سایت بدون -استقبال مخاطبان از مجموعه سریهای ترمیناتور یا همان «نابودگر» در سالنهای سینمایی نشان داد که فیلمهای اکشن فقط به خاطر قیافه قهرمان خوشتیپ و خوشهیکلش یا یکیدو ساعت لذتی که از شنیدن صدای مشت و لگدها با تیراندازیها میبرند، جذاب نیست. «نابودگر» قرار بود از تقابل جریانی از تکنولوژیزدگی و دنیای انسانها سخن بگوید. جیمز کامرون، کارگردان اولین قسمت «نابودگر»، این بار در قامت تهیهکننده برای ششمین قسمت از این مجموعه حضور دارد؛ فیلمی که قرار است اول نوامبر (اواسط آبانماه) امسال رونمایی شود.
اما این اولینبار نیست که قهرمانهای آمریکایی در سینمای هالیوود بازسازی
میشوند. بازآفرینی و سریسازی از جمله کارویژههای کارگردان آمریکایی
است. ادریان گرامبرگ، پنجمین «رمبو» را بازآفرینی میکند. این فیلم قرار
است ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور) امسال، در سینماهای جهان اکران شود. البته این
مدل سریسازی آمریکایی با نقدهایی نیز همراه بوده است. منتقدان اعتقاد
دارند دلیل دنبال کردن مخاطب هم صرفا یافتن همان حس اولیه مجموعه است. آنچه
میخوانید، مروری بر ساخت روند تولید دو مجموعه هالیوودی «رمبو» و
«نابودگر» است، ضمن اینکه گفتوگوی هالیوودریپورتر با جیمز کامرون هم به آن
ضمیمه شده است.
رمبو، آخرین خون سال ۱۹۷۲ نویسندهای کانادایی به نام
دیوید مورل رمانی به اسم اولین خون را منتشر کرد. ۱۰ سال پس از آن، سیلوستر
استالونه که با فیلم راکی به موفقیتهای زیادی دست یافته بود، فیلمنامهای
برای این رمان نوشت و پروژه رمبو آغاز شد. تد کاچف تولید این فیلم را
برعهده گرفت و با بودجه ۱۵ میلیون دلاری توانست به فروش ۱۲۵ میلیونی دست
یابد و همچنین سیلوستر استالونه هم جایگاه خودش را موازی با فیلم راکی به
پیش برد و به یکی از چهرههای مهم در دهه ۸۰ بدل شد. جان رمبو در واقع
سربازی است که از جنگ ویتنام بازگشته و درگیر مسائلی در زندگی شهری میشود.
در قسمت دوم این مجموعه جیمز کامرون بهعنوان نویسنده در کنار استالونه
قرار میگیرد و اینبار فیلم به فروش ۳۰۰ میلیون دلاری دست مییابد.
حالا که فیلم جایگاه خودش را محکم کرده، وقت آن میرسد که به ایدئولوژیهای خودش بپردازد. رمبو در قسمت سوم وارد افغانستان میشود و درگیر کشتارهایی است که آمریکا میخواهد خودش را در آنها برحق جلوه دهد. حتی گاهی خودش را در دیالوگهای شخصیت قربانی کرده، اما باز هم در تصویر پیروز است. با این حال این فیلم نتوانست به موفقیت قبلی خود دست یابد و با افت فروش روبهرو شد و با بودجه ۶۲ میلیون دلاری، ۱۹۰ میلیون دلار فروش داشت. «رمبو» تا سال ۲۰۰۰ پرخشونتترین فیلم تاریخ سینما با ۱۲۳ مورد مرگ و ۲۵۴ مورد صحنه خشونت بار بهشمار میرفت. قسمت چهارم همراه بود با اولین باری که خود استالونه کارگردانی این فیلم را برعهده گرفت و با بودجه ۵۰ میلیون دلاری فقط توانست ۱۱۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. این آمار نشاندهنده فراموش شدن «رمبو» توسط مخاطبان بود. سری فیلمهای «رمبو» از همان سالهای ابتدایی یک مجموعه موفق در ایران به شمار میرفت و از محبوبیت قابلقبولی در بین ایرانیان برخوردار بود. درحال حاضر که آخرین قسمت این مجموعه امسال روی پرده میرود، این بار با کارگردانی آدریان گرونبرگ در جزایر قناری و کشور بلغارستان انجام شده است.
نابودگر، سرنوشت تاریک جیمز کامرون؛ کارگردانی که با خلق «نابودگر» توانست خودش را بسازد. در همان سالهای اوج راکی و رمبو با بازی استالونه، اینبار نوبت به همکار و دوستش، آرنولد شوارتزنگر رسیده بود؛ اولین حضور بهعنوان نقشی منفی که به دوستداشتنیترین آنها هم تبدیل شد. بودجه کم فیلم که فقط ۶ میلیون دلار بود، توانست فیلم را به موفقیت فروش با رقم ۷۸ میلیون دلاری برساند. داستان فیلم در سال ۲۰۲۹ میگذرد و از آن زمان شخصیت نابودگر به سال ۱۹۸۴ میآید تا یکسری مشکلات را حل کند. از همین ابتدا در فیلم دیدگاه جنگ هستهای و تسلط ربات بر انسانها وجود دارد، درحالیکه هماکنون تنها ۱۰سال با این تاریخ فاصله داریم. قسمت دوم فیلم از نظر منتقدان بهترین فیلم کامرون به حساب میآید که با بودجه ۱۰۰میلیونی به فروش نیم میلیاردی دست یافت. شوارتزنگر به اوج بازیگری خود دست یافته و کاملا در نقش جا افتاده بود.
این فیلم همچنین با تیمی ۱۹۴نفره در بخش جلوههای ویژه، توانست انقلابی در سینما ایجاد کند. این فیلم شروع خوبی برای دهه۹۰ سینمای هالیوود بود و پیشرفتی بیش از پیش برای فیلمهای علمی- تخیلی رقم زد. کامرون برای تولید این مجموعه هیچگاه عجله نمیکرد. لازمه کیفیت و حرفهایی که در آن بیان میکرد، زمان بود و در عین حال پایبند نگه داشتن مخاطبانش. با وجود اینکه قسمت اول و دوم فروشهایش چند برابر هزینه تولید را داشتند، اما سومین قسمت «نابودگر» موفقیت چندانی نداشت. جاناتان موستو در سال ۲۰۰۳ سومین قسمت «نابودگر» را کارگردانی کرد و با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری، توانست به فروش دو برابری یعنی ۴۳۳ میلیون دلار دست یابد. یکی از مشکلات فیلم ضعف در ساختن و پرداختن شخصیت منفی فیلم سینمایی «نابودگر۳» بود. درست است که شوارتزنگر در نقش نابودگر خودش را تثبیت کرده بود، اما شخصیت منفی و مقابل او، در بدترین حالت پرداخت خود قرار داشت. کامرون مجبور بود تن به خواستههای هالیوود بدهد و با بودجهای که در اختیارش قرار میدادند، خواستههای آنها را به اجرا میرساند. قسمت سوم همان قسمت موردنظر کمپانیهای فیلمسازی است که باید برایش سرمایه و زمان زیادی بگذارند. نابودگر چهارم آن ساختمانی را که کامرون بعد از چندین دهه تلاش ساخته بود، ویران کرد. جوزف نیکول، کارگردان و اینبار فیلم فاقد حضور شوارتزنگر بود و این همان چیزی بود که مخاطبان از آن استقبال به عمل نمیآوردند.
این فیلم حتی از قسمت قبلی هم شکست سنگینتری خورد و نتوانست به فروش فیلمهای اولیه نابودگر برسد. «نابودگر۴» با بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری ساخته شد و فقط توانست ۳۷۱ میلیون دلار فروش داشته باشد. کریستین بیل با اینکه در آن سالها بازیگر موفق و شناختهشدهای بود، اما در این فیلم نتوانست به جایگاهی برسد. این فیلم به سرعت پس زده شد و اگر در حال بررسی سری مجموعه نابودگر باشیم، نمیتوانیم این قسمت را در کنار بقیه قرار دهیم. قسمت پنجم شامل بازگشت شوارتزنگر شد. «نابودگر» با وجود دو شکست قبلی، اینبار بودجه کمتری و در حدود ۱۵۰ میلیون دلار داشت، با این حال توانست از قسمت سوم و چهارم فروش بیشتری معادل ۴۴۰ میلیون دلار داشته باشد. سری مجموعههای نابودگر حامل تعابیر زیادی به نفع آمریکا هستند که از جمله آنها میتوان به کنترل انحصاری تکنولوژی به نفع یک دولت خاص اشاره کرد. دیدگاه کامرون با سرگرمی یک مرد جیوهای موفق شد و هماکنون نابودگری جدید با عنوان «سرنوشت تاریک» به کارگردانی تیم میلر و تهیهکنندگی جیمز کامرون با بودجه ۲۰۰ میلیونی ساخته شده است و بازیگر ثابت نابودگر هم در آن حضور دارد. این فیلم دنبالهای برای قسمت اول و دوم این مجموعه است و با قسمتهای دیگر آن ارتباطی ندارد.
در ادامه بخشهایی از گفتوگوی هالیوود ریپورتر با جیمز کامرون تهیهکننده و تیم میلر کارگردان قسمت ششم «نابودگر» را میخوانید:
جیمز کامرون: ماشینها الان هم بر انسان پیروز شدهاند
جیمز چرا همچنان این کار را ادامه میدهی؟ تو میتوانی هر کار دیگری را انجام بدهی؟
کامرون:در هر کاری که انجام میدهید، یک افتخار مولف بودن وجود دارد و
وقتی من و دیوید الیسون (تهیهکننده) شروع به بحث در این مورد کردیم، به
این نتیجه رسیدیم که میتوان این فیلم را در دنیای جدیدی روایت کرد. در آن
روزها به ظهور هوش مصنوعی که قدرت بیشتری نسبت به انسانها دارد، فکر
میکردم. همانطور که استیون هاوکینگ میگفت این مساله برای ادامه حیات بشر
خطرناک است و البته در دهه ۸۰ میلادی هم در برخی داستانها نسبت به این
موضوع هشدار میدادند. این اتفاق نزدیک است و حتی از افق فکری ما هم عبور
کرده؛ مثل همین که ترس و نگرانی در مورد سلاحهای هستهای وجود دارد. تمام
این عنصرهای آخرالزمانی را میتوان مشاهده کرد. در دو فیلم اول «نابودگر»،
من به این فکر بودم که بتوانیم در یک دنیای فانتزی، به صلح برسیم. حالا
برایم معقولتر است که چرا از رسیدن به چنین ایدهای بهشدت هیجان زده شدم.
این فیلم با تهیهکنندگی جیمز کامرون چگونه به نظر میرسد؟
کامرون: در واقع این قسمت ادامهای بر داستان قسمت۱ و ۲ است. با این حال وانمود میکنیم فیلمهای دیگر این مجموعه یک رویای خیلی بد بودهاند. یا قرار است یک جدول زمانی جدید جایگزین آنها کنیم که بتوان نظم بهتری میانشان برقرار کرد. تیم میلر بیش از هر کس دیگری در پیشبرد این ماجرا نقش داشت. میتوان گفت با کمال تعجب، ما نابودگر را برای قرن بیستویکم بازسازی کردیم.
میلر: درحال حاضر دو فیلم اول «نابودگر» بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار
گرفتند. یکی از بهترین تبلیغات فیلمی که امسال ساختهایم هم نسخههای پیشین
آن است که طرفدارهای خودش را دارد.
درگیری بین فناوری و بشریت موضوعی است که در بیشتر فیلمهای شما وجود دارد، آیا تکنولوژی شما را میترساند؟
کامرون: تکنولوژی همیشه مرا میترسانده و همواره اغوا میکند. مردم از من میپرسند آیا ماشینها بر انسانها پیروز خواهند شد؟ من در پاسخ میگویم به اطراف خود نگاه کنید. فرودگاهها، رستورانها و مردمی را میبینید که سرشان را در گوشی فروبردهاند. ماشینها همین الان هم پیروز شدهاند.