ماجرای قتل هولناک مادر به دست پسر معتاد


سایت بدون– پسر معتاد که به خاطر اختلاف بر سر مالکیت خانه، مادرش را به قتل رسانده بود در شعبه ۱۰دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از سال ۹۸ با مرگ زن سالخورده‌ای به نام مریم در خانه‌اش آغاز شد در نخستین بررسی‌ها به نظر می‌رسید مریم با طناب خودکشی کرده است اما مأموران متوجه قطره‌های خون روی زمین شدند،همچنین اثری از ساییدگی روی نرده‌های راه پله  مشاهده نکردند. بنابراین احتمال قتل قوت گرفت.
بهروز پسر زن سالخورده در این‌باره به مأموران گفت: مادرم در غیاب من و خواهرم خودش را حلق‌آویز کرده است. وقتی به خانه برگشتم با صحنه حلق‌آویز شدن مادرم در نرده‌های راه‌پله مواجه شدم. همان موقع مادرم را از نرده‌ها پایین آوردم اما دیدم دیگر نفس نمی‌کشد. در ادامه جسد مریم به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان هم اعلام کردند علت فوت زن میانسال خونریزی مغزی بوده و خفگی یا فشار طناب هیچ ارتباطی با مرگ مریم نداشته است.
در ادامه مأموران که به بهروز ظنین شده بودند او را مورد بازجویی قرار دادند که مشخص شد وی به مواد مخدر اعتیاد دارد،البته پسر مقتول در ابتدا سعی داشت منکر دخالت در مرگ مادرش شود اما وقتی در مقابل مستندات قرار گرفت به ناچار به قتل اعتراف کرد و کیفرخواست علیه وی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه، خواهر وی که تنها ولی دم بود در حالی که اشک می‌ریخت گفت: در این دنیا فقط برادرم را دارم و به همین خاطر حاضر به قصاص او نیستم. من از خون مادرم گذشت می‌کنم،سپس بهروز به جایگاه رفت و گفت: بعد از فوت پدرم من و خواهرم با مادرم زندگی می‌کردیم. چند سال پیش معتاد شدم و مادرم هم سر همین موضوع دائم با من اختلاف داشت؛ چندی پیش متوجه شدم که مادرم خانه‌اش را به نام خواهرم سند زده و این موضوع سبب شد تا از او کینه به دل بگیرم.
وی درباره جزئیات قتل هم اظهار کرد: آن روز خواهرم از خانه بیرون رفت و من و مادرم دوباره سر خانه باهم بحث کردیم و من به او گفتم که حق نداشته بدون اطلاع من خانه را به خواهرم بدهد ،بعد هم در حالت عصبانیت او را هل دادم که سرش به دیوار راه پله‌ها خورد و به زمین افتاد؛ از ترسم او را در همان حالت رها کردم و به اتاقم رفتم و خوابیدم. چند ساعت بعد که بیدار شدم دیدم مادرم فوت کرده و برای گمراه کردن پلیس او را با طناب دار به نرده راه پله آویزان کردم و پس از چند دقیقه هم طناب را بریدم.
با پایان اظهارات متهم، هیأت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گر نباشد گنده خر، وای به حال گنده فروش»

سایت بدون – این ضرب‌المثل فارسی یکی از ظریف‌ترین و در عین حال طنزآمیزترین اشارات …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *