سایت بدون -سال ۱۸۴۱ کشتی «براون» در نزدیکی ساحل نیوفاندلند غرق شد. وحشتناکترین قسمت ماجرا این بود که به اندازه مسافران در کشتی قایق نجات موجود نبود. ۷۴ نفر در کشتی حضور داشتند اما ظرفیت قایقهای نجات تنها ۶۰ نفر بود. بارگیری بیش از ظرفیت مجاز باعث میشد قایقهای نجات واژگون شوند و نمیشد چنین ریسکی را پذیرفت. یک حساب و کتاب ساده همه چیز را مشخص میکرد: ۷۴ منهای ۶۰ مساوی ١۴ میشد. این بدان معنا بود که ١۴ نفر نمیتوانستند امیدی به حضور در قایقهای نجات داشته باشند. پس معاون ناخدا به ملوانی به نام هولمز دستور داد که جلوی ۱۴ نفر را برای سوار شدن به قایقهای نجات بگیرد. هولمز از سوار شدن ۱۳ مرد به قایقهای نجات جلوگیری کرد و به نوعی آنها را به دریا انداخت. این میان یک زن هم به خاطر اینکه از برادرش جدا نشود، خودش به آب پرید و همگی غرق شدند. اما بقیه نجات پیدا کردند. بعدها هولمز به اتهام قتل غیرقانونی دستگیر و محاکمه شد. در طول محاکمه این پرسش طرح شد که هولمز چه معیارهایی برای انتخاب قربانیان داشت؟ پاسخ او این بود: همه خدمه و کارکنان کشتی باید زنده میماندند تا جان بقیه را نجات دهند. کودکان، زنان متأهل، زنان مجرد و مردان متأهل هم، به ترتیب، اولویتهای بعدی بودند. در واقع هولمز فقط مردان مجرد را به دریا انداخته بود. واقعیت این بود که معیارهای او منعکس کننده ارزشهای آن زمان و شرایط ویژه کشتی بود. معیارهایی چون: کارکرد: نجات خدمه کشتی به دلیل کمک به نجات سایرین. سن و جنسیت: تقدم کودکان و زنان که آسیب پذیرترند. تأهل: امر مقدس ازدواج.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «معما چو حل گشت آسان شود»
سایت بدون – وقتی مشکلی پیش می آید موضوع پیچیده است ، فکر همه درگیر …