معرفی فیلم/ «فینچ» ؛تام هنکس پیر در یک مفرح آخرالزمانی



سایت بدون – فیلم جدید «فینچ» (Finch) ادغامی از واقعیت‌ها با احتمال‌ها و اتفاقاتی است که دیر یا زود در زمینه‌های علمی – تخیلی و در سلسله روابط ماوراء‌الطبیعه‌ای دامان انسان را می‌گیرد و مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد.
اگر بخواهیم یک تعریف کوتاه از «فینچ» ارائه بدهیم، این فیلم ترسیم‌کننده سفر طولانی تام هنکس هنرپیشه همیشه پدروار و پیر و پرطرفدار همراه با سگ محبوبش و یک روبوت در سطحی وسیع از امریکا برای در امان ماندن از تبعات یک طوفان آخرالزمانی است که در کره زمین حادث شده است. اولین‌باری که کاراکتر مرکزی فینچ وین‌برگ را با بازی متین و دلپذیر هنکس در فیلمی با همین نام و با کارگردانی میگل ساپوچ نیک مشاهده می‌کنیم، زمانی است که این متخصص بازنشسته امور روبوتیک با یک لباس ضد‌اشعه در حال جست‌و‌جو در مغازه‌های به‌هم‌ریخته و خانه‌های خالی شده به قصد یافتن هرگونه غذا و سایر موادی است که می‌تواند او را در یک دنیای فاجعه‌زده به ادامه زندگی و گذر از بحران نایل کند. تصور و تجسمی که هنکس ۶۵ ساله در این نقش از خود بروز می‌دهد، بیش از آنکه مثل نوع بازی ویل اسمیت در فیلم «من یک افسانه‌ام» قدرتمندانه باشد، بازتاب‌هایی از فیلم کارتونی «وال.‌ای» را دارد و به‌همین سبب است که پس از یافتن یک قوطی غذای مخصوص سگ در این اماکن طوری شادی می‌کند که انگار بزرگترین گنج زندگی‌اش را یافته است.
مواظب سگ من باش!
او به خانه بر‌می‌گردد اما این نه یک منزل معمولی بلکه لابراتواری در زیرزمین است که فینچ سال‌ها برای تقابل با طوفان‌های فضایی و ناملایمات کهکشانی تدارک می‌دیده و آن را برای چنین روزهای سختی مناسب می‌دانسته است. در صحنه‌های بعدی کریگ لاک و ایور پاول به‌عنوان سناریست‌های این فیلم بینندگان را با چگونگی سلوک روزانه فینچ آشنا می‌کنند. عمده کارهای او استخراج انواع داده‌های علمی از میان صدها کتاب به قصد جای دادن آن در حافظه روبوت دست‌ساز خود و قوی‌تر ساختن او از این طریق است. اگر از او بپرسید چرا این روبوت را به‌لحاظ کارآیی فنی و وسعت عملیاتی هرچه فربه‌تر می‌کند، می‌گوید هدف و امید او این است که در این روزهای پسافاجعه‌ای اگر رشته حیات خودش قطع شد، لا‌اقل یک موجود ولو مصنوعی در صحنه باقی بماند تا سگ محبوب او را که «گود یر» (سال خوب) نام دارد، زنده و از بلایا مصون نگه‌ دارد!
سوار بر سفینه زمین‌نورد
وقتی هم که آن طوفان بنیان‌برافکن از راه می‌رسد، این روبوت تجهیز شده بر‌اساس توصیه‌های ایزاک آسیموف دانشمند افسانه‌ای روسیه وارد صحنه و برای ایمن‌سازی محیط اطراف دست به کار می‌شود اما او بر طبق همین دستورالعمل‌ها به‌جای اینکه ابتدا به فینچ بیندیشد، حفظ سگ مورد بحث را وظیفه اول خود می‌انگارد و فقط در این راه گام بر‌می‌دارد. بنابراین برای فینچ چاره‌ای نمی‌ماند جز اینکه خودش سوار بر وسیله سفینه‌مانند اما زمین‌نوردی که در‌اختیار دارد و مجهز به قوای اتمی و انرژی‌های ذخیره شده قطبی است، در سطح زمین به حرکت درآید. فینچ در این راستا از سنت لوییز فاجعه‌زده که محل اولیه بروز طوفان فضایی است، دوری می‌جوید تا همراه با اعضای خانواده پراکنده‌اش به سمت سانفرانسیسکو برود که ایمن‌تر و برای زندگی مناسب‌تر است.
خبری از خشونت نیست
این لزوماً نه چیزی مثل «دورافتاده» دیگر فیلم نجات‌جویانه‌ای است که تام هنکس دو دهه پیش بازی کرد و قصه خشن و عزلت‌گرایانه‌ای درباره تلاش یک مرد تنها مانده در جزیره‌ای مهجور و متروک در امریکای شمالی بود، این‌بار در «فینچ» هم هنکس در یک قالب مفرح‌تر و در یک محدوده سبک‌تر پسافاجعه‌ای امتحان پس می‌دهد و هم او تنها بازیگر اصلی فیلم در یک محیط دورافتاده نیست. کالب لاندری جونز بازیگر جوان امریکایی دیگر هنرپیشه اصلی این فیلم است اما او را نه در یک قالب انسانی بلکه در هیأت جف می‌بینیم که همان اندروید و موجود روبوتیک طراحی شده توسط فینچ است. ناگفته نگذاریم که سگ ایفا‌کننده رل «گود‌یر» هم که نام حقیقی‌اش سیموس است، طوری ایفای نقش می‌کند که انگار یک بازیگر حرفه‌ای و پرسابقه است. این فیلمی است که بر‌خلاف اتفاقات مطرح شده در آن هرگونه امید و نویدی از آن می‌بارد و انسان را به زندگی خوشبین می‌کند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کف دست مو نداره»

سایت بدون – این ضرب‌المثل به طور غیرمستقیم به شرایطی اشاره دارد که فرد هیچ‌چیز …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *