سایت بدون -یک تصویر ساده از یک ویلا، درست شبیه ویلای مهاراجههای هندی، با گنبدی سرخرنگ و در و دیوارهایی سفید ساخته شده روی شیب یک کوه، دو سه روزی است که در فضای مجازی دست به دست میشود؛ اینکه عکاس این تصویر جنجالی چه کسی بوده، مشخص نیست، حتی معلوم نیست مالکش هم دقیقا چه کسی است، اما اینطور که از شواهد پیداست، این ویلا در دامنه توچال ساخته شده، در مسیر اوشان به آهار و بیخ گوش تهرانیها؛ جلوی چشم همه!
حرف و حدیثها درباره مالک ثروتمند این ویلا هم زیاد است، بعضیها مالکیت آن را به یکی از چهرههای معروف ورزشی نسبت میدهند و بعضیها پای یکی از بزرگان خاندان … پایتخت را به قضیه باز میکنند؛ مالک این ویلا هرکسی که باشد در اصل قضیه فرقی نمیکند؛ اینکه ویلای مذکور با همه کبکبه و دبدبهاش درست در دامنه کوه ساخته شده، جایی با شیب زیاد، جایی که هیچ عقل سلیمی نمیگوید میتوانسته مالک خصوصی داشته باشد چه رسد به کاربری شخصی؛ که نتیجهاش بشود این ویلای عجیب ساختهشده در دامنه یکی از کوههای مشرف به پایتخت!
ویلایی که وقتی پای صحبتهای یکی از بنگاهداران منطقه اوشان مینشینیم، میفهمیم که یکشبه ساخته نشده است. این املاکی به ما میگوید: این منطقه که الان عکسش پخش شده، یک بخشی از اوشان است که قبلا یک نام دیگری داشت، اما الان هرکسی بخواهد آدرس بدهد، میگوید که ویلای …! (اسم یکی از چهرههای معروف فوتبال کشورمان را میبرد).
ساخت این ویلای لاکچری به گفته او، از خیلی سال پیش در این منطقه شروع شده و خیلی آهسته انجام شده، آنقدر که ۱۴ سال طول بکشد تا به این مرحله برسد که عکسش در فضای مجازی منتشر شود.
این املاکی به ما میگوید: آن سالهای اول که دیوارکشی و سنگچین این ویلا در دامنه کوه انجام شده بود، آقای […]مالکش بود که اسمش هم روی ویلا ماند اما بعدها این ویلا فروخته شد به آقای […] از چهرههای خاندان […] است.
این ساخت و ساز البته برای اهالی منطقه بیفایده هم نبوده، چرایش را هم از زبان همین بنگاهدار بخوانید: «وقتی در یک منطقهای مطرح میشود که یک ورزشکار تشخیص داده که اینجا جای رشد دارد و آمده ویلا ساخته، اقبال عمومی به این منطقه زیاد میشود، چون این شبهه را هم بهوجود میآورند که اینجا از نظر منابع طبیعی و … مشکلی برای ساخت و ساز ندارد و خواهناخواه قیمتها هم بالا میرود.»
وقتی درباره قیمت این ویلای معروف از او میپرسیم به یک جواب عجیب میرسیم؛ اینکه خیلی از ویلاهای ساخته شده در منطقه اوشان از جمله همین ویلا را نمیتوان براحتی قیمتگذاری کرد، مخصوصا همین ویلا که میگویند متریال داخلیاش ایتالیایی است و با هواپیمای شخصی وارد شده است.
به گفته این املاکی در حالت عادی یک ویلا مشابه همین ویلای معروف شده در فضای مجازی اگر با متریال درجه یک ایرانی در منطقه ساخته شود چیزی بین ۲۵ تا ۳۰ میلیارد تومان ارزش دارد، اما وقتی اسم یک ورزشکار رویش میآید، کف قیمتش از ۴۰ تا ۴۵ میلیارد تومان شروع میشود!
او البته در ادامه صحبتهایش به ما میگوید این ماجرای ویلاسازی فقط مختص ورزشکاران نیست و در منطقه شمشک و دربندسر، چهرههای معروف سیاسی ویلاهای زیادی ساختهاند؛ ویلاهایی که اسم بخشهایی از این دو منطقه را هم به نام آنها تغییر داده است!
قانونگریزی به سبک آدم معروفها
حقیقت ماجرا هرچه باشد، خیلی راحت نگاهها را متوجه قانونگریزی میکند؛ اینکه قانونگریزی مرز ندارد، سقف ندارد، هرکسی معروفتر، چهرهتر، قانونگریزیاش بیشتر، راحتتر! حقیقت ماجرا هرچه باشد نمیتوان روی این ماجرا چشم بست که قانونگریزها همیشه افرادی ناشناس نیستند، خیلی وقتها هم میتوانیم رد قانونگریزها، زمینخوارها، کوهخوارها و … را بین چهرههای معروف دوروبرمان بگیریم، همان ورزشکارهای افتخارآفرین، همان هنرپیشههای معروف، حتی جمع کثیری از اهالی سیاست! افرادی که راه دور زدن قانون را خوب بلدند و از همین طریق به هدفشان میرسند؛ اتفاقی که نتیجهای جز تخریب منابع طبیعی ندارد؛ موضوعی که حالا با انتشار این عکس ساده در فضای مجازی نهتنها به نگرانی دوستداران محیط زیست بلکه به دغدغه بسیاری از مردم عادی هم تبدیل شده و این سوال را در ذهن خیلیها بهوجود آورده که برای برخورد با همه آنهایی که خیلی راحت دهان بازکردهاند و زمین و کوه و جنگل این مملکت را میبلعند، هیچ قانونی وجود ندارد؟!
ما این سوال را با مسعود مولانا، دبیر اجرایی شبکه سازمانهای مردمنهاد محیط زیست و منابع طبیعی مازندران در میان میگذاریم. فعال محیط زیستی که به ما میگوید، قبل از اینکه این مشکل مربوط به خلآ قانونی باشد به فقدان اراده برای اجرای قانون برمیگردد.
مولانا البته در توضیح بیشتر میگوید: من قبول دارم که ما ضعف قانون داریم اما اگر همین مقدار قوانین را هم درست اجرا کنیم، به این وضع نمیافتیم و مشکل اصلی اینجاست که اراده جدی برای قانون نداریم .
مولانا در ادامه به انبوه ویلاسازی در بخش وسیعی از ارتفاعات شمال کشور اشاره میکند و میگوید: همه این ویلاسازیها از طریق لابی، توصیه، سفارش و نادیده گرفتن قوانین انجام شده است.
چشمهای بسته مجریان قانون، به گفته این فعال محیطزیست، اتفاقی است که نتیجهاش میشود مشاهده تکویلاهایی در دل انبوه درختان جنگل، در دامنه کوه و …
مولانا در ادامه میافزاید: وجود این تکویلاها که خیلی وقتها جاده اختصاصی هم دارند چه توجیهی دارد؟ یک آدم معمولی میتواند این را انجام بدهد؟! آدم معمولی از کجا مجوز برای این حجم از ساخت و ساز پیدا میکند؟!
او اسم نمونههایی از این دست تخلفات را که میگوید نمیبرد، اما به ما میگوید: در ارتفاعات شمال، در خیلی از منطقهها میتوانید این ساخت و سازهای غیرقانونی را ببینید و اگر بپرسید حتما به یک سری اسامی آشنا میرسید که بهتر است اسم نبرم.
مولانا در پایان صحبتهایش دست به دامن یک ضربالمثل قدیمی هم میشود و میگوید: از قدیم گفتهاند آفتاب آمد دلیل آفتاب! اینکه این ویلاها در مناطقی که در مالکیت منابع طبیعی بوده ساخته شدهاند، دلیل و مدرک نمیخواهد؛ از حاشیه جاده هم معلوم است در دامنه کوه بوده و مصداق بارز کوهخواری است.
مشکل چند مرجعی در صدور مجوز
داستان ویلاسازی، زمینخواری، کوهخواری و تخریب منابع طبیعی دیگر از بحران هم گذشته است! این قضیه را البته فقط بعضی وقتها در فضای مجازی روایت میکنند و خیلی وقتها نمونههای مشابه این اتفاق، زیر چشمهای بسته خیلیها انجام میشود.
خداکرم جلالی، رئیس پیشین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در این باره به ما میگوید: غالبا اسم چهرههای سیاسی پشت این ویلاسازیهاست و در موارد معدودی اسامی ورزشی هم به میان میآید. اما دقیقا نمیتوانم بگویم چند درصد این ویلاها متعلق به چهرههای معروف است .
او البته تاکید میکند مدیران کل منطقه همیشه اسامی کسانی را که تخلف کرده و ساخت و ساز غیرمجاز داشتهاند در اختیار دارند.
اما چرا این اتفاق میافتد؟! ما این سوال را میپرسیم و جلالی در جواب میگوید: اغلب این تخلفات به دلیل تعدد مراکز تصمیمگیری در زمینه پروانه ساخت و … رخ میدهد؛ چراکه اگر بپرسید میبینید هرکدام از این افراد، به شکلی مجوزهایی را در دست دارند حالا یا از شورای شهر یا از شوراهای روستا یا از بنیاد مسکن یا از سایر نهادها. بالاخره از جایی مثل شهرداری و … مجوز گرفتهاند و به استناد همان شروع به ساخت و ساز کردهاند.
تاج محل در اوشان
ساکنان محله پل سوم اوشان، ویلای معروف را به تاج محل میشناسند. جوانی ۲۷ ساله، درست روی پل بلوار آزادگان، آدرس ویلا را به ما میدهد، خانهاش در همسایگی ویلا است، او ادعا میکند که از همان روز اول در جریان ساخت و ساز ویلا بوده است، مرد جوان به ما میگوید «آنطور که شنیده صاحب ویلا فوتبالیست معروفی است که مجوز ساخت چنین ویلایی را گرفته و تا این حد توانسته کوه را بکند.» آن طور که او توضیح میدهد برخی مسؤولان اوشان در دادن مجوز ساختوساز دستشان خیلی باز است، هر کسی که خرج کند راحت میتواند مجوز کندن کوه یا ساخت در محدوده رودخانه را بگیرد.
مرد جوان دیگری که در نزدیکیهای این ویلا مشاور املاکی است میگوید متراژ ویلا حدود ۵۰۰۰متری میشود و دست کم باید برای هر متر مربع حدود شش میلیون تومان قیمت در نظرگرفت.
یکی دیگر از اهالی محل در پیچ نزدیک به ویلا به ما میرسد، به فاصله ویلاهای دیگر تا کوه اشاره میکند و به ما میگوید: «اگر به خانههای دیگر که در زمینهای هم قواره تاج محل ساخته شده نگاه کنید، متوجه میشوید که برای ساخت ویلا حدود ۱۵ تا ۲۰ متر از کوه را کندهاند.»
چند کارگر که در همسایگی ویلا مشغول بهکار هستند میگویند ظاهر ویلا حکایت از تمام شدن کارهای اصلی ساخت آن میدهد، یکی از این کارگرها به ما میگوید در داخل مشغول گچکاری و سیمکشی ساختمان هستند.
مرد میانسالی در نزدیکی ما گوشش را تیز میکند، حرفهای ما را میشنود و وارد بحث میشود. او که از اهالی قدیمی اوشان است، میگوید برای گرفتن مجوز ساخت یک ساختمان در همین محدوده روزگارش را سیاه کردهاند، اما آقایان که معلوم نیست چهکارهاند، هر جوری که دلشان میخواهد میسازند، از او درباره صاحب ویلا میپرسیم، او هم درست و حسابی نمیداند، اما از یک تولیدکننده معروف مواد غذایی نام میبرد.
اسمهایی که مجوز میآورند!
مثل یک فوت جادویی، خیلی وقتها اسمها هم میتواند گره از مشکلات زیادی باز کند، البته اگر اسم یک چهره شناخته شده باشد که با تصویر بزرگ او روی یک بنر همراه شود و در گوشه و کنار شهرها نصب شود تا تاییدی باشد برای قانونی بودن تخلفی که انجام میشود!
همین جاست که اسم خیلی از چهرههای معروف، ضامنی میشود برای انجام یک کار اقتصادی بزرگ، برای شراکتی که اعتبار آنها را وسط میکشد تا کسی از آنها مجوز نخواهد. از این نمونهها زیاد است و هستند برجها، ویلاها و پاساژهای بزرگی که هرکدامشان از روزهای ابتدایی کلنگزنی تا افتتاح، زیر بیرق یک اسم معروف یک چهره نامآشنا، سینه میزنند، تصویرشان را روی بنری بزرگ در معرض دید همه نصب میکنند تا به کسی جواب ندهند! سود این مشارکت هم دوطرفه است؛ هم آقای چهره از قِبل این همکاری به سود میرسد و هم فرد شریک و سرمایهگذار، تخلفش را انجام میدهد و نانش در روغن میافتد. اینجا همان جایی است که نام و اعتبار افراد، حکم مجوز را دارد؛ یک مجوز بیچون و چرا!
رئیس پیشین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری هم در تایید این ماجرا به ما میگوید: البته برای ما فرقی نمیکرد که اسم چه کسی پشت این تخلف است، اما خیلیها برای اینکه کارشان بهتر پیش برود از این اسامی استفاده میکنند.
مینا مولایی