیلی، ژنتیک خود را گرفته و ۷ سال در دانشگاه علوم پزشکی ایران در سمت استاد تدریس کرده و امروز محقق و دانشآموخته ژنتیک بالینی موسسه ملی آمریکاست. او عقیده دارد با وجود نیاز به آزمایشها و بررسیهای ژنتیکی، نظام سلامت ما آن را جدی نمیگیرد.
: آقای دکتر! اجازه بدهید از ابتدا شروع کنیم؛ شما پزشکی خواندهاید. چطور به تخصص ژنتیک علاقهمند شدید؟
این سوالی است که خیلیها بهخصوص همکلاسانم در طول سالها از همان ابتدایی دانشجویی با زبانهای مختلف از من پرسیدهاند. شاید زمانی پاسخ به این سوال که چطور یک پزشک سر از رشته ژنتیک درمیآورد، آسان نبود، اما در سالهای گذشته (۲۰۰۳ میلادی) اتفاقی در علم ژنتیک افتاد که کل دانش پزشکی را تحت تاثیر خود قرار داد و آن کشف ژنوم (توالی ژنتیکی) انسان و ترتیب قرار گرفتن بازهای نوکلئیک اسید در ژنها و ژنوم انسان است. مشخص شده انسانها چند ژن دارند و این ژنها به چه ترکیبی و روی کدام کروموزوم قرار گرفتهاند. بعد از آن، دانشمندان به دنبال یافتن ارتباط این ژنها با بروز بیماریهای مختلف هستند و به برخی یافتهها هم رسیدهاند که البته این روند همچنان ادامه دارد.
این کشف همانطور که گفتم پزشکی را دگرگون کرده است. در زمانی نهچندان دور، حدود ۲۵ سال قبل، ژنتیک جزیی از پزشکی بود. در حال حاضر ژنتیک آنقدر گسترش پیدا کرده که میتوان گفت پزشکی به صورت بخشی از ژنتیک درآمده. پایه ژنتیکی بسیاری از بیماریها پیدا و مشخص شده هر بیماری به کدام قسمت سلول ارتباط دارد. تا همین ۳-۲ دهه قبل تعداد بیماریهایی که با نام بیماریهای ژنتیکی میشناختند، کم بود و خیلی وقتها هم نادیده گرفته میشدند. پزشکان متخصص قلب، زنان، ارتوپد و … اعتنایی به پایه ژنتیکی بیماریها نداشتند و متخصصان اطفال جز در برخی موارد نادر مانند بیماری فنیل کتونوری یا تالاسمی از کنار ریشههای ژنتیکی بیماریها میگذشتند. امروز ریشههای ژنتیکی بیماریها بهتدریج شناخته شدهاند. فشارخون، سرطانها، دیابت و… بیماریها ژنتیکی هستند که البته محیط و شیوه زندگی در بروز و شدت و ضعف آنها دخالت دارند.
: این شیوع همه جا یکسان است؟
نه، در بعضی جوامع و جمعیتها بیماریهای ژنتیک بیشتر دیده میشوند. در کتابهای پزشکی میتوانید تخمینی برای شیوع انواع بیماریها پیدا کنید، مثلا از هر ۱۰۰ نفر، ۵ تا ۱۰ نفر بیماری فشارخون دارند. یا در دیابت از ۱۰۰ نفر ۶ تا ۱۰ نفر مبتلا هستند. در جمعیتهای خاورمیانه به دلیل ازدواجهای فامیلی و دروننژادی، میزان بیماریهای ژنتیکی بیشتر است. اگر در کتابهای پزشکی که غالبا در غرب نوشته شدهاند، میزان شیوع بیماری مانند فنیلکتونوری ۱ در ۲۰هزار گفته شده، این آمار در کشورهای پیشرفته مانند فنلاند و آلمان و ژاپن که ازدواجهای فامیلی نادر است، اعتبار دارد. در کشورهای خاورمیانه مانند ایران این میزان باید گاهی ضرب در ۵ یا ۶ شود، یعنی ۵ در ۲۰هزار که البته هر بیماری نیاز به مطالعات بیشتر دارند.
: این تفاوت چه دلیلی دارد؟
علت این تفاوت، تعداد بیشتر ازدواج فامیلی در کشورهای خاورمیانه است. در ۲۴-۲۰ هزار ژن در گونه انسان ۴۸-۴۰هزار الل* وجود دارد، در فرد سالم ۲۰۰ تا ۳۰۰ الل جهشدار دیده میشود. ایجاد جهش در یک الل از دو الل جهشدار مشکلی برای سلامت فرد به وجود نمیآورد و زمانی بیماری بروز پیدا میکند که هر دو جفت کپی یا الل این ژنها آسیب ببینند. هر قدر میزان ازدواجهای فامیلی بیشتر باشد، احتمال جهش در یک یا دو ژن و درنتیجه امکان بروز بیماری بیشتر است. امکان اینکه ژنها و موتاسیونهای من مشابه برادرم باشند بسیار بیشتر از احتمال تشابه آنها با فردی خارج از خانوادهام است. شباهت ژنها و موتاسیونهای تکاللی در بستگانی مانند خالهزادهها و عموزادهها و… بیشتر از غریبههاست و به همین ترتیب، امکان جفت شدن کپی ژنهای جهشیافته در بستگان نیز بیشتر است. میزان این افزایش حدود ۴ تا ۶ برابر است و به همین دلیل حتما باید شناخته و بعد از آن پیشگیری شود. میتوان بسیاری از این بیماریها را در مراحل ابتدایی شناخت و در خیلی مواقع از عوارض آنها جلوگیری کرد.
: این پیشگیریها را چه متخصصانی باید انجام دهند؟
متاسفانه در ایران تخصصی به نام ژنتیک وجود ندارد. از طرفی بیماریهای ژنتیکی به دلیل ازدواجهای فامیلی در ایران ۴ تا ۶ برابر کشورهای پیشرفته تخمین زده میشود پس تقاضا و نیاز به چنین تخصصی (که متاسفانه وجود ندارد) بیشتر میشود، اما فاصله بین نیاز و تخصصی که وجود ندارد، باعث میشود مردم ما بیشتر آسیب ببینند.
: منظورتان از پیشگیری چیست؟
پیشگیری تعریفهای مختلفی دارد، مثلا اگر آزمایش ژنتیک استعداد بروز بیماری در فرد را نشان دهد، باید مراقبتهای پیشگیرانه انجام شود یا مثلا خانوادهای که کودکی با بیماری ژنتیکی خاص دارد، میتواند سلامت فرزند بعدی را بررسی کند. در مواردی که قانون اجازه دهد، میتوان در صورت شدید بودن عارضه با اجازه مراجع قانونی جنین را سقط کرد. در چند کشور پیشرفته هم دانشمندان در حال تحقیق هستند که در برخی موارد بتوانند اصلاح ژنتیکی روی ژنوم انسان انجام دهند که البته هنوز به مرحله اجرا و عمل نرسیده است. برای جلوگیری از شیوع بیماریهای ژنتیک، در جاهایی مثل ژاپن بهخصوص بعد از انفجار هیروشیما که موتاسیونهای زیادی ایجاد شد، جلوی ازدواج فامیلی را به صورت فانونی گرفتهاند.
: لطفا کمی درباره آزمایشهای ژنتیکی توضیح دهید.
پروژه ژنوم انسانی در موسسه ملی سلامت آمریکا توسط دکتر فرانسیس کولینز، رئیس موسسه، در سال ۲۰۰۳ میلادی انجام شده و مدت زیادی از آن نمیگذرد؛ یعنی تنها ۱۵ سال است که دانشمندان توانستهاند تمامی ژنهای انسان و ترتیب قرار گرفتن آنها را شناسایی کنند. متعاقب آن، حجم زیادی از مطالعات روی تکتک بیماریها در حال انجام است؛ یعنی ارتباط تکتک ۲۰ هزار ژن انسانی با هر بیماری خاص در حال شناسایی است. بعضی بیماریها فقط به یک ژن ارتباط دارند، بعضی دیگر به چند ژن، مثلا در بروز بیماری گوشه یا فیبروز سیستیک که نوعی بیماری متابولیک هستند، یک ژن دخالت دارد، اما برای بیماری فشارخون تا به حال ۲۰ ژن شناسایی شده است. شاید سال بعد به ۳۰ ژن برسد یا برای سرطان پستان ۳۴ ژن شناسایی شده که ممکن است ۲ سال بعد به ۳۹ یا ۴۰ ژن برسد. به همین دلیل بیماریهایی که یک ژن در آنها دخالت دارند شیوعشان کمتر است و آنهایی که چند ژن مسوول بروز آنها هستند، شیوع بیشتری دارند. به عبارت دیگر، دوز ژنتیکی برخی بیماریها بیشتر و بعضی کمتر است، مثلا دیابت یا فشارخون که با ژنهای بیشتری ارتباط دارند در اغلب خانوادهها دیده میشوند و شیوعشان بیشتر است.
: شیوع بیماریها در جمعیتهای مختلف تفاوت دارد؟
بله، فرمول ژنتیکی متفاوت باعث شده شیوع بیماریها هم در جوامع مختلف یکسان نباشد.
یکی دیگر از تحقیقات جالب در موسسه ملی سلامت آمریکا مطالعه جمعیتهاست؛ یعنی میزان بیماری در جمعیتهای مختلفی مانند آمریکاییها، سیاهپوستان آمریکایی، اروپاییها، قفقازیها و اسکاندیناوی چقدر است. یا ستونی با عنوان یهودیان غربی (اشکنازیها) هم وجود دارد. مطالعه نشان میدهد بین میزان بیماریها در جمعیت یهودیان غربی و قفقازیها مشابهت وجود دارد و به این ترتیب، گمان میرود این دو جمعیت ریشههای نژادی مشترکی داشته باشند.
شیوع بیماریها بخشی نژادی و بخشی هم به دلیل ازدواجهای فامیلی است. همین جا اضافه کنم که منظور دانشمندان ژنتیک از ازدواج فامیلی لزوما ازدواج بستگان با یکدیگر نیست. از نظر علم ژنتیک، هر نوع ازدواج در جوامع کوچک ازدواج فامیلی محسوب میشود.
مثلا میبینیم میزان شیوع بیماری فشارخون در آمریکاییهای سیاهپوست یا آنچه ما به طور علمی آمریکاییهای آفریقاییتبار میگوییم با میزان شیوع این بیماری در سفیدپوستان آمریکایی متفاوت است.
: در ایران اوضاع چطور است؟
نکته مهم همینجاست؛ متاسفانه آماری از ایران یا به طور کل خاورمیانه نداریم. نمیدانیم وضع بیماریهای ژنتیکی در ایران، عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان و… چگونه است. کارهای زیادی در این باره باید انجام شود که متاسفانه هنوز شروع هم نشده. فقط میدانیم به دلیل ازدواجهای فامیلی این شیوع بیشتر و گاهی خیلی بیشتر از استانداردهای نوشتهشده در کتابهای پزشکی غربی است.
: از پیشگیری صحبت کردید. فکر میکنید آزمایشهای ژنتیک که قبل از ازدواج برای ارزیابی احتمال انتقال بیماری به کودک انجام میشوند، تا چه اندازه قابلاعتماد هستند؟
در جواب سوال شما میشود پرسید آزمایشی که انجام میشود چند بیماری ژنتیک را تحت پوشش خود دارد؟ یا دقیقتر از این میتوان سوال کرد، این آزمایش چند تا از ۲۰هزار ژن انسانی را رصد میکند؟ اگر ۲ ژن باشد، ۲ بیماری ارزیابی میشود، هرقدر تعداد ژنهای بیشتری رصد شود، میزان اعتبار آن آزمایش بیشتر خواهد بود.
: آیا چنین آزمایشی وجود دارد؟
بله، خوشبختانه هست. همانطور که گفتم تا حدود ۲۰ سال پیش هنوز دانشمندان موفق به شناسایی فرمول کامل ژنتیکی انسان نشده بودند و فقط برخی ژنها برای بعضی بیماریهای خاص بررسی میشدند. بعد از آن در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ میلادی این آزمایش با هزینهای بسیار بالا معادل ۱۰۰هزار دلار انجام گرفت. امروز به کمک فناوریهای جدید قیمت آزمایش کامل فرمول ژنتیکی انسان به حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار رسیده که برای چنین آزمایشی و بهرهمندیهای بعدی که از آن متصور است، رقم معقولی است. این آزمایش میتواند تکلیف سلامت نسلهای بعدی را مشخص کند. اگر مسوولان بهداشتی ما به ارزش این آزمایش پی ببرند و با مباحث روز پیش بروند، قاعدتا باید تمام یا بخشی از هزینه آن را تقبل کنند چون هزینه چنین فردی حدود ۵۰۰ هزار دلار، مادامالعمر بر دوش جامعه و خانواده سنگینی میکند.
: شما گفتید درصورت بارداری میتوان جنین را تا قبل از رسیدن به ۳ ماهگی از نظر ژنتیکی بررسی کرد. این کار چگونه انجام میشود؟ خطری جنین را تهدید نمیکند؟
آزمایش یا از جفت یا به روش آمنیوسنتز انجام میگیرد که یک تکنیک پزشکی تشخیص قبل از تولد است. طی آن مقدار کمی از مایع آمنیون گرفتهمیشود و مورد بررسی ژنتیکی قرارمیگیرد. این شیوه معمولا در ابتدای سهماهه دوم انجام میگیرد. آمنیوسنتز یکی از رایجترین روشهای تهاجمی تشخیص پرهناتال در سهماه دوم بارداری است .
در آمارهای جهانی انجام آزمایش آمنیوسنتز یا نمونهگیری از جفت حین بارداری امکان سقط را ۱ تا ۲درصد افزایش میدهد. آمنیوسنتز باید بین هفته ۱۴ تا ۱۶ بارداری انجام شود و هفته ۱۰ و ۱۱ برای نمونهگیری از جفت مناسب است. البته ایمنی آزمایش تا حدودی به مهارت پزشک هم مربوط است.
: فکر میکنید چرا مسوولان سلامت و بهداشت ایران اهمیت کافی به آزمایش ژنتیک نمیدهند و برای آن بودجه و امکانات کافی در نظر نمیگیرند؟
به نظر من ساختار سیاستگذاریهای درمانی در کشور ما با الگوبرداری از بعد از جنگ در کشورهای اروپایی، شدیدا جراحمحور است . هنوز تفکر غالب نظام ما درمان را جراحی میداند، درصورتی که جهان پیشرفته امروز به اهمیت علوم پایه مانند ژنتیک، ایمونولوژی و… پی برده و به آن بها میدهد. از نظر من، ما هنوز در آن مرحله درجا میزنیم و از لحاظ نظری به جایگاه علم ژنتیک پی نبردهایم.
یا گاهی ممکن است از پزشکانی که مسوولیتی در حوزه سلامت دارند نیز بشنوید که بیماریهای صعبالعلاج را باید ندیده گرفت! این همان رفتار مورد انتظار از پزشک جزوهخوان و تستزن است که از کنار تمام فصول ژنتیک و پایه کتابهای پزشکی میگذرد و اظلاعات کافی دراینباره در بین متخصصان هم دیده نمیشود.
من بعد از تحصیلاتم با هدف گسترش علم ژنتیک به ایران برگشتم، اما عملا باتوجه به نبود امکانات، بازدهی لازم را نداشتم و تحقیقاتم را در موسسه ملی آمریکا دنبال کردم.
: هرازچندگاهی اخباری غمانگیز درباره ایست قلبی یا سکته جوانان میشنویم. فکر میکنید این اتفاق چقدر با ژنتیک ارتباط دارد و چه کاری میتوان برای آن کرد؟
شما فکر میکنید در یک جمع تحصیلکرده در دهه ۳ یا ۴ زندگی در ایران چند نفر سالانه نوار قلب میگیرند؟ به جرات میتوانم به شما بگویم هیچکس یا انگشتشمار. در خانوادههای با خطر ژنتیکی همه اعضای خانواده صرفنظر از سنشان باید سالانه بررسی قلب بشوند، رژیم غذایی را رعایت کنند، ورزش کنند، اگر خانم هستند از قرصهای ضدبارداری نخورند یا در شهرهای آلوده زندگی نکنند.
برخی افراد سالهاست سیگار میکشند و کاملا سالم هستند و بعضی دیگر بدون اینکه سیگار بکشند سکته میکنند. اینها همه مربوط به استعداد ژنتیکی افراد است.
: این ۲۰هزار ژن شناختهشده فقط شامل بیماریهای جسمی میشوند یا ژنهای مربوط به بروز بیماریهای روانی هم شناخته شدهاند؟ چون مطالعات نشان دادهاند اگر ژن بیماری روانی از طرف پدر و مادر هر دو به ارث برسد، احتمال ابتلای کودک به آن بیماری روانی تا ۸۵درصد بالا میرود.
این از سوالات بهروز علم ژنتیک است. بیماریهای روانپزشکی مانند اسکیزوفرنی، افسردگی، اضطراب یا دوقطبی ممکن است سرایت کنند اما استعدادهای ژنتیکی هم در آنها دخیل هستند. این موردی که شما گفتید با آن ۲۰هزار ژنی که شناسایی شدهاند تفاوت میکند. به اینها بیماریهای «اپیژنتیک» میگویند. جالب است بدانید کل این ۲۰هزار ژن یکدرصد حجم کروموزوم، بخشی از سلول که ژنها درون آن قرار دارند، را اشغال میکنند. عملکرد ۹۹درصد دیگر تا همین چند وقت قبل شناخته نشده بود و به آنها «دیانای اشغال» میگفتند. در این ۱۰ ساله گذشته معلوم شده که این دیانایها بیتاثیر نیستند . تاثیرشان این است که میزان بیان آن یکدرصد را تعیین میکنند.
برای بروز حالتی از بیماری حتما لازم نیست جهش و تغییری در توالی ژنتیکی اتفاق بیفتد. ممکن است میزان بیان تغییر کند و همین مساله باعث بروز بیماری شود. فرایندهایی مثل متیلاسیون و استیلاسیون در بیان ژنها اثر میگذارند. دانشمندان امروز به این نتیجه رسیدهاند که همین فرایندها که امروز به آنها اپیژنتیک میگوییم بر بیماریهای روانی تاثیر میگذارند و بسیاری از دانشمندان مشغول کار روی این خصوصیات هستند.
مثلا برخی خصوصیات مانند حسادت یا مهرطلبی در جوامعی خاص شیوع بیشتری دارند، مسائل اجتماعی و محیطی به کنار، به نظرم اپیژنتیک هم در این میان نقش دارد که البته باید روی این موضوع مطالعه شود.
: چرا در برخی جوامع دروغگویی بیشتر است؟
به نظرم تغذیه و عوامل محیطی بر متیلاسیون و استیلاسیون دیانای که خود بعدا میزان بیان ژن را تعیین میکند تاثیر میگذارد. برخی بیماریهای ژنتیکی مانند گوشه یا هانتینگتون افراد را نسبت به بیماریهای روانی مانند اضطراب یا افسردگی مستعد میکنند.
الل در حقیقت ژن کنترلکننده یک صفت است که در یک جایگاه مشخص روی کروموزوم قرار گرفته. اللهایی که در جایگاه مشابه هم روی کروموزومهای همتا قرار گرفتهاند یک صفت را کنترل میکنند.
استعداد ژنتیک یعنی چه؟
بگذارید با مثالی موضوع را روشنتر کنم. ویروس آنفلوانزا وارد خانهای میشود. ۲ نفر مبتلا میشوند و ۲ نفر دیگر ممکن است مبتلا نشوند یا علائم بیماری در آنها خفیفتر باشد. همه در محیطی که یک نوع ویروس بوده زندگی کرده و یک نوع تغذیه داشتهاند، علت این تفاوت با استعداد ژنتیکی توجیه میشود. حتی برای بیماریهای عفونی واگیر هم ژنتیک تعیینکننده است. این درباره سرطانها هم صدق میکند. یک نفر یک عمر غذای غیرسالم میخورد و به سرطان مبتلا نمیشود، اما فرد دیگر با همه رعایتی که میکند، مبتلا میشود. البته بهتر است هر نوع سرطانی به طور جداگانه بررسی شود. مثلا ژنی داریم به نام خانمی که با سرطان پستان ارتباط دارد. مشخص شده اگر خانمی یک کپی از ۲ کپی ژنی را از پدر یا مادر به صورت جهشیافته به ارث ببرد، احتمال ابتلای این خانم به سرطان پستان تا قبل از ۵۰ سالگی، ۸۵درصد خواهد بود، اما اگر این ژن به ارث برده جهشیافته نباشد، این احتمال به ۵درصد تا ۸۰ سالگی میرسد. سن هم در این بررسی مهم است. اگر مورد سرطانی را در خانوادهای تا ۵۰ سالگی مشاهده کردید، احتمال آنکه این سرطان ریشههای ژنتیک داشته باشد بیشتر است. هر قدر سن بالاتر برود، احتمال ارتباط استعدادهای ژنتیکی با بیماری سرطان کمتر میشود.
پیام اصلی
یک متخصص ژنتیک چیست؟
مهمترین پیام یک متخصص ژنتیک بها دادن به ریشههای ژنتیکی بیماریهاست. یک متخصص ژنتیک میداند هر نفری که به دلیل جفت شدن ژنهای معیوب، بیمار شود، باری بر دوش جامعه میگذارد و بیتردید این بار بر دوش بستگان و خانواده بیش از سایرین است. جلوی این اتفاق را میتوان گرفت. پیشگیری از بیماریهای ژنتیکی هم به نفع اقتصاد خانواده و جامعه است و هم به نفع نیروی انسانی که قرار است در خدمت این بیماران قرار گیرد. این بیماران گاهی فلج میشوند، کارهای شخصیشان را نمیتوانند انجام دهند یا شدیدا گرفتار تشنج میشوند و همه اینها در اغلب موارد تمام یا بخشی از امکانات یک خانواده را برای خدماترسانی متوجه خود میکند. نظام بهداشتی هم به همین ترتیب درگیر میشود.
سن بیماریها کاهش یافته
یکی از مسائل سلامت در ایران کاهش سن بیماریهاست، مثلا اگر در گذشته انتظار داشتیم افراد در سنین بالای ۶۰ یا ۷۰ سال دچار سکته شوند، حالا این سن کمتر شده و موارد سکته و سرطانها در جوانترها در دهه ۳ و ۴ زندگی هم دیده میشود. اینها همه پایههای ژنتیکی دارند. درباره سوال شما باید گفت وقتی یکی از اعضای خانواده در جوانی دچار سکته میشود، همه افراد این خانواده باید آزمایش ژنتیک بدهند. ارتباط برخی ژنها با بعضی بیماریها شناخته شده که خون شخص را برای لختهشدن مستعد میکند. ما در شرایط معمولی به همه توصیه نمیکنیم در هر سنی تست ورزش بدهند یا از داروهایی مانند آسپیرین استفاده کنند، اما در خانوادهای که تست ژنتیک از نظر استعداد سکته قلبی مثبت شده، حتما برخی مراقبتهای اضافی مانند مصرف آسپیرین و ویتامین D و مراجعه به پزشک و گرفتن نوار قلب سالانه باید انجام شود.
مرجان یشایایی/هفته نامه سلامت