سایت بدون – جهــــان ســــرشـــار از حـــــواس پرتیهاست. خیابانها پر است از عکسهای رنگارنگ تبلیغاتی، چهرههای رسانهای، ورزشکاران، هنرپیشهها، مدلهای دلربا و البته کلمات و جملاتی درشت و طناز که همه و همه تلاش دارند حواس ما را از خودمان و واقعیت اطراف، به خواست و خیالی که مورد نظرشان است مشغول سازند. حواسپرتی در واقع همان چیزی است که در فرهنگ و ادبیات ما غفلت نامیده میشود، همان حواشی و اوهامی که انسان را از اصل منحرف میکند. «برتولت برشت »شاعر و نمایشنامهنویس مشهور آلمانی در نیمه اول قرن بیستم در جایی نوشته بود: «آنکه میخندد هنوز خبر بد را نشنیده» جدای از شاعرانه و کمی افراطی بودن تعبیر« برشت» که به زمانه، موقعیت و ایدئولوژی سیاسی او بر میگشت، نکته حقیقی و نامیرای تعبیر او انتقاد از میل غافلانه انسان به صرف نظر کردن از اصل و سرگرم شدن با حاشیه است. اصل، حضور در واقعیت با همه لایههای متعدد آن و زندگی کردن در نسبت با حقیقت است و حاشیه همه آن چیزهایی است که ما را از واقعیت دور و به اوهام و ابتذال قانع و حتی متعصب میکند.
دنیای سرگرمی امروزه مصداق بارزی از حواسپرتی یا همان غفلت است. امروزه تنها چیزهایی در قالب رسانه امکان ظهور و بیان دارند که سرگرم کننده باشند، حتی حقیقیترین مسائل برای اینکه مخاطب را به طرف خود جلب کنند نیاز به تزئین و بزکی منحصر به فرد دارند تا در میان بازار پر ازدحام تزئینات و بزکها به چشم بیایند.
فیلم «به بالا نگاه نکن» ساخته «آدام مککی» که نامزد چند جایزه اسکار امسال هم است، نمایشی گزنده و انتقادی از همین زندگی غافلانه است. فیلم بخوبی نشان میدهد که چگونه در صنعت سرگرمی «وهم» جای واقعیت، ابتذال جای حقیقت و خرافه جای علم را گرفته است؛ آن هم در عصر طلایی توسعه و آگاهی انسان. جهان امروز با همه پیشرفتهای علمی و تبلور درخشان ذهن کشف کننده و خلاق بشر، دچار نوعی جهل فراگیر است. خرافه سرگرمی با همراهی حق بهجانبی و خودخواهی فردی اغلب اجازه درک واقعیت و شنیدن خبر اصلی را به انسان نمیدهد. همراهی رسانه و مصرفگرایی در «به بالا نگاه نکن» همچون ازدواجی نامقدس است که هوشمندی و توانایی انسان را در حفظ بقا سست کرده و اراده و استعداد بینظیر ذهن او را در حل بزرگترین مسائل تباه گردانده است. فیلم نشان میدهد که چگونه اصحاب رسانههای سرگرمکننده بر دانشمندان تسلط پیدا کردهاند و از سیاست، کاغذپارهای تبلیغاتی ساختهاند. سیاستمدار در فیلم مککی هیچ فرقی با یک مجری تلویزیونی ندارد و دانشمند نیز اگر بخواهد شنیده شود چارهای جز تبدیل شدن به یک مجری تلویزیونی نخواهد داشت؛ شاید بتوان این موقعیت را تراژدی تقلیل حقیقت به تبلیغ نامید که از زاویه نگاه فیلم «به بالا نگاه نکن»، همان تراژدی انسان نوین خواهد بود، اما نباید تصور کنیم که چنین موقعیتی خاص کشورهای پیشرفته صنعتی است و ما هنوز در گوشه خودمان از این مسأله مبرا هستیم. در عصر رسانههای عالمگیر و پیوسته امروز، هیچ عارضهای نیست که جهانی نباشد. این غفلت چیزی است شبیه به ویروس کووید۱۹ که به سادگی تمام جهان را به خود آلوده کرده است.
علیرضا نراقی/منتقد
منبع: روزنامه ایران