محاکمه پیرمرد به اتهام قتل خانم معلم بازنشسته

پیرمردی که متهم به قتل معلم بازنشسته و مثله کردن جسد اوست، در دادگاه کیفری یک تهران محاکمه و منکر جرایمش شد.
سایت بدون – سیدگی به این پرونده از دی ماه سال ۹۷ و همزمان با ناپدید شدن زن ۵۰ ساله‌ای به نام مریم آغاز شد.
برادر مریم به ماموران گفت: خواهرم معلم بود و به‌تازگی بازنشسته شده بود. او شش سال قبل با مرد ۷۶ ساله‌ای به نام اکبر ازدواج کرد که حالا این مرد از سرنوشت همسرش اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. 
پس از این شکایت ماموران سراغ اکبر رفتند تا از او تحقیق کنند که ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت همسرش شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: من و مریم از سال ۹۱ ازدواج کردیم اما در این شش سال به‌دلیل اختلافاتی که داشتیم چند بار جدا شده و دوباره عقد کردیم. آخرین بار هم او را صیغه کردم. چند روز پیش به خانه‌ام آمد و با هم درگیر شدیم که او را با چاقو کشتم و بعد از تکه‌تکه کردن جسدش، با کمک پسرم آن را به خارج از شهر برده و رها کردیم.
پسر اکبر در ادامه دستگیر و منکر ادعای پدرش شد و گفت: من هیچ اطلاعی از ماجرا ندارم و نمی‌دانم چرا پدرم پای مرا به ماجرا باز کرده است. 
در حالی که جست‌وجوها برای یافتن جسد این زن بی‌نتیجه مانده بود، پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و پدر و پسر در شعبه دوم پای میز محاکمه قرار گرفتند.
در ابتدای این جلسه اولیای دم برای اکبر درخواست قصاص کردند. 
برادر مریم در شکایتش گفت: خواهرم تازه بازنشسته شده بود و اکبر برای تصاحب پولی که خواهرم گرفته بود، او را کشت.
وکیل اولیای دم هم گفت: اکبر به تنهایی نمی‌توانست جسد را انتقال دهد و پسرش با او همدست بوده‌است.
در ادامه اکبر در جایگاه قرار گرفت و با انکار قتل گفت: من و مریم سال ۹۱ ازدواج کردیم اما مدتی بعد جدا شدیم و در این مدت دوبار دیگر به هم رجوع کردیم. روز آخر من بیرون بودم که تماس گرفت و گفت می‌خواهد به خانه‌اش برود. بعد هم ناپدید شد.
رئیس دادگاه: چرا عابربانک مریم دست شما بود؟
متهم به قتل: حساب مشترک داشتیم و قرار بود با پولی که در آن حساب بود سرپرستی یک کودک را به‌عهده بگیریم.
رئیس دادگاه: پیش از این به قتل اعتراف کرده بودید، درباره آن چه می‌گویید؟
متهم به قتل: تحت فشار بازجویی اعتراف کردم.
 سپس پسر اکبر در جایگاه قرارگرفت و منکر اطلاع از ماجرا و سرنوشت مریم شد و گفت: من بی‌گناهم و در این ماجرا نقشی نداشتم.
پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *