سایت بدون- علی دایی در میان تستی هایی که در تمرین نفت تهران حضور داشتند، ناگهان چشمش بازیکنی بلند بالا را گرفت که علی رغم قد بلندش، روی زمین هم بسیار تکنیکی است.
علی دایی که قدرت تشخیص بازیکنش بسیار بالا است، فورا به اطرافیانش می گوید که دور او را بگیرید و نگذارید جای دیگری برود اما سریع هم با او قرارداد نبندید که خودش را گم کند
نام آن جوان رضا اسدی بود، بازیکنی که از تیم جوانان سپاهان می آمد و باشگاه سپاهان و مربی آن در روزهای آخر نقل و انتقالات اعلام کرده بودند که او را نمی خواهند
رضا اسدی آن چنان در نفت تهران درخشید که همان سال توانست با تیم جوان علی دایی قهرمان جام حذفی شود و سپس با خود دایی به سایپا رفت.
در سایپا اسدی تبدیل به ستاره لیگ شد، هم به پرسپولیس گل زد و هم به استقلال
او در پایان فصل مورد توجه تمام تیم های لیگ برتری بود اما انتخاب او ، تراکتور بود
در تراکتور هم ستاره تیم شد، هم در زمان دنیزلی و هم در زمان ساکت الهامی
او آن قدر خوب بود که پرشورهای تبریزی به او لقب لشگر دادند، یکی بازیکنی که به تنهایی برای موفقیت کافی است
ریضا لشگر با تراکتور هم یک قهرمانی دیگر جام حذفی به دست آورد
و علی رغم پیشنهادهای مالی بالا راهی اتریش شد
او می خواست در اتریش پیشرفت کند اما یه مصدومیت نابه هنگام تمام برنامه های او را به هم ریخت
رضا اسدی در پایان فصل از تیم اتریشی سنت پولتن هم جدا شد
در رقابت سنگین همه تیم ها به عنوان بمب نقل و انتقالات به پرسپولیس برگشت
اما در پرسپولیس برای اولین بار در دوران بازیگری اش، هر چه می کرد با ستایش روبه رو نمی شد و بالعکس
روزهای پرسپولیس برای بازیکنی که ۴ گل زد و ۳ پاس گل داد آن چنان جهنمی بود که در یک استوری اینستاگرامی نوشت؛ دلم خسته است
دوران کابوس وار اما تمام شد، رضا اسدی با بازگشت به تراکتور با عملیات احیای قربان بردیف و پاکو خمس دوباره به اوج بازگشته است، او آقای گل لیگ است و بازیکنی که در هر پستی که بازی می کند بهترین است
قصه رضا اسدی می تواند یک قصه انگیزشی باشد برای همه ما ، هر وقت که فکر کردیم هیچ چیز، آن طوری نیست که دلمان می خواهد و همه آن چه می کنیم، مثل راه رفتن در مرداب بیشتر به عذاب ختم می شود، می شود یاد این بازیکن افتاد، هر وقت خیلی خسته شدیم، کافی است که قصه رضا اسدی را به یاد بیاوریم؛همیشه در انتهای جاده نوری از امید است که می توان به فردا خوش بین بود.