معرفی فیلم /طلا؛نمایش حرص و طمع دراسترالیا

سایت بدون – فیلمسازی در دوران کرونا شرایط خاص خودش را پیدا کرده‌است و صنعت سینما در تمامی جهان با این واقعیت تلخ کنار آمده که رعایت فاصله اجتماعی مهم‌ترین نکته در کار تولید محصولاتش است. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای پاندمی، کاهش اساسی عوامل تولید و حرکت به سمت ساخت فیلم‌هایی با تعداد محدودتر و کمتر لوکیشن و بازیگر بوده‌است. در بین فیلم‌هایی که بعد از شیوع کووید ــ ۱۹ تولید و به نمایش درآمد، این نکته به‌خوبی خودش را نشان می‌دهد. داستان این فیلم‌ها در مکان‌هایی بسیار محدود و با حداقل بازیگر به تصویر کشیده شده‌اند. «طلا» محصول جدید صنعت سینمای استرالیا هم یکی از همین فیلم‌هاست که با بهره‌گیری از داستانی جذاب که در نقطه‌ای در صحرایی خشک (و بسیار دور از دنیای متمدن و شلوغ شهری) اتفاق می‌افتد با حداقل شخصیت ماجراهایش را به پیش می‌برد و این محدودیت لوکیشن و شخصیت کاملا طبیعی به نظر می‌رسد. این درام دلهره‌آور که به نوعی یک نئووسترن به نظر می‌رسد، داستان همیشگی تلاش آدمی برای بقا و زنده ماندن را در دل داستانی پرتحرک و پرتنش در معرض دید و قضاوت تماشاگرانش قرار می‌دهد. زک افران، بازیگر اصلی طلا تقریبا در تمام صحنه‌های آن حضور دارد و به تنهایی بار داستان و ماجراهایش را به دوش می‌کشد. این بازیگر هالیوودی که رسانه‌های گروهی بیشتر روی جذابیت ظاهری‌اش تکیه می‌کنند، در طلا یکجورهایی خودزنی می‌کند و با گریمی متفاوت تبدیل به موجودی درمانده و بداقبال می‌شود که برای ادامه حیات، خود را به آب و آتش می‌زند. زمانی که رسانه‌ها خبر حضور او را در این درام حماسی منتشر کردند، بسیاری از انتخابش برای بازی در نقش محوری ماجرا ابراز تعجب کرده و گفتند افران توانایی ایفای نقش در یک درام غیرمتعارف هنری و روشنفکرانه را ندارد اما آنتونی هایس، کارگردان فیلم که همبازی افران در آن هم بوده با رد این نظر اعلام کرد او اگر در مسیر درست قرار گرفته و هدایت شود، بازی‌های خوبی ارائه خواهد داد. منتقدان سینمایی بعد از دیدن بازی افران در طلا، گفته‌های هایس را تایید کردند.
بی‌زمانی و بی‌مکانی داستان
طلا داستانش را در بی‌زمانی و بی‌مکانی تعریف می‌کند. معلوم نیست این داستان در چه سالی رخ می‌دهد و منطقه‌ای که ماجراها در آن اتفاق می‌افتد کجاست اما این نکته اصلی فیلم نیست و هایس با این شیوه کار به‌دنبال آن بوده تا محدوده داستانش را به همه زمان‌ها و همه مناطق دنیا بکشاند. این داستان درباره حرص و ولع و طمع آدمی است و نشان می‌دهد که حرص آدمی می‌تواند باعث شود که او تا کجا برود و دست به چه کارهایی بزند. فیلمساز حتی برای شخصیت‌های فیلمش نامی هم انتخاب نکرده‌است تا بر جهانشمول بودن داستان تاکید بیشتری داشته باشد. 
مرد اول (افران) به‌دنبال پیدا کردن کار راهی سخت و طولانی را پیموده و برای رسیدن به مقصد، از مرد دوم (هایس) که راننده وانتی بزرگ است کمک می‌خواهد. در طول راه، مرد دوم صحبت از طاقت‌فرسا بودن کار مرد اول در مقصد می‌کند و درباره مشکلاتش در مکان جدید توضیح و هشدار می‌دهد. اما مرد اول که گذشته‌ای پشت سرش ندارد و در محله‌اش با بی‌کاری و بی‌پولی همراه بوده، کار جدید را شروعی تازه برای خودش می‌داند. زمانی که مرد اول در بین راه یک محموله طلا کشف می‌کند، اوضاع تغییر می‌کند. در حالی که او برای محافظت از طلای خفته در خاک در دل صحرای خشک و سوزان و فراموش‌شده تنها می‌ماند، مرد دوم برای آوردن وسایل حفاری راهی شهر می‌شود. تاخیر مرد دوم زمینه‌ساز ماجراهایی است که برای مرد اول رخ می‌دهد. حضور زنی غریبه (سوزی پورتر) دوروبر مرد اول، بر تنش ماجرا می‌افزاید. او کیست و چه می‌خواهد؟ چرا مرد دوم تاخیر دارد و برنمی‌گردد؟ این پرسش‌ها در کنار پرسش‌های دیگر، پایان هیجان‌انگیز و غیرقابل پیش‌بینی (اما اجتناب‌ناپذیر فیلم) را رقم می‌زنند.

مثبت از همه‌نظر
«طلا» اواسط ژانویه در استرالیا اکران عمومی شد و سازندگانش از فروش ۳ میلیون دلاری آن راضی به نظر می‌رسند. شکستن استخوان دست افران در زمان فیلمبرداری توجه عموم به طلا را بیشتر کرد. کل صحنه‌های فیلم در آوت‌بک در جنوب استرالیا فیلمبرداری شد که از صحراهای معروف جهان به‌حساب می‌آید. سایت روتن تومیتوز هم اعلام کرد نزدیک ۸۵‌درصد نقدهای این درام دلهره‌آور مثبت بوده و جمع منتقدان از آن راضی و خشنود هستند. برخی نقدها از طلا به‌عنوان روی سخت و تلخ کمدی درام کلاسیک «جویندگان طلا»ی چارلی چاپلین یاد کرده‌اند. گروه سازنده فیلم چند بار مجبور شدند کار فیلمبرداری را به‌دلیل توفان شن تعطیل کنند. یکی از این توفان‌ها در خود فیلم وجود دارد و به بار دراماتیک داستان می‌افزاید. هایس در ارتباط با سومین ساخته سینمایی طی ۲۰سال فعالیت فیلمسازی‌اش، چنین می‌گوید: «داستان این فیلم یک قطعه ادبی پرتنش درباره حرص و طمع، انسانیت و طرح این پرسش است که ما واقعا چه کسی هستیم. اگر کارهایمان را با دقت انجام ندهیم، چه سرنوشتی در انتظارمان است. حضور زک افران در فیلم مثل موهبت و هدیه‌ای گران‌قیمت برایم بود. با حضور او، طلا امکان دیده‌شدن بیشتری پیدا می‌کند و قصدم از ساخت فیلم این بود که توسط جمع انبوهی از تماشاگران دیده و تماشا شود. افران این فیلم چهره‌ای تازه و متفاوت است که تماشاگران سینما قبل از این اصلا شبیه‌اش را ندیده‌اند.» 

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *