نگاهی به آنچه در رمان «کوری» ژوزه ساراماگو به بحران کرونا شباهت دارد

سایت بدون – هنر با گستره و تنوع تخیلات بی‌پایان موضوعیت پیدا می‌کند. این تخیلات حاصل رابطه مکاشفه‌گرایانه با جهان پیرامون، آینده و آفرینش جهان انتزاعی است که در نگاه به آینده بر دو سویه متفاوت تاکید دارد. یکی رو به سوی جهان آرمانی یا مدینه فاضله و هم رویاهای دست نیافتنی و دیگری به سمت کابوس‌ها و تهدیدات بالقوه که جهان را به فرجام و آنچه آخرالزمان تعبیر می‌کنیم، یادآوری و هشدار می‌دهد. ژول ورن از نمونه‌های نادر و کم‌نظیر هنرمندانی بود که رویاهای انسان را دستمایه تخیلات کرد و البته در جهان انتزاعی خود جامه عمل پوشاند. در نهایت بسیاری از رویاهای او در جهان واقعی، رنگ واقعیت به خود گرفت. بخش دیگر اما به نگرانی‌ها و دغدغه‌های هنرمند از آینده بشر و آنچه آخرالزمان تلقی می‌کنیم، مربوط می‌شود. این رویکرد اغلب تجسم انتزاعی کابوس‌های هنرمند را متجلی و نمایندگی می‌کند. کمیت و کیفیت آثار این گونه در مقایسه با سویه‌های رویاپردازانه، چه در آثار سینمایی و رمان حکایت از اهمیت و نگرانی هنرمند نسبت به فرجام جهان و تصورات آخرالزمانی او دارد.

در اینجا تمرکز بر سویه‌های آینده‌هراسی جهانی است که انسان بخشی از آن محسوب می‌شود و نه همه آن. جهانی که در خلسگی تسلط بر جبرهای پیرامونی، کمتر نگران فرجام خوش‌نشینی اکنون خود است. آنچه می‌تواند این آرامش را بر هم زند، معطوف به دغدغه هنرمندانی است که در بیم و هراس فرجام این خوش‌نشینی سیر و تخیل می‌کنند. از این منظر شاهد آثار بسیاری در حوزه سینما و ادبیات هستیم. رویکردی که اغلب بر قریب‌الوقوع بودن کابوس‌ها تاکید می‌ورزند و همزمان با پیشگویی‌های پیامبرگونه، نشانه‌های جهان آخرالزمانی را با مختصات و نشانه‌های میدانی در جهان انتزاعی یادآور می‌شوند.

کوری و ویروس و توده‌ها

در این آثار جهان به طریقی یا با اعمال اراده بشر در شکل جنگ و پیشرفت‌های هسته‌ای و فضایی و یا در اشکال بروز و ظهور بلایای طبیعی و ظهور امراض و ویروس‌های ناشناخته و اتفاقات ناخواسته در حوزه بیولوژی و هم تهدیدات فضایی در آستانه ویرانی و بحران‌های جهانی قرار می‌گیرد.

در میان این آثار، رمان «کوری» ژوزه ساراماگو از شبیه‌ترین و شگفت‌ترین تصاویر و تصورات به وضعیت کنونی جهان درگیر با کووید ۱۹ است.

کوری هر چند بیشتر یک رمان معترض اجتماعی است که در قالب روایتی تمثیلی فردیت انسانی را در چالش با موقعیت‌های غیرقابل پیش‌بینی به محک می‌گذارد اما در عین حال نگاه ساراماگو به بحران ویروس کوری، علاوه بر درگیر کردن فردیت به تاثیرات همه ‌جانبه در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و نهاد دولت و رابطه متقابل آن با توده‌های مردم اهتمام دارد. هر چند این نشانه‌ها تحت تاثیر نگاه او به فردیت آدم‌ها و به تناوب و ضرورت خط طولی روایت ظهور و بروز پیدا می‌کنند.

آنچه در این مختصر بررسی می‌شود، نشانه‌های ناشی از تبعات اجتماعی و سیاسی و… بحران کوری بر نظم و نظام پیشین و تغییر و تنظیم مناسبات جدید و از بالا به پایین (از راس با مردم) در شهر فرضی ساراماگو و شباهت‌های قریب آن با وضعیت حاصل از ظهور کووید ۱۹ در جهان است.

این شباهت‌ها البته با نوع حاکمیت‌های سیاسی در برخورد با شهروندان در پیوند مستقیم دارد. با این لحاظ اما در نگاه کلی به جامعه بحران‌زده در متن کرونا می‌توان این تبعات را به درجاتی از جانب دولت‌ها در تنظیم رابطه با شهروندان شاهد بود. اهمیت این نشانه‌ها در رمان کوری شاید از دغدغه همیشگی ساراماگو به ستیز فرد با حاکمیت ناشی می‌شود. در رمان کوری وجه درونی و ناپیدای رمان و در زیر سایه نگاه او به فردیت آدم‌ها در موقعیت‌های متفاوت اما در نهایت راه به مهم‌ترین مولفه تکرارشونده در اغلب رمان‌های او یعنی ستیز و چالش فرد و حاکمیت و دغدغه دادخواهانه او به عدالت و آزادی می‌برد. این رویکرد و نگاه را می‌توان در رمان «بالتازار و بلیومندا» دیگر اثر ساراماگو و کشور گناه مورد تاکید بیشتری قرار داد. در کوری اما این دغدغه از شکل تقابل فردی به ستیز جمع با حاکمیت تسری داده می‌شود.

شباهت‌های موجود بین وضعیت کرونازده جهان با شهر خیالی مبتلا شده به اپیدمی ویروس کوری آنچنان به لحاظ کمیت و کیفیت و تنوع گسترده است که جز با نگاه جزیی‌نگرانه و اهمیت درک فرازمانی ساراماگو پی نخواهیم برد. اما اهمیت موضوع نه از باب یادآوری درک فرازمانی ساراماگو از آخرالزمان که بیشتر از ضرورت فهم و درک ما نسبت به وضعیت موجود ناشی می‌شود. از این رو بدیهی است درک این شباهت‌ها پیش از هر چیز ملازم با تعقیب و دنبال کردن اتفاقات پیرامونی و بازخوردهای آن در اشکال فردی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و همزمان ردیابی این نشانه‌ها در رمان کوری است.

این نشانه‌ها البته بدون تقدم و تاخر میدانی و لحاظ جغرافیایی مکانی و سیاسی و به شکل کلی و کلان از متن کتاب ساراماگو استخراج و بدون توضیح و تیتروار اشاره می‌شود.

شاید برخی شباهت‌ها و نشانه‌ها از جمله خودکشی چندان ظهور و بروز کمّی نداشته اما حداقل تا این زمان شاهد چند فقره خودکشی از جمله مرد ثروتمند ایتالیایی که به دلیل تاثر از دست دادن افراد خانواده خود را از آپارتمان محل سکونت به خیابان پرتاب کرد، باشیم. در ایران اما ابعاد این بازخورد به لحاظ کمی متفاوت است و بر موارد و نمونه‌های متعدد دلالت و تاکید دارد. با این توضیحات بازشناسی این شباهت‌ها را دنبال می‌کنم.

شهر فرضی ساراماگو و ووهان چین

در رمان کوری و بحران ناشی از کرونا شاهد نقطه صفر هستیم. شهر فرضی ساراماگو و نقطه صفر واقعی در ووهان چین.

رویکرد پنهانکارانه و متعاقب آن دادن اطلاعات غلط بنا به مصالح امنیتی از جانب مسوولان شهر فرضی و عملکرد مقامات بهداشتی و سیاسی چین را می‌توان نقطه شروع این‌همانی تلقی کرد. حساسیت‌های اولیه امنیتی روی پزشک چینی و شخصیت اول رمان کوری بسیار قابل تامل است.

رویکردی که با توسل به دروغ و تحریف و سانسور همچون مقامات شهر فرضی کوری سعی در مدیریت روانی جامعه دارد. این مدیریت جز با توسل به رسانه و سیطره و انحصار تمام و کمال بر منابع خبری و برخورد گزینشی داده‌ها اهمیت و کارکرد رسانه در وضعیت آخرالزمانی را مورد تاکید قرار می‌دهد.

این رویکرد به سانسور سیستماتیک بر تمامی رسانه‌های مستقل از طریق صدور دستورالعمل‌های رسمی و دولتی در راستای اهداف تعین شده و بعضا از طریق دخالت دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دنبال و اعمال می‌شود.

قرنطینه خانگی به عنوان یکی از راهکارهای جلوگیری از شیوع اپیدمی و مقاومت در برابر آن به اتخاذ راهکارهای قانونی در قالب تدوین مجازات جریمه نقدی و زندان و محرومیت‌های اجتماعی می‌انجامد. ایجاد ایستگاه‌های خیابانی برای تست به واکنش شهروندان و اقدام به دستگیری آنها می‌شود. به همان اندازه که فضای رعب‌آلود باعث شورش و فرار جمعی زندانیان و تبعات خشونت‌بار همزمان فرار بیماران تحت درمان از بیمارستان‌ها را همراه دارد. ورود ارتش و نیروهای ضدشورش برای کنترل و مهار اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی بر پیوند و رابطه سیستماتیک وضعیت موجود با حفظ و تثبیت حاکمیت سیاسی تاکید دارد. غافلگیری و سرعت غیرمنتظره شیوع اپیدمی از یک سو و عدم آمادگی و بعضا ناکارآمدی و نگاه امنیتی دولت‌ها به بحران درگیر همچنان که به اعمال هژمونی و استفاده از نیروی قهریه، در بخش رسانه نیز یکسره در انحصار حاکمیت قرار گرفته و مسوولان ناگزیر برای مهار بحران به دادن وعده‌های دروغ و زمان‌بندی برای مهار و کنترل و بازگشت به وضعیت عادی روی می‌آورند. در همین راستا سایر رسانه‌های مستقل و نیمه‌مستقل موظف به همسویی با رویکرد تحریف‌گرایانه دولتی می‌شوند. تعطیلی مشاغل به محدود شدن کالاهای ضروری و تحرک واسطه‌ها و فرصت‌طلبان و در نتیجه احتکار و افزایش قیمت‌ها منجر می‌شود. این وضعیت به ترس و نگرانی مردم و خرید مازاد و در نتیجه خالی شدن فروشگاه‌ها از کالاهای اساسی می‌‌انجامد. فشل بودن دولت در مواجه با این شرایط و از سویی مافیای اقتصادی به فربه شدن گروهی که بعضا ممکن است در پیوند با قدرت باشند، به بی‌اعتمادی مضاعف مردم و اعتراضات عمومی و در نتیجه افزایش فضای امنیتی منجر می‌شود. در چنین وضعیتی دولت‌ها به نسبت مسوولیت‌پذیری و کار‌آمدی و مشروعیت سیاسی محک بیشتری می‌خورند.

این وضعیت بسته به نیازهای جامعه به ظهور طیف جدیدی از فرصت‌طلبان که پیش‌تر به لایه‌های میانی جامعه وابسته بودند، منجر می‌شود. بخشی از این لایه‌ها در این وضعیت بحرانی امکان جهش و پیوند خوردن با لایه‌های نزدیک‌تر به قدرت پیدا می‌کنند. غافلگیری بروز و سرعت و رشد تصاعدی ویروس از عوامل تشدیدکننده بحران اجتماعی هستند. بسته به علت و عوامل اصلی پیشگیری جامعه را به تدریج با سایر تبعات وضعیت بحرانی مواجه می‌کند. تاکید مسوولان بر بحران‌های قریب‌الوقوع از جمله کم‌آبی، تغییر الگوهای مصرف و… در برخی کشورها ناظر به این شباهت‌هاست.

در بحران کوری و کرونا شاهد پررنگ شدن هرچه بیشتر نقش و حضور دستگاه‌های امنیتی و نظامی و ارتش هستیم. این حضور به دلایل و ضرورت‌های مختلف و بسته به تنظیم رابطه دولت‌ها با مردم کارکردهای مختلفی دارند.

نئولیبرالیسم در آینه کرونا و کوری

سیاستگذاری و راهکار دولت‌ها در این اوضاع رابطه مستقیمی با توان مالی و همچنین ماهیت سیاسی آنها دارد. اتخاذ سیاست و راهکارهای نولیبرالی که مبتنی بر حفظ منابع و ذخایر مالی و سوار کردن تبعات مالی ناشی از بحران به دوش مردم، وجهی دیگر از این شباهت‌ها را مورد تاکید قرار می‌دهد. این رویکرد البته با اتخاذ ترفندهای مختلف شامل کاهش هزینه‌های درمان و پیشگیری و بالمال مخفی کردن آمار و ارقام مبتلایان می‌شود. وجهی دیگر از این شباهت‌ها را می‌توان در تلاش دولت‌ها برای هر چه بیشتر محدود کردن استفاده از منابع و امکانات دولتی مورد تاکید قرار داد.

مخفی کردن آمار مبتلایان، قربانیان و همچنین حذف مراسم دینی و سنتی و عرفی و تشریفات برای تشیع، تدفین و ترحیم قربانیان در دو بحران کوری و کرونا از دیگر شباهت‌ها می‌توان اشاره کرد. این تغییرات نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم و اعتقادات دینی در اشکال متفاوتی ظهور می‌کنند. همچنان‌که شاهد برخی تغییر در احکام دینی در هر دو بحران هستیم. در هر دو بحران همزمان با کاهش ارزش پول اما ارزش سایر ذخایر و منابع مالی غیرپولی از جمله واحد پول‌های بین‌المللی و اشیای قدیمی و… مضاعف می‌شود.

در هر دو بحران با کمبود و افزایش قیمت اقلام بهداشتی مواجه هستیم. تعطیلی و معلق ماندن دوایر دولتی و حکومتی ازجمله نشست‌های دولت، مجلس، تعطیل شدن نهادهای مهم مملکتی از جمله مجلس، چالش کشیدن دولت و مقامات دولتی، ابتلای مسوولان دولتی به ویروس، تشدید بی‌اعتمادی به دستگاه‌ها و دوایر دولتی و بعضا به حاکمیت، متمرکز شدن هر چه بیشتر قدرت حاکمیت، بحران در مدیریت، سراسیمگی مسوولان و اتخاذ تصمیمات شتاب‌زده و غیرکارشناسانه که اغلب تحت‌تاثیر تدابیر و نگاه امنیتی به بحران اتخاذ می‌شوند. انحصار امکانات پیشگیرانه، درمانی و خدماتی در لایه‌ها و اقشار خاص جامعه و به ‌طور مشخص توسط مقامات بالای دولتی و خانواده‌های آنها و درنهایت ایجاد بحران در این حوزه از دیگر شباهت‌های میدانی این دو بحران می‌توان اشاره کرد.

تمثیل‌هایی ملهم از تخیل و شفقت

به این شباهت‌ها اضافه کنید تاثیر آن را در ظهور و تشدید بیکاری و پیامد آن شکل‌گیری اعتراضات صنفی و افزایش روحیه اعتراضی که در هر دو موقعیت روی وقوع آنها تاکید می‌شود. در این میان البته دولت‌های ناکارآمد و غیردموکراتیک و… به درجات بیشتری در معرض این تهدیدات واقع می‌شوند.

در ابتدای رمان کوری، مبتلا شدن دکتر به کوری و گزارش او به مقامات بالاتر و به دنبال آن اطلاع مقامات سیاسی کشور به پیامدهایی ازجمله پنهانکاری و در قدم بعدی دستگیری و ایزوله کردن مبتلایان و وضع و اعمال قوانین سختگیرانه همراه می‌شود. این رویکرد نیز در پیوند با عدم احساس امنیت دولت از جانب شهروندان
حائز اهمیت است.

قوانینی که اگرچه در صورت ظاهر برای پیشگیری از شیوع اپیدمی وضع می‌شود، اما ماهیتی کاملا امنیتی دارد. وضعیتی که نه تنها تغییری در وضع روحی مبتلایان ایجاد نمی‌کند که به ترس و نگرانی مردم و در ادامه به وضعیتی منجر می‌شود که مبتلایان کوری خود را فراموش و با دغدغه‌های نگران‌کننده‌تری ازجمله قرار گرفتن در معرض انواع سوءاستفاده‌های مالی و جسمی و جنسی روبه‌رو می‌شوند. این وضعیت درنهایت به درگیری میان مبتلایان و خشونت و مرگ و شورش علیه نگهبان‌های اردوگاه فرنطینه‌شدگان منتهی می‌شود. تصاویر اولیه‌ای که از واکنش مردم به ظهور کرونا و حتی در کشورهای پیشرفته و دموکراتیک شاهد بودیم، می‌توان به عکس‌العمل غریزی در مواجهه با بحران‌های ناشناخته تعبیر کرد که در شکل هجوم به فروشگاه‌ها و بعضا غارت اجناس در برخی کشورهای فقیر و عقب‌مانده خودنمایی کرد. در رمان کوری این وضعیت باتوجه به نابینایی شهروندان با تاکید بر غریزه گرسنگی برای یافتن مواد غذایی بر جنبه‌های تاویل‌پذیر و تعمیم‌پذیر از وضعیت واحد و کنش‌های متفاوت دلالت دارد.

تصاویر ترسناک و وهم‌آلودی که از روزهای ابتدایی تسلط کرونا از خیابان‌های پاریس، لندن، مادرید، نیویورک و… در ذهن مانده به طرز قریبی شبیه وضعیتی است که ساماراگو آن را به آشوب ازلی تعبیر می‌کند. در رمان کوری برخلاف ظاهر امروز شهرهای کرونازده، شاهد اجساد بوگرفته، سگ‌های ولگرد در حال خوردن جنازه‌ها، مغازه‌های تاراج شده، خیابان‌های انباشته و آلوده به نجاست، خشونت‌ورزی و ماسکه شدن شهر و تبدیل آن به قبرستان هستیم. این توصیف ترسناک را مقایسه کنید با تصاویر دهشتناک خاک کردن قربانیان کرونا در سراسر جهان و به‌خصوص در برخی کشورها و ازجمله ایران که به وحشت عمومی و بازخوردهای روانی منجر شد.
به خاک سپردن قربانیان در رمان کوری را می‌توانید با تصاویر اغلب مخفیانه گرفته شده از قربانیان کرونا و خاک سپردن آنها مقایسه کنید. سوزاندن وسایل شخصی قربانیان ویروس کوری را مقایسه کنید با آنچه از قربانیان کووید ۱۹ باقی مانده. دفن غریبانه قربانیان هر دو بحران شاید تاثربرانگیزترین بخش این شباهت‌ها باشد. این شباهت‌ها را در ابعاد و موضوعات دیگر می‌توان ادامه و مورد تاکید قرار داد. اما به نظر می‌رسد همین اندازه این همانی و شباهت برای درک نشانه‌های یک وضعیت شبه آخرالزمانی کافی باشد.

لازم است بار دیگر یادآوری شود درک این شباهت‌ها منوط به مطالعه دقیق رمان کوری و همزمان مشاهده میدانی و همراه با تعقیب اخبار مربوط به بحران موجود در جهان است.

آنچه درباره این نشانه‌های پیامبرگونه از جانب ساراماگو و درباره وضعیت آخرالزمانی و به‌خصوص در قرابت و همسویی با وضعیت کرونازده می‌توان یادآور شد، جمله ریاست فرهنگستان سوئد هنگام دادن جایزه نوبل به ساراماگو است که به اختصار ویژگی‌ها و ذهنیت نگران و دغدغه‌مند ساراماگو نسبت به آینده و جهان آخرالزمانی را به اختصار چنین بیان می‌کند:

«آثار ساراماگو با تمثیل‌های ملهم از تخیل و شفقت و طعنه ما را بی‌وقفه وادار به ادراک یک واقعیت فرار و مبهم می‌کند.»


شباهت‌های موجود بین وضعیت کرونازده جهان با شهر خیالی مبتلا شده به اپیدمی ویروس کوری آنچنان به لحاظ کمیت و کیفیت و تنوع گسترده است که جز با نگاه جزیی‌نگرانه و اهمیت درک فرازمانی ساراماگو پی نخواهیم برد اما اهمیت موضوع نه از باب یادآوری درک فرازمانی ساراماگو از آخرالزمان که بیشتر از ضرورت فهم و درک ما نسبت به وضعیت موجود ناشی می‌شود.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *