نگاهی به بازی علی نصیریان در سریال «برادر جان»/ستاره بود، ستاره است، ستاره خواهد ماند


سایت بدون -بعضی القاب هست که وقتی به افراد نسبت داده می‌شود، به حق بر تنشان می‌نشیند و گویی لباسی است که از ابتدا بر اساس قامت خودشان دوخته شده است. لقب‌هایی مثل سعدی سینمای ایران برای مرحوم علی حاتمی که با توجه به چیره‌دستی او در ادبیات و دیالوگ‌های مسجعی که در آثارش می‌نوشت به او داده شد یا مرد هزار چهره سینما برای اکبر عبدی با توجه به گریم‌های مختلفی که در آثار مختلف تجربه کرد، از جمله این آثار است. سینمای ایران البته یک استاد هم دارد؛ استاد علی نصیریان یا همان بزرگ‌آقای سینما که با گذشت ۸۴ سال از عمرش، هنوز که هنوز است بازی‌های مختلفش چه در سینما و چه تلویزیون انگشت به دهانمان می‌گذارد و لقب استادی‌اش را بیش از پیش برایمان ثابت می‌کند.
استاد نصیریان که علاوه بر بازی در عالم سینما در تلویزیون هم تعدادی نقش درخشان در کارنامه دارد، پیش از بازی در برادر جان در مجموعه‌هایی چون جلال‌الدین، خسته‌دلان، زمین انسان‌ها، شیخ بهایی، میوه ممنوعه، پرواز در حباب، روشن‌تر از خاموشی و همسایه‌ها ایفای نقش کرد. با این حال شاخص‌ترین نقش تلویزیونی او در این سال‌ها همان حاج فتوحی در مجموعه میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی است که از قضا آن مجموعه هم اثری رمضانی بود و در این ماه از شبکه دو روی آنتن رفت. حاج یونس فتوحی سریال میوه ممنوعه، مردی خداترس و معتقد به حلال و حرام بود که در کنار همسرش (گوهر خیراندیش) و فرزندانش زندگی خود را پیش می‌برد و فکر می‌کرد بعد از سال‌ها تلاش و سختی برای آجر به آجر روی هم چیدن پایه‌های زندگی‌اش، حالا به سال‌های ثبات و آرامش خیال رسیده است. با این حال در اثر کردار و رفتار فرزند بزرگش جلال (با بازی امیر جعفری) که در مقایسه با دیگر اعضای خانواده‌اش قدری ناخلف می‌زد، حاج یونس پا پیش گذاشته و در این راه با دختری به نام هستی (هانیه توسلی) که از جانب جلال مورد اذیت بود آشنا شد. از اینجا به بعد، میان حاج یونس و هستی رابطه‌ای مشابه به همان رابطه شیخ صنعان و دختر ترسا ایجاد شد و یونس آبروی چندین ساله و زهدی که برای خود جمع کرده بود را در راه رسیدن به هستی در معرض حراج گذاشت. یکی از تماشایی‌ترین نقاط این داستان، وقتی بود که یونس در مسجد محل و در حضور افرادی که یک عمر در کنارشان به نماز ایستاده بود، دلبستگی خودش را به هستی جار زد و بعد زاری‌کنان و در طلب رابطه به سراغ هستی رفت.حالا کریم بوستان در مجموعه برادر جان، شخصیتی تماما متفاوت با حاج یونس فتوحی است. برخلاف یونس و تمول مالی‌اش، کریم دست تنگی دارد و معاشش به سختی سپری می‌شود؛ در نتیجه سرش پایین و صدایش در جامعه آرام‌تر است. با این حال عزت نفس مشخصه بارزی است که کریم دارد و حتی وقتی پیشنهاد دریافت پنهانی پولش از جانب چاوش را می‌شنود، در جواب می‌گوید یک عمر برای حقش ندویده که پنهانی پول بگیرد و صدایش خفه شود. از دیگر نقاط اوج بازی او، وقتی است که برای تهیه جهیزیه دخترخوانده‌اش لیلا که قرار است همسر آراز، برادر چاوش بشود، تاکسی‌ای که تنها دار و ندار خود و خانواده پسرش است را می‌فروشد و با دادن پول آن به چاوش می‌گوید که رسم ندارد دخترش را بی‌جهیزیه به خانه شوهر بفرستد. در مجموع و تا اینجا که از مجموعه گذشته، بازی نصیریان بزرگ‌ترین نقطه قوت برادر جان و عیار آن است که از تمام بازی‌های دیگر مجموعه، چند سر و گردن بالاتر محسوب می‌شود و البته چیزی را هم جز این نمی‌شود از او توقع داشت.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «دلنگ دلنگ»

سایت بدون – صدای زنگ شتر و هر زنگوله ای که به گردن حیوانات وصل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *