معرفی فیلم/ بت من؛ تاریک ترین نسخه یک قهرمان

نسخه تازه «بت‌من» از مؤلفه‌های بشدت ویرانگر برتون و سیاه‌نمایی‌های افراطی نولان هم فراتر می‌رودتاریک‌ترین شوالیه تاریخ‌ این‌بار عملکرد به ظاهر مثبت بت‌من چندان متفاوت با خلافکاری‌های پنگوئن و تخلف‌های زن گربه‌ای نیست و انگار همگی از یک آبشخور تغذیه روانی و رفتاری می‌شوند؛ آبشخوری به نام دنیای آشفته


سایت بدون -وقتی قرار شد مت ریوز نسخه تازه بت‌من را بسازد، اولین سؤال این بود که چه بکند تا حاصل کار چیزی فراتر از «شوالیه تاریکی» یا حداقل چیزی در همان سطح باشد. «شوالیه تاریکی» که با کارگردانی کریستوفر نولان در سال ۲۰۰۸ عرضه شد، به اعتقاد اکثر کارشناسان بهترین فیلم در فرانچیز مرد خفاشی است که فیلم جدید مت ریوز نهمین نسخه آن به شمار می‌آید و حتی وقتی خود نولان در سومین قسمت از تریلوژی بت‌منی‌اش به سال ۲۰۱۲ «شوالیه تاریکی بپا می‌خیزد» را عرضه کرد، نتوانست به حد و حدود قسمت دوم برسد و از آن فراتر نرفت.
با این حال استراتژی کاری مت ریوز که فیلم مرموز و ساینس فیکشنی «کلوور فیلد» را هم در کارنامه‌اش دارد، برای پاسخ دادن به سؤال فوق و ساختن فیلمی درخور و همسطح شدن با «شوالیه تاریکی» تیره‌تر کردن مضمون فیلمش و بخشیدن چهره‌ای سیاه‌تر به بت‌من بوده است. وقتی تیم برتون در نسخه بت‌منی سال ۱۹۸۹ خود این ابرقهرمان را به شکلی بسیار سیاه و مرموز مقابل چشم بیننده‌ها قرار داد و در دو نسخه بعدی هم به‌عنوان خط دهنده اصلی از جوئل شوماخر کارگردان منتخب خود خواست همین روال را استمرار بخشد، مرد خفاشی برای اولین‌بار حالت فردی را یافت که اگرچه مظلومان را همچنان از شر ظالمان رهایی می‌بخشد و فوق‌العاده توانا و سریع و جدی است اما با این سؤال درونی ویرانگر هم کلنجار می‌رود که اگر او خوب است و ظالمان آدم‌هایی شریر و بد، چرا سایر آدم‌های روزگار هم کم و بیش معیوب و کج کردارند و چنانچه خود او از پلیدی‌ها مبرا است، به چه سبب باید پیوسته خود را توجیه و مجاب کند که بین او و اشرار تفاوت‌هایی اساسی وجود دارد (که البته و برپایه نسخه‌های اخیر وجود ندارد.)
آماده برای قسمت‌های بعدی
زمانی که نولان به صحنه آمد و سه‌گانه بت‌منی خود را عرضه کرد، در زمینه سیاه‌سازی این مرد پررمز و راز از اندازه‌های برتون هم عبور کرد و اگرچه در فاصله زمانی بین واپسین مرد خفاشی نولان و بت‌من‌هایی که در فیلم‌های ترکیبی ابرقهرمانی ساخته و عرضه شدند، این منجی مردد با بازی بن افلک قدری از سیاهی‌های درونی‌اش کاست، ریوز در شروع کارش و بدو تهیه این نسخه تازه به این نتیجه رسید که باید قاطعانه این سیاهی‌ها را به بالاترین حد ممکن برساند و مچ نولان را در این زمینه بخواباند. با این «پیش‌فرض»ها و تمهیدات، ریوز فیلمی ساخته که حتی از نسخه جدید جیمز باند («زمانی برای مردن نیست») مرگبارتر و از ورسیون تازه فیلم فضایی و علمی – تخیلی «دون» هم طولانی‌تر است و مرد خفاشی را به حدودی نادیده از مرموز و ترسناک بودن می‌رساند و به سیاه‌ترین شوالیه در دوران ساخت فیلم‌های بلند سینمایی پیرامون این کاراکتر تبدیل می‌کند. دورانی که از ۱۹۸۹ و با فیلم اول تیم برتون شروع شد و اینک که ۳۳ سال ازآن تاریخ می‌گذرد، خیلی‌ها معتقدند بار مالی ورسیون جدید مت ریوز و میزان فروش آن در سطح جهان مشخص می‌کند که ادامه حیات سینمایی بت‌من و آینده اقتصادی آن چه خواهد بود. این درحالی است که پس از عبور این فیلم از مرز ۸۱۵ میلیون دلار در امر درآمدسازی و اضافه شدن مبالغی تازه به آن پس از عرضه فیلم روی «CD»ها و در بازار نمایش خانگی و یا کانال‌های کابلی و سایت‌های مختلف که دانلود و تماشای فیلم‌ها را میسر می‌سازند، خیلی‌ها مطمئن شده‌اند که سران کمپانی‌های دی‌سی فیلمز و برادران وارنر که سازنده و توزیع‌کننده فیلم‌های مرد خفاشی هستند، بزودی زود عملیات «پیش تولید» قسمت‌های بعدی این فرانچیز را کلید خواهند زد.
ناقض افسانه‌های ابرقهرمانی
ارزشگذاری روی «بت‌من» جدید بستگی به این دارد که چگونه به ماجرا نگاه می‌کنیم. از یک‌سو این فیلم تقریباً سه ساعته چنان غرق در بدایع خود و آکنده از مؤلفه‌های «فیلم نوآر»ها است که نه فقط به یکی از برترین بت‌من‌های تاریخ سینما تبدیل شده بلکه حتی در میان فیلم نوآرهای دیروز و امروز هم یک کار پراعتبار و قوی به حساب می‌آید ولی از جانب دیگر روند تشدید سیاه‌نمایی قهرمان قصه و مردی که در عین لغزش‌های شدید درونی به هر کاری دست می‌زند تا افراد تحت ستم را نجات بدهد، به حدی رسیده که او و کارهایش به یک عامل ویران کننده هر پایه و هر المانی تبدیل می‌شوند که افسانه‌های ابرقهرمانی و «مافوق انسان»های نجات‌دهنده جامعه براساس آنها تدوین و ترسیم و در قالب داستان‌های مکتوب مصور و نسخه‌های سینمایی در معرض دید عموم گذاشته شده‌اند. به کلام صریح‌تر اقدامات مرد خفاشی در این فیلم و حال و هوای او ناقض هر چیزی است که در فیلم‌های کمیک‌بوکی دیده‌ایم و بر مبنای آنها است که قهرمان خیالی اما پرشکوه این سری آثار، عوامل محو تباهی‌ها و نجات نیازمندان توصیف شده و به افرادی محبوب و پرطرفدار تبدیل شده‌اند. مت ریوز در این نسخه تازه بت‌منی عوامل ماوراءالطبیعه‌ای و بهتر بگوییم برخی توانایی‌های فراوان و غیرمعمول مردخفاشی را هم به حداقل می‌رساند و در این زمینه حتی از کریستوفر نولان هم فراتر می‌رود و با‌وجود عظمت توانش، او را مرددتر و شکننده‌تر از هر زمانی می‌سازد.
یک سؤال بنیادین: این بار ایفای نقش
بت‌من با رابرت پاتینسون است که شهرتش در سینما قریب به ۱۵ سال پیش با تریلوژی پرفروش اما احمقانه Twilight (گرگ و میش) پایه‌گذاری شد و در نگاه نخست و بخصوص در مقام مقایسه با نامداران مسلط‌تر و پرتجربه‌تری چون مایکل کیتون، ول کیلمر، کریستین بیل و بن افلک گزینه بد و بسیار نامناسبی برای این نقش روانی و پیچیده به نظر می‌آمد اما با هدایت ریوز و با قالب‌هایی که او برای پاتینسون درنظر گرفته، بینندگان این نسخه تازه از بت‌من به آرامی باور می‌کنند که این مرد حیران و مردد، نما و نماد مناسبی برای توصیف موجودی است که در مرکز داستان فیلم جای دارد و سرشت‌اش سرشار از تضادها و رفتارها و رویکردهایش مالامال از تردیدها و لرزش‌ها است.
مجموعه این مسائل و بواقع داشتن یک ابرقهرمان مشکوک و سیاه که پیش از هر ستیزی با عناصر منفی ابتدا با شیاطین درون خودش دوئل می‌کند، بت‌من ریوز را به یکی از دیدنی‌ترین فیلم‌های کمیک استریپی سال‌های معاصر تبدیل کرده است. اتفاقاتی هم که در جامعه می‌بینیم و در آن هم المان‌های آثار گانگستری رؤیت می‌شود و هم فاکتورها و مسائلی که دنیای کنونی را به کانون‌های متعدد جنگ گرم و سرد تبدیل کرده، سبب شده بت‌من جدید بیش از تمامی نسخه‌های قبلی این سری آثار نماد و تصویری از دنیای کنونی باشد و مشخصه‌ها و معایب آن را فریاد کند. قیاس غیرقابل اجتنابی که داستان فیلم و اتفاقات آن الزامی می‌سازد و مبتنی‌بر مقایسه‌ای بین عملکرد مرد خفاشی و ریدلر یکی از دشمنان قدیمی اوست، شاید همان سؤال بنیادینی باشد که تقریباً تمامی نسخه‌های بت‌من آن را کم و بیش مطرح کرده‌اند، مضمون این سؤال چنین است: وجه تفکیک بت‌من و ریدلر چیست و خط حائل بین آنها چگونه ترسیم می‌شود؟ درحالی که مرد خفاشی با کوچک کردن حوزه اقداماتش به جمع کردن بساط خلافکاران جزء و مشتی دزد خرده‌پا در کوچه پس کوچه‌های مهجور گوتام سیتی (یا همان نیویورک) مشغول است، ریدلر که قرار نیست نیک کردار باشد، بانیان اختلاس‌های عظیم و تبهکاران بزرگی را سر جایشان می‌نشاند که تا توانسته‌اند از موقعیت ممتاز اجتماعی‌شان سوءاستفاده کرده و جیب‌های خود را انباشته از ثروت ساخته‌اند. درست است که بت‌من همچنان همراه و «همقدم» پلیس‌ها است اما وقتی اهداف ریدلر و افراد حذف شده توسط او لطمات بسیار اساسی‌تری را به جامعه وارد کرده‌اند، چگونه می‌توان از طرح این سؤال خودداری کرد که فرق بین خوب و بد چیست و اگر ریدلر بد است چرا این کارهای خوب را می‌کند و اگر بت‌من منجی جامعه است، چرا فقط خلافکاران درجه چندم و محرومان جامعه را که بر اثر سیستم‌های غلط اجتماعی به امور نافی قانون کشیده شده‌اند، محو می‌کند.
مهد ضد قهرمان‌ها
این سؤال بی‌پاسخ اینک یکی از بنیادها و دلایل اصلی جذابیت بت‌من است. ابرقهرمانی که ابتدا با هیولاهای درون خودش طرف است و این امر چنان او را مشغول و مردد کرده که از یاد می‌برد جوامع از هم گسیخته فعلی اگرچه به مهد ضد قهرمان‌ها تبدیل شده‌اند اما او در این زمینه تا حد و حدودی پیش رفته که دیگر نمی‌توان به افسانه‌های ابرقهرمانی تکیه کرد و حل هر معضلی را به آنها سپرد. بواقع عملکرد بت‌من در این زمینه چندان متفاوت با خلافکاری‌های پنگوئن (با بازی کالین فارل ایرلندی) و تخلف‌های زن گربه‌ای (با بازی زو کروایتز امریکایی) نیست و انگار همگی از یک آبشخور تغذیه روانی و رفتاری می‌شوند، آبشخوری به نام دنیای آشفته کنونی که بین قهرمانان و تبهکاران آنها تفاوت‌هایی هست اما در کمترین سطح و در نازل‌ترین اندازه.

مشخصات فیلم
عنوان: «بت‌من»
کارگردان: مت ریوز
سناریست‌ها: مت ریوز و پیتر کریگ
بازیگران: رابرت پاتینسون، زو کروایتز، پل دانو، جفری رایت، کالین فارل، جان تورتورو، پیتر سارزگارد، اندی سرکیس، جیمی لارسون و بری کیوگان
تهیه‌کنندگان: دیلان کلارک و مایکل ای اولسان
محصول: کمپانی‌های دی‌سی فیلمز و برادران وارنر
مدیر فیلمبرداری: گریگ فریزر
تدوینگران: ویلیام هوی و تایلر نلسون
موسیقی متن: مایکل جیاچینو
مدت: ۱۷۶ دقیقه
هزینه تولید: ۲۰۰ میلیون دلار
میزان فروش: ۸۱۵ میلیون دلار (تا اواخر فروردین ۱۴۰۱)

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *