نقش وزارت ورزش در جدایی کارلوس کی روش چه بود؟/روزهای بی طلوع

پس از رفتن کارلوس کی‌روش، سرمربی پرتغالی تیم‌ملی فوتبال ایران، همه نگاه‌ها به وزارت ورزش بود، همان نهادی که علنا مقابل کی‌روش ایستاد و به هر بهانه‌ای تنها منتظر پایان جام ملت‌ها بود تا عذر این مربی موفق را بخواهد. آنها از رفتن کی‌روش شادمان شدند و البته قبل از شادمانی باید به فشاری اشاره کرد که در راستای بیرون کردن او به کار بستند؛ یک دخالت کاملا غیرحرفه‌ای که منجر به سقوط فوتبال ایران شد.  کی‌روش رفت و نوبت به مازیار ناظمی رسید که برای مردم از طلوع دوباره بگوید. او که به واسطه نظر وزیر، مشتاقانه از خروج کی‌روش حمایت می‌کرد، نام از مربیان بزرگ جهان آورد که قرار است فدراسیون ایران یکی از آنها را به خدمت بگیرد. از مورینیو تا زیدان در لیست ناظمی بودند؛ لیستی که همان موقع مورد نقد جدی قرار گرفت و همه از غیرواقعی بودنش سخن گفتند. تیم‌ملی قید بهترین مربی تاریخش را زد و منتظر نام‌های ناظمی ماند اما درست در آن ایام خبر حضور این مربیان در تیم‌های دیگر مخابره می‌شد. مورینیو خیلی زود تیم جدیدش را بعد از مدت‌ها بیکاری، تحویل گرفت تا گزینه نخست سخنگوی وزارت ورزش اینچنین بسوزد. از طرفی  به واسطه رفتن برانکو از پرسپولیس، این گزینه در تابستان می‌توانست بهترین انتخاب  برای تیم‌ملی ایران باشد، چرا که وزیر پیش‌تر کدهای مربیگری مرد کروات را در زمان حضور کی‌روش داده بود اما برانکو خیلی زود توسط عربستانی‌ها جذب شد و دست فدراسیون و وزارت ورزش را در حنا گذاشت.  فدراسیون فوتبال و شخص تاج مشتاق ماندن کی‌روش بودند و بعدها تاج در مصاحبه‌ای صریحا این حرف را به زبان آورد اما وقتی وزارت ورزش با فشار زیاد موجب خروج کی‌روش شد، فدراسیون دیگر چاره‌ای نداشت جز انتخاب یک گزینه خوب در کمترین فرصت. مسؤولان به دلیل فرصت کم تا شروع مسابقات مقدماتی جام‌جهانی قطر،  مارک ویلموتس بلژیکی را به عنوان سرمربی تیم‌ملی فوتبال ایران انتخاب کردند؛ ویلموتسی که تنها نقطه روشن کارنامه‌اش تربیت جوانان با استعداد بلژیکی بود که در جام‌جهانی ۲۰۱۸ روسیه و البته با مربی دیگری، خوش درخشیدند. ویلموتس کم حرف بود و بی‌حاشیه، به طوری که از نظر اخلاقی او را برتر از کی‌روش دائما بهانه‌گیر می‌دانستند. اما دیری نپایید که ویلموتس هم روی اصلی خودش را نشان داد. قهر کردن‌هایش برای گرفتن طلبش حتی باعث شد  بچه‌های تیم‌ملی تنها یک هفته پیش از شروع بازی با عراق، با تاخیر فراوان کنار هم جمع شوند. از باخت به عراق و بازی بدون برنامه مقابل این تیم مشخص شد که مرد بلژیکی راهی که می‌رود به ترکستان است. ‌گلباران کردن تیم درجه ۳ آسیایی مثل کامبوج تنها عملکرد مثبت ویلموتس در ایران بود اما بعد از آن بود که او برای گرفتن طلبش رسما فدراسیون را در تنگنا قرار داد و عملا تیم‌ملی را گروگان گرفت. باخت به بحرین و عراق دقیقا در همین راستا بود. او اگر تیم‌ملی را آنگونه رها نمی‌کرد و توجه بیشتری به لیگ داشت شاید حالا وضعیت ما در جدول کاملا متفاوت بود.  ویلموتس که می‌دانست نمی‌تواند در ایران کی‌روش دوم شود، از راه دور قراردادش را فسخ کرد و با وجود اینکه مدت کمی در تیم‌ملی بود اما پول هنگفتی به جیب زد. مرد مغرور بلژیکی رفت و فدراسیون باز هم کاسه چه کنم به دست گرفت. با اخراج برانکو از الاهلی، شانس حضور دوباره او در تیم‌ملی ایران زیاد شد اما  مربی کروات هم به فدراسیون ایران روی خوش نشان نداد و تیم‌ملی عمان را به تیم‌ملی ایران ترجیح داد. از آنجا که فدراسیون به ویلموتس بدهکار بود، آوردن مربی نامدار با قیمت گزاف هم عملاً غیرممکن شد و مسؤولان چاره‌ای نداشتند جز اینکه بین دایی و قلعه‌نویی یکی را انتخاب کنند. پس از مدتی حضور دایی روی نیمکت تیم‌ملی منتفی شد، بنابراین تنها قلعه‌نویی می‌توانست بار دیگر هدایت تیم‌ملی را بر عهده بگیرد اما برخلاف نظر خود این مربی که برای نشستن روی نیمکت تیم‌ملی مشتاق بود، باشگاه سپاهان مقابل تماس‌های مکرر وزارتی‌ها ایستاد و اجازه نداد دیگران برای سرمربی شان تصمیم بگیرند. سخنگوی فدراسیون فوتبال هم عملاً از انتخاب قلعه‌نویی و قطعی بودن گزینه ایرانی سخن می‌گفت اما با بیانیه غیرمنتظره روابط عمومی شرکت فولاد مبارکه، رفتن قلعه‌نویی به تیم‌ملی به طور قطع منتفی شد. فدراسیون که دیگر گزینه‌ای نداشت تا رو کند، در نهایت به دراگان اسکوچیچ، سرمربی نه‌چندان معروف صنعت نفت آبادان پناه برد. وسوسه شدن سرمربی کروات که هر چه رزومه دارد از ایران است، چنان او را به وجد آورده بود که برای کنار رفتن از صنعت نفت آبادان حتی خودش را به بیماری زد و نامه استعفایش را عجولانه امضا کرد. و اینگونه شد که از کی روش به اسکوچیچ رسیدیم. آقای وزیر! شما باعث این سقوط بودید. *** [عاقبت عجله برای بیرون کردن کی روش] چه چاره‌ای برای مهدی تاج و فدراسیون فوتبال ایران باقی‌مانده بود؟ رئیس فدراسیون از یک‌سو باید نگران دیر شدن کمک‌های مالی دولت می‌بود، از سوی دیگر دخالت‌های وزارت ورزش، استقلال فدراسیون فوتبال را نشانه می‌رفت. حالا نه مازیار ناظمی درباره فوتبال اظهارنظر می‌کند و نه وزیر ورزش علاقه‌ دارد حرفی از تیم ملی فوتبال بزند اما این روال، یک‌سال پیش‌تر به این صورت نبود. آن روزهایی که کی‌روش مجبور بود برای بهتر کردن وضعیت لجستیکی تیم ملی، مرتب مصاحبه کند و از کمبودها بگوید، وزارت ورزش عمیقا خودش را متاسف نشان می‌داد و مدعی بود این خارجی زیاده‌خواهی می‌کند و این اهانت به شأن ایران و ایرانی است! هنوز در آرشیو مطبوعات می‌شود حملات مردان کوچک و بزرگ وزارت ورزش را پیدا کرد که مشخص بود اگر حمایت مردم از کی‌روش وجود نداشت، بعد از پایان جام جهانی، قید او را می‌زدند. آنها منتظر ماندند تا پایان جام ملت‌های آسیا و دست آخر شکست به ژاپن بهانه‌ای شد برای بیرون کردن موفق‌ترین مربی چند دهه اخیر تیم ملی ایران. کی‌روش وقتی رفت و مردم نگران آینده تیم ملی فوتبال کشورشان شدند، همین وزارتخانه، نام‌هایی را به سخنگویش گفت تا او با به زبان آوردن این اسامی، اطمینان خاطر به همه ایران دهد که بهتر از کی‌روش را می‌آوریم! نام‌هایی که بیشتر به طنز می‌ماند حضورشان در ایران. مهدی تاج چاره‌ای نداشت جز گذشتن از کی‌روش. اما کیست که یادش نمانده باشد بعد از جام ملت‌ها هم تاج علاقه به تمدید قرارداد این پرتغالی داشت هم کی‌روش مایل بود بماند. هنوز آخرین مصاحبه کی‌روش در فرودگاه در خاطرمان است، جایی که گفت: من می‌خواستم بمانم اما آنها (وزارت ورزش) نخواستند. از همان روز مشخص بود اگر فوتبال ایران دچار ضرر و زیان شود، مقصر بزرگ همان وزارت ورزش است که برای بیرون کردن کی‌روش از هیچ فشاری دریغ نکرد. تاج ناخواسته وارد یک بازی دوسر باخت شد. وقتی ویلموتس به بهانه دیر شدن پرداخت قراردادش از ایران رفت، دیگر مشخص بود ما گزینه مطلوبی را نمی‌توانیم در این فاصله کوتاه پیدا کنیم. به ناچار به اسکوچیچ رسیدیم. هیچ نهادی بیشتر از وزارت ورزش مقصر نیست چون آنها این مسیر غلط را با عبور از کی‌روش، ریل‌گذاری کردند. حالا نه وزیر ورزش علاقه دارد نسبت به تیم ملی فوتبال حرف بزند نه سخنگوی وزارت ورزش. آنها که تا دیروز تنها برنامه‌شان خروج کی روش بود، امروز را پیش‌بینی نکرده بودند. کی‌روش رفت، تاج مجبور به رفتن شد و حالا این فوتبال ماست که مانده بین اما و اگرهای بی‌شمار.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *