هیچکس نمیتواند دریابد که ماجرای سس کچاپ و فوتبال در انگلیس از کجا شروع شده است.
اما این ماجرای اخیر از روز پیوستن آنتونیو کونته به تاتنهام شروع شد. در آن هنگام گزارشها حاکی از آن بود که مربی جدید اعلام کرده که مصرف کچاپ در باشگاه باید ممنوع شود. کونته گفت: «حرفهای بودن یعنی مراقب بدنتان باشید. تمرین و بازی تنها بخش آخر کار شما است. شما باید بدنتان، ذهنتان و قلبتان را آماده کنید.»
چند روز بعد، استیون جرارد، مربی جدید استون ویلا هم به او پیوست: «بازیکنان باید ذهنیت درستی داشته باشند. آنها باید بسیار سخت تلاش کنند تا نخبه شوند.»
حالا نشریات زرد محتوای بسیار خوشطعمی پیدا کرده بودند. برای آنها، اینکه مربیان جدید بیایند و برخی مواد غذایی را ممنوع کنند، موضوع جذابی است. توضیح تغییرات فوتبال سخت است. توضیح نحوه پرس، تمرینات ضربات ایستگاهی و حرکات ناخودآگاه در حمله دشوار است اما ممنوعیت کچاپ؟ این موضوعی است که حتی یک نوزاد هم میتواند درکش کند و زیباییاش در این است که هر نتیجهای که بخواهید، میتوانید بگیرید.
برای اوایل دوران آرسن ونگر در آرسنال و برای کونته و پپ گواردیولا، ممنوعیت مواد غذایی یعنی کنترل، حرفهایگری و انضباط اما برای پائولو دیکانیو در ساندرلند و دیوید مویس در منچستر یونایتد، این یعنی نماد بیذوق بودن آنها. هنگامی که فابیو کاپلو در تیم ملی انگلیس استفاده از کچاپ را ممنوع کرد، این کار او منجر به خونینترین نبرد در جنگ کچاپ شد و وقتی روی هاجسون به انگلیس آمد و تصمیم گرفت کچاپ را پیش از جام جهانی ۲۰۱۴ برگرداند، همه این کار او را جشن گرفتند.
ماجرای کچاپ این است: ممنوع میشود و بعد دوباره آزاد میشود و برعکس. مویس آن را ممنوع میکند و لوییس فنخال برمیگرداند. کچاپ در دوران خوانده راموس در تاتنهام منع میشود و هری ردنپ آن را برمیگرداند. وقتی کوین بال در ساندرلند به صورت موقت جای دیکانیو را میگیرد، کچاپ نماد آزادی میشود و او میگوید: «اگر آنها میخواهند بخورند، مشکلی نیست اما من نمیگویم بروید و یک سطل سس گوجه بخورید.»
ماجرا واقعاً بر سر کچاپ نیست. از خیلی جهات، کچاپ در واقع نمادی است از یک تفاوت فرهنگی بسیار عمیق در فوتبال: اینکه آیا فوتبال بر سر زجر کشیدن و فداکاری و ازخودگذشتگی است، یا اینکه بازیای است که بازیکنان در آن خود را ابراز میکنند، لذت میبرند و به دنبال احساسات خوب هستند. هم کونته و هم جرارد از نظر ذهنیت به موضوع کچاپ پرداختهاند: اینکه جرم اصلی، خود کچاپ نیست، بلکه اشتیاق آن است، علاقه به آن و وسوسه رفتن به سراغش.
در تاریخ فوتبال، این بحث شکلهای مختلفی به خود گرفته است. راب مکدونالد، مهاجم سابق نیوکاسل، در دهه ۱۹۸۰ همبازی رونالد کومان در پیاسوی آیندهوون بود. کومان که یکی از افرادی بود که در فوتبال به دنبال لذت بود، بر سر میز شام نشسته بود و یک سیبزمینی با سس مایونز را برمیدارد که تئو فرلانگن، مربی تیم میگوید: «اگر آن را بخوری، باید ۵۰۰ گیلدر جریمه بدهی». کومان سیبزمینی را میخورد و میگوید: «اصلاً هزار تا!»
با این حال در انگلیس، کچاپ بیشترین احساسات را برمیانگیزد، حتی با وجود آن که موارد غیرسالمتری مانند خامه ترش و سس باربیکیو هم هست. یک دلیلش این است که کچاپ همهجا هست و یادآور غذای آمریکایی است که غذای بد و ناسالمی است اما چارلز اسپنس، روانشناس تجربی در دانشگاه آکسفورد، میگوید دلیل جذابیت کچاپ نزد مصرفکنندگان این است که تجربهای از چندین حس را به فرد میدهد: اینکه با دست ظرف سس را فشار دهید و جریانی از سس قرمزرنگ را با بوی خوش ببینید. میتوان در اواسط دهه ۲۰۰۰ دید که تجربه کچاپ چقدر منحصر به فرد است.
منچستر سیتی در آن زمان تصمیم گرفت در هتلهایش از کچاپ آبی استفاده کند و این کار آنها باعث بهت و حیرت و ابراز انزجار شد.
بحث بر سر کچاپ نشاندهنده آشفتگی مردم انگلیس است. آنها خود را آزادیخواه میدانند اما به اقتدارگرایان رأی میدهند. آنها قانون را محترم میدانند اما به آزادی خود برای شکستن قانون هم احترام میگذارند. آنها میخواهند کچاپ ممنوع شود اما تا سر حد مرگ میجنگند تا آزادی خوردنش را به دست بیاورند.
شاید ناراحتکنندهترین اتفاقی که در رابطه پیچیده فوتبال انگلیس با محبوبترین و منفورترین ماده غذایی در این کشور رخ داد، مربوط به محبوبترین قهرمان فوتبال در میان انگلیسیها باشد. پس از شکست انگلیس مقابل آلمان در یورو ۹۶ در ضربات پنالتی، پل گاسکویین به محل استقرار تیم میرود، در حالی که نمیداند چه کند. او در کتاب زندگینامهاش نوشته است: «به آشپزخانه رفتم و دیدم یک کارتن بسیار بزرگ از سس کچاپ گذاشتهاند. همه آن سسها را روی رابی فاولر خالی کردم. بعد به اتاقم رفتم و تا میتوانستم گریه کردم.»
جاناتان لیو
منبع: گاردین