مرز عشق و نفرت برای یک سوپرایجنت/مینو رایولا، مردی که فوتبال را تغییـــر داد

سایت بدون -تغییردهنده فوتبال. هیچ عبارتی بهتر از این برای توصیف مینو رایولا و اثرگذاری او در دنیای جنون‌آمیز و غیرقابل پیش‌بینی نقل و انتقالات وجود ندارد؛ جایی که به طور کامل با آن منطبق شده بود. اگر بخواهم درباره این سوپرایجنت فوتبال و جهانی که پیرامون خود ساخته بود، حرف بزنم، چیزی بهتر از اتفاقاتی که ۱۷ جولای ۲۰۱۹ در تورین مقابل چشمم رخ داد، نیست.
قرار بود ماتیس دلیخت به استادیوم یوونتوس بیاید و تعداد زیادی هوادار پرشور برای استقبال از او آمده بودند. بعد از کریستیانو رونالدو در سال ۲۰۱۸، خرید دیگری در کلاس جهانی برای یوونتوس انجام شده بود و در این راه تیم‌هایی مثل بارسلونا و پاری‌سن‌ژرمن را کنار زده بودند. مرد پشت این قرارداد رایولا بود که رابطه عالی‌اش با پاول ندود، نایب رئیس یوونتوس و یکی از موکلان سابقش، به تسهیل این انتقال از آژاکس کمک کرده بود.
وقتی ماشین متوقف شد و رایولا اول پیاده شد، هواداران یوونتوس شروع کردند و برای او فریاد کشیدند. باورنکردنی بود اما حقیقت داشت. مطمئناً برای نخستین بار در تاریخ فوتبال، هواداران نام یک ایجنت را سر دادند:«مینو، مینو، مینو». صدا کاملاً واضح بود و رایولا با لبخند به لب با هواداران خوش و بش می‌کرد قبل از اینکه به سؤالات اجتناب‌ناپذیر خبرنگارها درباره کمیسیونش پاسخ می‌داد.
این برشی از نقش رایولا در صنعت فوتبال بود؛ مرد باهوشی که آماده حل تمام مسائل لاینحل دنیای نقل و انتقالات بود و شنبه گذشته در ۵۴ سالگی درگذشت. برای هواداران و مربیان رایولا هم رؤیا بود هم کابوس. عده‌ای نام او را فریاد می‌زدند برای اینکه یک بازیکن طراز اول را به تیمشان اضافه کنند و عده‌ای از او متنفر بودند برای اینکه با وحشت از دست دادن ستاره‌شان روبه‌رو شده یا از خواسته‌های مالی او ناراحت بودند.
در جولای ۲۰۱۶ در مرکز میلان او را به همراه پسرعمو و دست راستش، وینچنزو دیدم. مذاکرات برای بازگشت پل پوگبا به منچستریونایتد از یوونتوس بخوبی پیش می‌رفت. رایولا رسیده بود تا ملاقاتی مخفی با یوونتوس داشته باشد و تا من را دید کنار در هتلی که قرار بود مذاکرات صورت بگیرد، پنهان شد. کمی بعد با لبخند معمول به سراغم آمد و گفت:«فعلاً نه عکس بگیر نه فیلم. به کمی صبر نیاز داریم تا یک قرارداد تاریخی ببندیم.»
سه هفته بعد او قرارداد را تکمیل کرد و بازیکنی که چهار سال قبل به‌صورت آزاد به یووه رفته بود، با ۱۰۰ میلیون یورو برگشت. یک شاهکار بود. رابطه برایش اولویت داشت و اینکه بتواند اعتماد موکلانش را جلب کند. اتفاقی نیست که سال‌ها برخی از بهترین فوتبالیست‌های جهان او را انتخاب کردند چون می‌دانستند آماده مبارزه با باشگاه‌ها برای دفاع از منافعشان است.
کلید بعدی نگاه درست بود. او با آنکه به‌شدت بیمار بود، ماه‌ها در تدارک یک استراتژی صحیح برای آینده ارلینگ هالند بود. او هالند را یکی از بهترین دارایی‌هایش به‌عنوان یک ایجنت می‌دانست و افتخار می‌کرد به اینکه در زمان بازی او برای سالزبورگ، همکاری با او را آغاز کرده قبل از اینکه دنیا او را بشناسد. رایولا می‌خواست به قولی که به هالند و پدرش داده، عمل کند؛ اینکه بهترین پیشنهادهای ممکن از باشگاه‌های طراز اول اروپا را برای او بگیرد و می‌خواست موکلش را در شرایط انتخاب قرار دهد. رابطه رایولا با پپ گواردیولا از دوران زلاتان ابراهیموویچ در بارسلونا خوب نبود اما می‌خواست هالند خودش مقصد بعدی‌اش را که شامل منچسترسیتی هم می‌شد، انتخاب کند.
یادآوری تمام قهرمان‌هایی که مدیر برنامه‌هایشان رایولا بود، ممکن نیست اما شاید یکی از آنها که بیشترین ضربه را از مرگ او می‌خورد، زلاتان باشد. این سوئدی روزها در رختکن میلان ساکت بود و از معدود کسانی بود که اجازه یافت به بیمارستان برود و با رایولا وداع کند. همیشه یادم هست که رایولا را بعد از ملاقات با هیأت مدیره میلان برای بازگشت زلاتان از لس‌آنجلس گلکسی دیدم و پرسیدم آیا مذاکرات پیشرفتی داشته. گفت:«ما همیشه در مذاکرات پیشرفت داریم. محال است که من به عقب برگردم ضمن اینکه ابراهیموویچ می‌تواند کارهایی بکند که آدم حتی نمی‌تواند تصور کند.» حرف آخر را با لبخند زد.
اساس استراتژی رایولا برای همه روشن بود و بر حسب فرصت یا تهدیدی که می‌توانست برای باشگاه ایجاد کند، مورد عشق و نفرت قرار می‌گرفت. دور و برش را ستاره‌ها گرفته بودند و کمیسیون‌های چند میلیون دلاری مطالبه می‌کرد بنابراین هر کسی می‌خواست از طریق او مذاکره کند می‌دانست باید پول زیادی خرج کند. آنهایی که او را می‌شناختند می‌گفتند بزرگترین حسرتش این بود که ماریو بالوتلی نتوانست به توپ طلا برسد. رایولا بارها به دوستانش گفته بود:«ماریو می‌توانست حتی دو یا سه توپ طلا بگیرد فقط اگر می‌خواست.»
رایولا آدم جوک‌ها، حمله‌های خشن و مقابله‌های معمول با افکار عمومی و باشگاه‌ها بود اما توانست روابطی عالی در فوتبال و زندگی ایجاد کند و همیشه یک هدف داشت:«بهترین استراتژی ممکن برای موکلان و خودش». این مینو رایولا بود، او یک قدیس نبود اما قطعاً دنیای فوتبال را تغییر داد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل « کار نباشه زرنگه »

سایت بدون – این ضرب‌المثل ایرانی به طنز و کنایه اشاره دارد و معمولاً زمانی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *