سایت بدون – سال ۱۳۲۳ در چنین روزی، در روستای سیرچ کرمان، کودکی به دنیا آمد؛ کودکی که بعدها دنیای قصه و داستاننویسی کودک و نوجوان را تکان داد و عجیب نیست اگر او را پدر داستانهای نوجوان دوره معاصر بدانیم. امروز هوشنگ مرادیکرمانی ۷۶ساله میشود. مرادیکرمانی سالگذشته از دنیای نویسندگی خداحافظی کرد؛ ولی او طی چند دهه گذشته با کتابهایش برای اغلب ما خاطرههای شیرینی ساخته است. کتابهای این نویسنده بزرگ، دستمایهای قوی و هویتدار برای اقتباس است و ما شخصیتهای شیرین و پرماجرایی مانند مجید در «قصههای مجید» و عفت را در «مهمان مامان»، مدیون شخصیتپردازیهای سنجیده و حرفهای مرادیکرمانی هستیم. به همین بهانه، چهارشخصیت خاطرهانگیز را که طی سالهای گذشته به واسطه این نویسنده بزرگ در ذهن ما حک شده است، مرور میکنیم.
بیبی «قصههای مجید»
پرویندخت یزدانیان
بیبیِ قصههای مجید شبیهترین تصویری است که میتوان از یک مادربزرگ ایرانی ارائه داد. زنی که بهتنهایی مسئولیت نگهداری از نوه ماجراجویش را به عهده دارد، بزنگاهها را خوب میشناسد، صرفا مهربان نیست؛ اما همواره نوهاش را دوست دارد و حمایت خود را از او دریغ نمیکند. البته بازی شیرینِ پرویندخت یزدانیان در نقش بیبی «قصههای مجید»، در خاطرهسازشدن این شخصیت بیتاثیر نبوده است. او مادر کیومرث پوراحمد، کارگردان همین سریال است که بعد از بازی در این مجموعه به شهرت رسید و بازیگری را ادامه داد. مرادیکرمانی برای شخصیت «بیبی»، به سراغ کلیشهها نرفته و جزئیات زیادی از شخصیت او را در طول داستان به نمایش میگذارد. اختلاف سنی بیبی و مجید در این قصه و چالشهایی که هر کدام از این شخصیتها به دلیل همین موضوع دارند، یکی از نکات پراهمیت قصه است که مرادی کرمانی توانسته به خوبی به آن بپردازد و از دل آن داستان خلق کند.
مجید «قصههای مجید»
مهدی باقربیگی
مجید با لهجه شیرین اصفهانی و بازی روان مهدی باقربیگی، یک شخصیت فراموشنشدنی برای نوجوانهای دهه شصت و هفتاد است. او بیشتر مولفههای واقعی یک نوجوان را دارد؛ ماجراجوست و بدش نمیآید از همه کارها سر در بیاورد. گاهی خودش را عقلکل فرض میکند، اهل آزمون و خطاست و از بیپروا بودن لذت میبرد. او ابدا بیاشتباه نیست، چالشهای زیادی را به همراه بیبی از سر میگذراند، انشای خوبی دارد و کتاب هم زیاد میخواند؛ شخصیتی که به گفته هوشنگ مرادیکرمانی، بر مبنای واقعیت زندگی خودش شکل گرفته است. مرادی کرمانی اولین جلد «قصههای مجید» را در جوانی و در ۳۵ سالگی منتشر کرد و بعدتر، نسخه کاملی از آن ارائه داد. کتاب «قصههای مجید» جایزه کتاب برگزیده سال ۱۳۶۴ را دریافت کرد و تا سال ۱۳۷۳، دوازدهبار تجدید چاپ شد.
مامانِ «مهمان مامان»
گلاب آدینه
فکر میکنم بسیاری از شما عفت یا کاراکتر مامان در فیلم «مهمان مامان» را بشناسید. زنی که به همراه شوهر عشق سینما و دو فرزندش، در یکی از اتاقهای یک خانه با چند همسایه زندگی میکند. عفت خانم زندگی رو به راهی ندارد و خواهرزادهاش که تازهداماد است، خبر داده که میخواهد به همراه همسرش به دیدن او بیاید. او از آن دست افرادی است که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته و لایههای جالبی از شخصیت او در طول داستان کمکم آشکار میشود. عفت و دیگر شخصیتهای «مهمان مامان» شخصیت عجیب و پیچیدهای ندارند، اما ریزهکاریها و طنازی مرادیکرمانی باعث شده است اغلب این شخصیتها، برای ما ملموس به نظر بیایند؛ نکتهای که باعث میشود داستانهای هوشنگ مرادیکرمانی را مصداق «از دل برآمده و بر دل نشسته» بدانیم. کتاب «مهمان مامان» برای اولینبار در سال ۸۰ منتشر و دو سال بعد، توسط داریوش مهرجویی تبدیل به فیلمسینمایی شد.
جلال «مربای شیرین»
مانی نوری
درِ شیشه مربا به هیچوجه باز نمیشود و همین اتفاق، شروع «مربای شیرین» مرادیکرمانی را رقم میزند. این کتاب در سال ۷۷ منتشر شد و سهسال بعد توسط مرضیه برومند، با بازی مانی نوری در نقش جلال، لیلا حاتمی و محمدرضا شریفینیا، به یک فیلم سینمایی شیرین تبدیل شد. جلال در این قصه میخواهد در یک شیشه مربا را باز کند؛ اما حتی با کمکگرفتن از دیگران موفق نمیشود. او تلاش میکند تا از کارخانه تولیدکننده مربا شکایت کند و اعتراضش را به این اتفاق نشان دهد و در این راه مشکلاتی هم دارد. مرادیکرمانی در شخصیتپردازی شخصیت اصلی این داستان که باز هم یک نوجوان است، تنها به ارائه ویژگیهای او نمیپردازد. نویسنده در این اثر هم سعی میکند قصهگویی هدایتکننده باشد، هم قصه بگوید، هم پلیدی را سرزنش کند و هم اخلاق خوب را مورد تشویق قرار دهد؛ البته بدون هیچ نصیحت مستقیم و گندهگویی در کلام.
چند نکته خواندنی
درباره هوشنگ مرادی کرمانی
خالق ۲۱ کتاب خواندنی
دوبار نامزدی در جایزه هانس کریستین اندرسن (مهمترین
جایزه جهانی ادبیات کودک)
ترجمه «قصههای مجید» در آمریکا و بسیاری از کتابهایش
در سراسر جهان
برنده جایزه کتاب کودکان و نوجوانان اتریش در سال ۱۹۹۴
برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، به خاطر «تیک تاک»
در بهمن سال