قتل کودکانه به‌ خاطر استوری اینستاگرام

سایت بدون – پسر نوجوانی که متهم است دوستش را به‌ خاطر یک دعوای اینستاگرامی به قتل رسانده است، با نظر قضات از قصاص نجات پیدا کرد و به حبس و پرداخت دیه محکوم شد.
پسر نوجوان در یک بگومگو به‌ خاطر استوری شب یلدا دست به جنایت زد. رسیدگی به این پرونده از اول دی‌ ۹۸ به‌دنبال درگیری خونین چند هم‌کلاسی در پارکی در جنوب تهران آغاز شد. در این درگیری پسر ۱۵‌ساله‌ای به نام ارشیا که چاقو خورده بود، به بیمارستان منتقل شد اما پسر نوجوان به‌‌خاطر شدت خون‌ریزی جانش را از دست داد. بررسی‌ها نشان می‌داد ارشیا در درگیری با یکی از هم‌کلاسی‌هایش به نام سامیار ۱۶‌ساله کشته شده است. تلاش برای ردیابی پسر نوجوان آغاز شده بود که صبح روز بعد او به پلیس آگاهی رفت، تسلیم پلیس شد و به قتل هم‌کلاسی‌اش اعتراف کرد. متهم گفت: من و ارشیا با‌هم در کلاس دهم هم‌کلاسی بودیم اما او و دوستش، مانی، رفتارهایی داشتند که خانواده‌ام اجازه نمی‌دادند با آنها رفت‌و‌آمد داشته باشم. من ارتباطم را با آنها کم کردم و همین موضوع باعث دلخوری آن دو شده بود. آنها چند بار در اینستاگرام کری‌خوانی کردند و آخرین‌بار از من خواستند تا برای تسویه‌حساب به پارک بروم. من از ترسم چاقو همراه برده بودم که در آن درگیری ناخواسته ارشیا کشته شد. این پسر نوجوان ادامه داد: من بعد از قتل خیلی ترسیده بودم و حتی از خانه فرار کردم. تمام مدت گریه می‌کردم، عابری دلش برایم سوخت و به سمت من آمد، او دید گرسنه و درمانده هستم و به من کمک کرد و گفت خودت را تسلیم پلیس کن و من هم کمکت می‌کنم. بعد هم با پدر و مادرم تماس گرفت. آن مرد من را تا دم ایستگاه پلیس برد و بعد تحویل مأموران داد و پلیس هم به پدر و مادرم خبر داد. به‌دنبال اعتراف‌های پسر نوجوان چهار دوست او نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل بازداشت شدند و همگی در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه پدر و مادر ارشیا برای سامیار حکم‌ قصاص خواستند. سپس نماینده کانون اصلاح و تربیت که در دادگاه حضور داشت، گفت: کمیسیون سه و پنج نفره پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرده است سامیار هنگام ارتکاب جرم از رشد و کمال عقلی برخوردار نبوده است. از این‌رو تقاضا دارم طبق ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی با او برخورد شود. سپس سامیار به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت و گفت: من و ارشیا با هم دوستان صمیمی بودیم، اما از وقتی رفت‌و‌آمدهایم را با او کم کرده بودم با هم کل‌کل داشتیم. شب یلدا بود و من عکس سفره یلدا را در اینستاگرام استوری کرده بودم؛ اما دوست مشترک من و سامیار به نام مانی برایم پیغام فرستاد و من را مسخره کرد. او می‌گفت تو به درد این کارها نمی‌خوری. من می‌دانستم او به هواخواهی سامیار با من درگیر شده است. جوابش را ندادم اما گفت اگر راست می‌گویی و نمی‌ترسی به پارک بیا. او با من قرار ملاقات گذاشت. من که می‌دانستم مانی همراه دوستانش به محل قرار می‌آید، از ترسم چاقو برداشتم. وقتی به پارک رسیدم مانی به همراه سامیار و سهیل و دوستان دیگرش به آنجا آمده بودند. آنها به سمتم حمله کردند و من برای ترساندن‌شان چاقو کشیدم. چاقو را در هوا می‌چرخاندم که ناخواسته به صورت ارشیا برخورد  کرد. دوستانش همگی به من حمله کردند و من را از پشت‌سر گرفتند. من تلاش می‌کردم تا خودم را از دست آنها نجات دهم که ناخواسته چاقو به گردن ارشیا برخورد کرد و من که ترسیده بودم، فرار کردم.
متهم ادامه داد: با ارشیا دوست بودم و نمی‌خواستم او را بکشم. ضربه اتفاقی و در درگیری با گردن او برخورد کرد. من از ترسم شب را پارک ماندم. حتی با خانواده‌ام هم تماس نگرفتم. گرسنه بودم و در پارک گریه می‌کردم که یک رهگذر سر صحبت را با من باز کرد و برایم ساندویچ خرید. وقتی واقعیت را به او گفتم، مرا تشویق کرد تا به پلیس آگاهی بروم و خودم را تسلیم کنم. من از آنچه اتفاق افتاده بود، به‌شدت ترسیده بودم و حتی نمی‌دانستم کشتن یک آدم چه شکلی است. من حتی نمی‌دانستم ارشیا را کشته‌ام و فکر می‌کردم او فقط زخمی شده است؛ اما همین فکر که با چاقوی من زخمی شده بود، حالم را خیلی بد می‌کرد. من فکر می‌کردم آدمکش‌ها آدم‌های عجیبی هستند و ممکن نیست من آدم بکشم. بعد هم فکر کردم کسی با من کاری ندارد. من واقعیت کاری را که کرده بودم، اصلا نمی‌دانستم. در این مدت که در کانون اصلاح و تربیت بودم، متوجه شدم چاقو می‌تواند باعث چه اتفاقاتی بشود. سپس چهار متهم دیگر که همگی زیر ۱۸ سال بودند، اتهام شرکت در درگیری منجر به قتل را پذیرفتند. آنها گفتند: ما فکر نمی‌کردیم کار به اینجا بکشد و فکر می‌کردیم مثل همیشه که در مدرسه جروبحث می‌کنیم، همه چیز خیلی زود و بدون مشکلی تمام می‌شود. اصلا نمی‌دانیم چطور شد که ارشیا و سامیار آن‌طور به جان هم افتادند.
چهار پسربچه در ادامه از دادگاه درخواست بخشش کردند.
در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به نظر پزشکی قانونی و ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی سامیار را از قصاص معاف کرده و او را به پرداخت دیه و پنج سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم کردند. مانی نیز به یک سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم شد. قضات دادگاه برای سایر متهمان نوجوان جزای نقدی در نظر گرفتند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *