قصاص؛ مجازات نزاع مرگ‌بار به‌خاطر نگاه چپ

سایت بدون – مردی که به‌خاطر یک نگاه چپ، دعوای دسته‌جمعی راه انداخته و باعث مرگ پسر جوانی شده است، به اتهام قتل و ایراد ضربات چاقو به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد. به گزارش خبرنگار ما، سال ۹۶ به مأموران کلانتری ۱۷۴ عبدالعظیم خبر رسید درگیری سه مرد در شهرری به خون کشیده و پسر ۲۷‌ساله‌ای به نام مهران زخمی و به بیمارستان هفت‌تیر منتقل شده است‌. مأموران پلیس به تحقیق پرداختند و دریافتند مهران در درگیری با یک مجرم سابقه‌دار به نام سهراب زخمی شده است‌. مأموران پلیس به ردیابی سهراب پرداختند، اما او به مکان نامعلومی گریخته بود. چند ساعت از درگیری خونین گذشته بود که مهران روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و مأموران به بازجویی از شاهدان پرداختند. یکی از شاهدان گفت: من در مغازه‌ام بودم که متوجه شدم پسری به نام حامد با سهراب درگیر شده است. سهراب پسر شروری است که شروع به عربده‌کشی کرد. مهران که دوست حامد بود، برای میانجیگری وارد دعوا شد، اما سهراب با ضربه‌های چاقو او را زد. سهراب از عربده‌کش‌های محل است و همیشه این‌ کار را می‌کند. مرد جوانی که او نیز شاهد ماجرا بود، گفت: من در حال عبور از خیابان بودم که متوجه درگیری حامد و سهراب شدم. آنها به‌خاطر نگاه چپ با هم درگیر شده بودند. مهران که همراه حامد بود، می‌خواست از ماشین پیاده شود که یکباره سهراب به سمت او حمله‌ور شد و او را میان در ماشین و دیوار گرفتار کرد و چند ضربه چاقو به سینه‌اش زد و گریخت. دو روز از این ماجرا گذشته بود که پلیس سهراب ۲۳ساله را که پنج فقره سابقه کیفری در پرونده‌اش داشت، ردیابی و بازداشت کرد. او به قتل اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. متهم در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل و ضربه‌های غیرمنتهی به قتل به قربانی پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه رسیدگی، کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و نماینده دادستان گفت: براساس کیفرخواست، متهم به قتل که سهراب نام دارد، دارای چندین فقره سابقه به‌دلیل ضرب و جرح و درگیری است و با واردکردن ضربات چاقو مرتکب قتل مهران شده است. متهم در جلسات بازجویی به قتل اعتراف کرده است. در ادامه جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص را مطرح کردند. مادر داغدار در‌حالی‌‌که به‌شدت ناراحت بود، گفت: پسرم بی‌گناه کشته شد و من از خون او گذشت نمی‌کنم و برای سهراب قصاص می‌خواهم. آن‌طور که من در پیگیری پرونده مطلع شدم، پسرم قصد داشته میانجیگری کند که به او حمله کردند و او را به قتل رساندند. مهران اصلا اهل دعوا نبود. او بچه شری نبود؛ ضمن اینکه متهم که پسر من را کشته، سابقه‌دار است. من درخواست دارم مجازات شود و گذشت نمی‌کنم. وقتی مجرم سابقه‌دار به دفاع پرداخت گفت: من درگیری‌ای با مهران نداشتم و او را نمی‌شناختم. آن‌ شب به‌خاطر نگاه چپی که حامد به من کرد، به او اعتراض کردم و دعوا میان ما بالا گرفت. حامد بچه‌محل‌مان بود و قبلا چند بار به من بد نگاه کرده بود. وقتی به او فحش دادم، به سمتم حمله‌ور شد. همان‌ موقع دوستش مهران می‌خواست از ماشین پیاده شود که من برای دفاع از خودم چاقو کشیدم و چند ضربه به او زدم. من قصد کشتن او را نداشتم. برای دفاع از خودم چاقو کشیدم و اگر من او را نمی‌زدم، مهران مرا می‌زد. همان‌طور که گفتم، قصدم اصلا واردکردن ضربه چاقو یا کشتن مهران نبود؛ چون من با مهران درگیری نداشتم. من با حامد درگیری داشتم. حامد می‌گفت باید روی من را کم کند و مرا اذیت می‌کرد. او می‌دانست نقطه‌ضعف من نگاه چپ است و هر بار که با من روبه‌رو می‌شد، این‌ کار را می‌کرد. بعد از دفاعیات این متهم، وکیل اولیای‌دم به دفاع پرداخت و گفت: همه شاهدان گفته‌اند متهم چاقو در دست داشته و قربانی در حال پیاده‌شدن از خودرو بوده است. این موضوع نشان می‌دهد ادعای دفاع مشروع منتفی است. مقتول نه چاقو داشته و نه در حالت حمله بوده است. صرف اینکه یک نفر از ماشین پیاده شود، عمل تهدیدآمیزی محسوب نمی‌شود؛ بنابراین متهم به دروغ مدعی است که مهران قصد ضربه‌زدن به او را داشته است. من از دادگاه درخواست دارم به این بخش از گفته‌های متهم توجه داشته باشد. سپس شاهدان جنایت یک‌‌به‌‌یک به جایگاه ویژه فراخوانده شدند. یکی از شاهدان گفت: روز حادثه سهراب و حامد با هم درگیر شدند؛ البته من از ابتدای درگیری آنجا نبودم و نمی‌دانم چرا آنها داشتند با همدیگر دعوا می‌کردند. من در میانه درگیری رسیدم و یک‌دفعه دیدم مهران غرق در خون شد. او داشت سعی می‌کرد سهراب و حامد را آرام کند. من اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد و چرا سهراب به سینه مهران ضربه زد. ما سعی کردیم به مهران کمک کنیم و او را خیلی سریع به بیمارستان بردیم که مهران جانش را از دست داد. شاهد دیگر پرونده نیز گفت: وقتی حامد و سهراب با هم درگیر شدند، مهران از ماشین پیاده شد. او می‌گفت این دو رفیق هم هستند، نباید دعوا کنند. او جلو رفت و هر دو آنها را هل داد و گفت دعوا نکنید. حامد عقب‌نشینی کرد، اما سهراب ضربه‌ای به سینه او زد. حتی خود سهراب هم از اتفاقی که افتاد شوکه شده بود، اما دیگر راه برگشتی نبود. ما خیلی سعی کردیم مهران زنده بماند. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم و کارهای درمانی هم انجام شد، اما او فوت کرد. من دیدم که مهران بی‌گناه ضربه خورد. او داشت سعی می‌کرد کمک کند، اما سهراب او را زد. مهران اصلا حمله نکرد؛ سپس سایر شاهدان در جایگاه قرار گرفتند و همگی گفتند سهراب با حامد درگیر بوده و مهران قصد میانجیگری داشته که کشته شده است. با پایان گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، پسر شرور را به قصاص و پرداخت دیه به‌خاطر جراحت‌های غیرمنتهی به فوت در مقتول محکوم کردند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «معما چو حل گشت آسان شود»

سایت بدون – وقتی مشکلی پیش می آید موضوع پیچیده است ، فکر همه درگیر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *