سایت بدون – سه آدمکش که از سوی یک زن اجیر شده بودند تا مادر و خواهرشوهر سابق وی را به قتل برسانند به اشتباه، پزشک سرشناس تهرانی را کشتند و برای این جنایت پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این جنایت ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه شامگاه بیست و سوم فروردین سال ۹۸ در خانهای واقع در خیابان ظفر رخ داد. همسایهها که با شنیدن صدای شلیک گلوله از خانه بیرون آمده بودند ۲ مرد را دیدند که سوار بر خودرو پا به فرار گذاشتند و جسد خونین مرد ۶۲ ساله نیز در پاگرد راهرو خانه افتاده بود. با اعلام موضوع به مأموران کلانتری ۱۰۳ گاندی؛ آنها به خانه مورد نظر رفتند و در نخستین تحقیقات دریافتند جسد متعلق به پزشک سرشناس تهرانی و مشاور عالی رئیس یکی از بیمارستانهای معروف پایتخت است.
همسر وی که از این اتفاق شوکه بود به مأموران گفت: من و همسرم در خانه تنها بودیم که صدای زنگ در را شنیدیم. مردی که لباس آبی به تن داشت خودش را مأمور سازمان آب معرفی کرد. همسرم در را برایش باز کرد اما ناگهان دو مرد جوان به داخل خانه حمله ور و با همسرم درگیر شدند و به او شوکر زدند. همسرم روی مبل افتاد بعد با تهدید مرا به داخل اتاق بردند و گفتند جعبه جواهراتم را به آنها بدهم. از ترس مقاومتی نکردم و جواهراتم را به آنها دادم. همان موقع همسرم بلند شده بود تا به مقابل در برود و کمک بخواهد که مردان ناشناس با شلیک گلوله همسرم را در راه پلهها زدند و فرار کردند.
پلیس به بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه پرداخت و با به دست آمدن شماره پلاک خودروی قاتلان، آنها شناسایی شدند. در ادامه بررسیها کارآگاهان پلیس دریافتند مدتی قبل برادرزن دکتر از همسرش جدا شده بود اما بین این زن ۵۰ ساله و خانواده شوهرش درگیری وجود داشته است. بدین ترتیب مأموران به سراغ شهناز، عروس سابق این خانواده رفتند که وی در بازجوییها خیلی زود به اجیرکردن سه مرد برای قتل مادرشوهر و خواهرشوهر سابقش اعتراف کرد و گفت: من و شوهر سابقم اختلاف سنی زیادی داشتیم از طرفی او مبتلا به بیماری ام اس بود و همیشه با هم درگیر بودیم تا اینکه با وجود داشتن یک دختر۲۳ساله از هم جدا شدیم البته مادرشوهر و خواهرشوهرم در این جدایی تأثیر داشتند بههمین خاطر کینه آنها را به دل گرفتم و با اجیر کردن سه آدمکش دستور قتل آنها را دادم اما در این ماجرا همسر خواهرشوهرم قربانی شد.
بدین ترتیب سه قاتل اجارهای دستگیر شدند و در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. اولیای دم با درخواست قصاص برای متهمان خواهان اشد مجازات آنها شدند. اما متهم ردیف اول که مردی ۲۹ ساله بود گفت: من در مترو دستفروشی میکردم و همانجا با شهناز آشنا شدم. او میدانست همسرم بیمار است و نیاز شدیدی به پول دارم به همین خاطر وقتی پیشنهاد داد در مقابل دریافت ۳۰ میلیون تومان خواهرشوهر و مادرشوهرش را بکشم قبول کردم. موضوع را به دو نفر از دوستانم گفتم بعد با ۵ میلیون تومان دو اسلحه خریدیم. قرار بود در این ماجرا پیمان راننده باشد و به او ۵ میلیون تومان پول بدهیم. شهناز عکس خواهر و مادرشوهرش را برایم فرستاد و گفت بعد از اینکه خواهرشوهرم را کشتید به خانه مادرشوهرم بروید و او را هم بکشید بعد پولتان را میدهم. البته ما قصد قتل نداشتیم میخواستیم خواهرشوهر شهناز را بدزدیم و به خانه یکی از دوستانمان ببریم و بعد از اینکه پولمان را از شهناز گرفتیم او را تحویلش بدهیم تا خودش او را بکشد اما ماجرا به هم ریخت و دکتر میخواست به همسایهها خبر بدهد که مجبور شدم او را بکشم. سعید نیز معاونت در قتل و سرقت مسلحانه را پذیرفت اما پیمان منکر دخالت در قتل و سرقت شد و گفت من فقط راننده بودم. در ادامه جلسه شهناز نیز پای میز محاکمه رفت و گفت: حرفهای این متهمان دروغ است و من هیچ دخالتی در این ماجرا نداشتم.
در پایان جلسه مرد دستفروش به قصاص و همدستش سعید نیز به اتهام معاونت در قتل و سرقت مسلحانه و نگهداری سلاح به زندان محکوم شد اما قضات دادگاه پیمان را تبرئه کردند.
پرونده شهناز نیز برای تکمیل تحقیقات به دادسرا برگردانده شد، اما با اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور بررسی شد و این بار در حالی که حکم قصاص متهم ردیف اول تأیید شده بود حکم سعید و پیمان نقض شد و این دو متهم بار دیگر پای میز محاکمه رفتند.
در جلسهای که این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری برگزار شد سعید ادعای قبلی خود را تکرار کرد و گفت من در قتل دخالتی نداشتم فقط در سرقت مسلحانه همکاری کردم. پیمان نیز گفت: من راننده آژانس بودم البته میدانستم آنها قرار است دست به قتل بزنند وقتی دوستانم هراسان از خانه خارج شدند بسرعت از آنجا فرار کردیم و آنها اسلحه را در کانال آب انداختند.
در پایان جلسه قضات بار دیگر وارد شور شدند تا برای این دو متهم حکم صادر کنند. پرونده شهناز نیز بعد از تکمیل تحقیقات در دادگاه رسیدگی خواهد شد.
مطلب پیشنهادی
حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک
“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعهای عظیم از رمانها و داستانهای کوتاه است که توسط …