سایت بدون -این روزها دوباره شاهد انتشار فهرست بهترینهای دهه ۲۰۱۰ در رسانههای سینمایی دنیا هستیم. به سیاق همه ساله که در پایان هرسال نشریات و رسانهها شروع میکنند به تحلیل سالی که پشت سر گذاشتهایم. انتخاب بهترینها و بدترینها در زمینههای گوناگون، سیل فهرستها و انتخابهای منتقدان و در کل تحلیل سالی که به پایان رسیده. امسال رسانهها و نشریات فرهنگی- هنری گستردهتر و پردامنهتر از سالهای پیش به این امر دست زدهاند. شاید از این رو که پایانسال ۲۰۱۹ نه فقط پایان یک سال، بلکه پایان یک دهه بود و شاید پایان یک دوره. همین هم آن را فرصتی میکند برای تحلیل آنچه در ١٠سال گذشته پشت سر گذاشتهایم.
یکی از فهرستهای مهم این روزها که برای سینمای ایران نویدبخش است، فهرست ۵۰ نقشآفرینی برتر بازیگران در یک دهه گذشته است که نشریه معتبر ایندیوایر منتشر کرده است. فهرستی چنان محترم و معتبر که نام لیلا حاتمی و پیمان معادی بازیگران فیلم اسکاری «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی در ردههای سیوششم و سیوهفتم برترین بازیهای دههای که پشت سر گذاشتهایم، میتواند یکی از معدود موفقیتهای جهانی قابل ذکر سینمای ایران در زمینه تخصصی بازیگری قلمداد شود.
در فهرست بهترین بازیهای برتر دهه ٢٠١٠-٢٠١٩ فیلیپ سیمورهافمن بهدلیل
بازی در فیلم (مرشد) بر صدر فهرست تکیه زده و بالاتر از کیت بلانشت
بازیگر فیلم کارول، دنیل دیلویس ایفاگر نقش لینکلن و ایزابل هوپر بازیگر
فیلم او قرار گرفته است. حضور بازیگری چون ماهرشالا علی در فیلمی چون
مهتاب در رده پنجم از موارد باورنکردنی این فهرست است که البته انتقادهایی
را هم موجب شده است، چه این فیلم و موفقیتهای اسکاری و فستیوالیاش
همواره در دو سالی که از رونماییاش گذشته، متهم بوده به اینکه نان مضمون
خود را میخورد و جز در جو برابریطلبی جنسیتی این روزها چنین فیلمی
نمیتوانست جزو فیلمهای موفقسال ساختش قلمداد شود.
در رده ششم ١٠بازی برتر دهه ۲۰۱۰ سرشا رونان برای فیلم لیدیبرد ایستاده و
بعد از او نیز ساندرا هولر برای ایفای نقش تونی اردمن و البته لوپیتا
نیونگو بازیگر فیلم ۱۲سال بردگی. در ردههای نهم و دهم این فهرست هم رالف
فاینس بازیگر هتل بزرگ بوداپست و اسکار آیزاک بازیگر درون لوین دیویس
ایستادهاند.
شارلیز ترون برای فیلم مکس دیوانه، لئوناردو دیکاپریو برای فیلم گرگ
والاستریت، ناتالی پورتمن برای فیلم جکی، کریستین دانست برای فیلم
ملانکولیا، لیدی گاگا برای تولد یک ستاره و تام کروز برای ماموریت غیرممکن
بازیگران سرشناس این فهرست هستند که در جایگاههایی بین یازدهم تا
سیوپنجم ایستادهاند.
آنچه حضور لیلا حاتمی و پیمان معادی را در این فهرست قابل توجهتر میکند،
نه صرف قرار گرفتنشان در فهرست بهترینها، بلکه این واقعیت است که آنها
در این فهرست بالاتر از بازیگران سرشناسی مانند وایولا دیویس بازیگر فیلم
حصارها، تیموتی شالامی بازیگر فیلم مرا به نام خودت صدا بزن، سالیهاوکینز
برای فیلم شکل آب، رابرت پاتینسون برای فیلم زمان خوب و امانوئل ریوا
برای فیلم عشق قرار گرفتهاند.
لیلا حاتمی و پیمان معادی در فیلم جدایی نقش زوجی را دارند که اشتیاق زن
برای مهاجرت آنها را در آستانه جدایی قرار داده است. در این شرایط ورود
پرستاری به زندگیشان برای مراقبت از پدر مرد خانواده آنها را درگیر بحرانی
میکند که قرار است سنگ محکی باشد برای ارزیابی نقش اخلاق در زندگیهای
امروز.
در تحلیل بازی معادی در رده سیوهفتم فهرست چنین آمده: روی کاغذ نادر
شاید نقشی تکبعدی به نظر آید. مردی که قادر به درک نگاه همسرش به زندگی
نیست، یا درک نیاز او برای بزرگ کردن دخترشان در جایی غیراز ایران. اما
پیمان معادی در بازیاش با افزودن ابعاد دیگری به نقش شوهری در تلاش برای
حفظ خانواده خود در یک جامعه پدرسالار کاری میکند این پیشفرضها چندان
به چشم نیاید. بعد از اینکه سیمین از او میخواهد پدر آلزایمری خود را رها
کند، معادی شخصیت قلدرماب و خودپسندش را با لایههایی از عشقی که
نمیتواند ابراز کند، هاشور میزند.
فیلمنامه فرهادی البته نادر را در موقعیت محق بودن قرار نداده و با نگاهی
جراحانه او را به سمت نوعی ابهام اخلاقی سوق میدهد که مردانی در شرایط و
جایگاه او کمتر در آن گرفتار میآیند. در این لحظات دشوار است که بازی
معادی از اختلال شناختی که منجر به اقدامات شخصیت او میشود، رونمایی
میکند. هرقدر نادر در این شرایط کنترل خود را از دست میدهد، معادی ظرایفی
بیشتر را درباره کاراکترش رو میکند و این باعث میشود کانون اخلاقی
داستان مدام درحال تغییر باشد. در کل، تا امروز هیچ بازیگری بهتر از پیمان
معادی نتوانسته انسانگرایی خشک و خشن آثار فرهادی را به نتیجه برساند.
اما نویسنده ایندیوایر درباره بازی لیلا حاتمی در نقش سیمین نوشته: درباره
معادی گفتیم که تا امروز هیچ بازیگری بهتر از پیمان معادی نتوانسته
انسانگرایی خشک و خشن آثار فرهادی را به نتیجه برساند. حالا همینجا باید
آن را نقض کنیم و بگوییم: البته به استثنای لیلا حاتمی، همبازی او در
فیلم جدایی.
داستان اصغر فرهادی درباره پدر و مادری در میانه روند طلاقشان ممکن است
برای کارگردان یک اسکار سزاوارانه به ارمغان آورده باشد، اما بیتردید شخص
لیلا حاتمی هم سزاوار یک اسکار دیگر بود. او نقش زنی را دارد که مشتاق
فرار از قوانین ظالمانه کشورش است (هر جور و هر جا که شد)، و هنگامی که
شوهرش با او کنار نمیآید، تصمیم میگیرد هر طور که شده این کار را انجام
دهد. دادگاه مانع کار اوست، اما این فقط آغاز مشکلات آنهاست و زنی که
استخدام شده تا به پدر مرد کمک کند، آنها را وارد معضلاتی پیچیده و
ناخوشایند میکند.
حاتمی مرکز فرماندهی فیلم است، یک زن مصمم که میخواهد کنترل اطرافیان خود
را در دست داشته باشد، حتی اگر آنها نخواهند. او ناامید میشود، اما هرگز
آن را تا سطح هیستری ابراز نمیکند. این خودداری مدیون بازی لیلا حاتمی است
که با نگاههای ناامید و واکنشهای ناراحتکننده در دادگاه و سایر لحظاتی
که دیگران به انواع مختلف متهمش میکنند، کاراکتر را به سطحی متعالی
ارتقا میدهد. در حقیقت او موتور محرکه خشم فیلم علیه سیستم است.