سایت بدون -جان ویک در سومین مصاف خود، باید در برابر بروکراسی حاکم بر جهان جرم و جنحه ایستادگی کند. او که در هتل کنتیننتال، مرتکب قتل شده است، باید به سوی تباهی سقوط کند و جهان کمر به این زوال بسته است، اما مرد بلاروسی کماکان وعده زندگی عشق را میخواهد. او برای زنده ماندنش بهایی سنگین میپردازد تا درنهایت جایی طعم خیانت را بچشد.شاید این خلاصه کاملی از قسمت سوم «جان ویک» نباشد، اما بدون این خلاصه هم چیزی
از دست نمیرود. سومین ساخته چاد استاهلسکی چندان خود را در قید و بند داستان نکرده است. اگر در قسمت نخست انگیزههای قتلعام روسها کشته شدن یک سگ و از بین رفتن یک خودرو بود، در اینجا همه چیز بدون منطق معمول فیلمهای هالیوودی پیش میرود. هر چند در اینجا هم سگی کشته میشود، اما هر عمل جان ویک عواقبی دارد. عواقب تکرارشوندهترین واژهای است که هر آن کس قصد شلیک به سوی جان ویک دارد به زبان میآورد. او قوانین را زیر پا نهاده و اکنون باید عواقب کارش را بچشد. همه چیز شبیه به فیلم M اثر فریتز لانگ میماند. مردی کاری کرده است که دستگاه بروکراتیک خلافکاران را بر هم ریخته است. تنها راه اتحاد برای نابودی است؛ اما این بار قرار است اختلال انسانی داستان را روایت کند. این روایت برای مردی که آرامش ندارد، سخت است.پس فیلم به مجموعهای از حرکات رزمی و پاشیدنهای افراطی خون تقلیل مییابد. در «جان ویک ۳» هر چه داستان کوچکتر شده است، تعداد کشتهها بیشتر روی دست فیلم مانده است. از همان ابتدای کار که جان ویک دیگر وقتی برایش باقی نمانده و مرتد به حساب میآید. جزای مرتد مرگ است. همین کافی است تا شما دو ساعت فیلمی را شاهد باشید که فقط در آن جان ویک آدم میکشد.در قسمت نخست جان ویک، او ۷۷ نفر را به قتل میرساند و در دومین جان ویک این رقم به
۱۲۸ نفر میرسد. این درحالی است که در سومین قسمت ۲۹۹ میمیرند و جاناتان مسوول مرگ ۹۴ نفر است. به نظر میرسد با غوطهور شدن بیشتر در این کشمکش روزی تمام زمین از لوث بشر پاک شود تا جان ویک در آرامش به عشق ازدست رفته بیندیشد.جان ویک در گذشته زندگی میکند و میخواهد این گذشته حفظ شود. در فیلم او برای نجات خود سراغ دو زن از گذشتهاش میرود تا او را نجات دهند؛ اما همچون باستر کیتون «ژنرال» پایان خوشی در انتظارش نیست و عجیب نیست در میان خیابانهای نیویورک کیتون کبیر، کبیرتر از هر زمان دیگری ظاهر میشود. هر دو قهرمان متعلق به گذشته هستند و فیلم تلاش میکند به فرمی دست یابد که گذشته را در زمان به تصویر کشد. گاریها و اسبها، مبارزات خونین هنگکنگی و شبی در کازابلانکا سپری کردن، جان ویک را از گذشته خلاصی نیست.در جان ویک سنت در قالب قانون، در زیر لایه جهان مدرن به زیست خود ادامه میدهد. «های تیبل» در شمایلی بسان دوره گانگسترهای
دهه ۳۰، سراسر جهان را کنترل میکند. سنتها هنوز قدرتنمایی میکنند، حتی اگر بابتش خون بسیار ریخته شود. کسی نباید از قوانین تخطی کند و این جان ویک است که در قالب یک Hitman مدرن به دنبال نابودی ریشههاست. او هنوز زنده است.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونهاست»
سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …