نویسنده : کیت مورفی
جهانی را تصور کنید که در آن هیچ دری نیست. نه خانهتان در دارد، نه کمدها، نه ورودی کافهها و نه حتی سرویسهای بهداشتی سالنهای کنسرت. مسئولان دولتی هم معتقدند تا زمانی که اشتباهی مرتکب نشوید، مشکلی نخواهید داشت. این شرایط درباره اینترنت هم صدق میکند؛ جاییکه حریمشخصی در آن وجود ندارد. کافی است کتاب «۱۹۸۴» جورج اورول را بخوانید یا فیلم «گزارش اقلیت» راببینید تا متوجه شوید تحتنظر بودن با تعریف جامعه آزاد در تضاد کامل است. مردم این روزها بیشتر فهمیدهاند اطلاعات آنلاینشان تا چه اندازه میتواند بر ضد خودشان استفاده شود. ممکن است یک شغل، وام یا یک قرار ملاقات عاشقانه را از دست بدهند، آن هم تنها به دلیل یک توئیت قدیمی یا سابقه مورددار یکی از اعضای خانوادهشان. در هر صورت هزینه ذهنی که باید بابت این امکانات آزاد بدهیم لحاظ نمیشود. «آدام جوینسون»، استاد تغییرات رفتاری در دانشگاه وستانگلند بریستول گفته است: «با وجود تمام دقتی که در زمینه جنبههای حقوقی حریمشخصی و تاثیرات جهانی آن بهکار برده میشود، بهندرت درباره این صحبت شده است که چرا خواستار حریمشخصی هستیم و این موضوع تا چه حد برای هر شخصی مهم است.» آدام جوینسون برای توصیف ارتباطات اجتماعی بیش از حد و کمبود محدوده امن از عبارت «ازدحام دیجیتال» استفاده میکند. شاید دلیلش این باشد که توافقی بر سر این که اطلاعات شخصی شامل چه چیزهایی هستند، وجود ندارد. این موضوع برای هر فرهنگ، جنسیت و شخص متفاوت است. با وجود این، نمیتوان منکر ارزش حریمشخصی برای مردمی شد که حریصانه اطلاعات شخصی خود را در شبکههای اجتماعی در دسترس عموم قرار میدهند. سابقه حریمشخصی که بهمعنای ساده عبارت است از تحت نظر نبودن، در نوع خودش جالب است. مجرمها، بیماران، کودکان و فقرا، نسبت به افراد سالم، بالغ و غنی از حریم شخصی کمتری رنج میبرند. برای اطمینان حاصل کردن از این قضیه، کافی است آپارتمان های کوچک و شلوغ را با عمارتهای پشت نردهها مقایسهکنید. تحقیقات نشان میدهد حتی تصور این که کسی شما را تحتنظر گرفته است، منجر به عزتنفس پایین، افسردگی و اضطراب میشود؛ چه برسد بهآن که این اتفاق واقعا بیفتد! چه از سوی سرپرستتان در محل کار و چه از سوی دوستانتان در فیسبوک، در این حالت میزان خلاقیت و استقلال به شدت افت می یابد، در انجام مسئولیتها دچار مشکل میشوید و سطح هورمونهای استرسیتان افزایش پیدا میکند. روانشناختی حریم خصوصی در ادبیات با خواب مقایسه میشود. همان طور که ناهوشیاری برای مدتی کوتاه در طول روز، باعث سرزندگی بیشتر فرد میشود، دور بودن از نظر بقیه هم همین اثر را دارد. این که انسان مدام تحتنظر باشد، ترس از قضاوت دیگران را نیز به همراه خواهد داشت. ما مدام نگران آن هستیم که دیگران درباره ما چه فکر میکنندو این موضوع، روی نحوه فکر و احساساتمان و در نتیجه پیشرف شخصی ما تاثیرگذار خواهد بود. افرادی که فعالیت بیشتری در شبکههای اجتماعی دارند، خواستار حریمشخصی بیشتری هستند. این پارادوکس نشاندهنده ناراضیبودن افراد از پاسخی است که در ازای به اشتراکگذاشتن اطلاعات خود دریافتکردهاند. با این حال این افراد به کارشان ادامه دادهاند؛ چرا که از عقبماندن از دیگران یا شناختهشدن به عنوان شخصی بازنده میترسیدند. به اینترتیب، چرخه به اشتراکگذاشتن و احساس نارضایتی ادامه یافت. مشکل این جاست که اگر تمام اطلاعاتتان را در دسترس همه قراردهید، از نظر ظرفیت برای صمیمیشدن با افراد کم میآورید. این موضوع به یک نظریه اجتماعی بهنام SPT از «اروین آلتمن و دالماس تیلور» برمیگردد که ازپرمخاطبترین یافتهها درباره روابط انسانی است. طبق این نظریه، روابط صمیمانه طی گذر زمان با به اشتراکگذاشتن اطلاعاتشخصی و حساس ایجاد میشود. آلتمن در اینباره میگوید:« ساختن و حفظ رابطهای صمیمانه، فرایندی است که نیازمند تنظیم حریمخصوصی است. باید بتوان برای روابط خود مرز تعریف کرد تا شخصیت مستقل فرد حفظ شود و در عینحال، وحدتش با دیگران هم هویدا باشد، در صورتیکه این مرزها زیر پا گذاشته شوند، رابطه بهخطر میافتد.» زمانیکه اطلاعاتشخصی شما از طریق جستوجوها یا خریدهای آنلاینتان و شبکههای اجتماعی فاش میشود، احساس میکنید از شما دزدیکردهاند و به همیندلیل است که اگر اطلاعات زیادی از خودتان در فضای مجازی به اشتراک گذاشتهباشید، دیگر برای اشخاص خاص چیز زیادی برای ارائه نخواهید داشت. مردم شروع به استفاده از تاکتیکهای مخربانه برای بستن راه سارقان اطلاعات کردهاند. این اقدامات مقاومتی ممکن است شامل ساختن چندین هویت جعلی با شبکههای شخصی مجازی باشد تا بتوانند کارهای خود را مخفیکنند یا این که هیچ پستی را در فیسبوک لایک یا کسی را در توئیتر دنبال نکنند. بهاینصورت گرفتن رد پای آنان کاری سخت خواهدبود. این مقاله برگردان نوشتهای است از یادداشتنویس روزنامه معتبر نیویورکتایمز به قلم فرگلسیفاللهی