سایت بدون -در اوایل تابستان ٢٠١٧، کریستوفر هاسان، فرمانده گارد ساحلی ایالات متحده آمریکا یک فکر خطرناک را در سرش میپروراند. او میخواست راهی را برای کشتن میلیونها نفر –تقریبا همه آدمهای روی زمین- پیدا کند، اما از خطرات دلهرهآور این کار میترسید. او فکر کرد که شیوع عمدی یک بیماری شاید موفقترین راه باشد، اما نمیتوانست راهی پیدا کند که یک بیماری مثل طاعون، آنفلوآنزای اسپانیش، مسمومیت غذایی حاد یا سیاهزخم را در جهان گسترش دهد. در ایمیلهای بهدست آمده از او، این موضوع روشن شد که او خواهان یک حمله بیولوژیکی از طریق مواد غذایی بود، اما دریافت که برای این کار نیازمند تحقیقات بیشتر است. در حالی که او در جاهطلبیهای وحشیانه خود غرق بود، ایمیلهای او جمعآوری شد و سرانجام ماه گذشته با مقادیر زیادی قرص و اسلحه دستگیر شد. محققان فهمیدند که او یک نئونازی است و برنامهای برای کشتار گسترده مردم جهان در سر میپروراند. آنچه واضح بود، این بود که هاسان از بسیاری از افرادی که پیش او آمده بودند، الهام گرفته بود و احتمالا در این موضوع، تنها نبود. هاسان یک نئونازی است که محصول محافل نژادپرستان سفیدپوست و پیشرفتهای علمی است. او از ایدههای قدیمی الهام گرفته بود و مصمم به انجام آنها با استفاده از تکنولوژی و پیشرفتهای علمی بود، بهطوری که هیچکس تاکنون چنین کاری را انجام نداده باشد. تظاهرات نژادپرستان سفیدپوست در یکسال و نیم گذشته در شارلوتویل در ایالت ویرجینیای آمریکا و مرگ یک معترض به نژادپرستان، شرایط سختی را برای این نژادپرستان به وجود آورد و جنبش نژادپرستی در آمریکا در نگاه مردمی، بسیار سقوط کرد. هر روز از تعداد افرادی که در شارلوتویل دست به تظاهرات میزدند، کم شد و آنها از مواضع خود عقبنشینی کردند و بسیاری هم از محاکمات قضائی فرار کردند؛ با اینحال هنوز هم آنها بهصورت مخفی فعالیت میکنند. کیگان هانکس، محقق گروه نظارت حقوق بشر میگوید: «من گمان میکنم که ما شاهد این هستیم که مردم بیش از پیش دلسرد و ناامید و از جریان اصلی سیاست بریده شدهاند.» او با اشاره به خشونتهای شارلوتویل از سوی راستیهای افراطی میگوید: «گمان میکنم با ناامیدشدن بیشتر مردم، ما شاهد خشونتهای بیشتری خواهیم بود.» کاتلین بیلو، تاریخشناس دانشگاه شیکاگو میگوید که رشد گروههای راست افراطی در شرایطی صورت گرفته که دولت بیش از هر زمان دیگری با این گروهها رابطه دوستانه دارد. بیلو میگوید که تا زمانیکه دونالد ترامپ بر سر کار باشد، خشونتها ادامه خواهد یافت و نهتنها کمتر نمیشود بلکه بیشتر خواهد شد. بیلو میگوید: «دولت هیچ مشکلی با این گروهها ندارد، اما متوجه نیست که این گروههای افراطی چه میخواهند. ما از گروههایی صحبت میکنیم که خواهان سرنگونی دولت فدرال و بازگرداندن بردهداری و نسلکشی و برتری دادن همه سفیدپوستان هستند. اینها چیزهایی نیست که یک دولت بتواند با آنها کنار بیاید؛ حتی یک دولت همسو با این گروهها.» بر اساس تحقیقات منتشرشده در ماه ژانویه، کشتهشدن مردم به دلیل افراطگرایی، سال ٢٠١٨ را به یکی از خونبارترین سالهای تاریخ آمریکا تبدیل کرده است. موضوع خطرناک این است که در بین همه این قتل عامها، رابطه مستقیمی با گروههای نژادپرست وجود ندارد. یعنی فردی که در مدرسه مارجوری همه را به گلوله بست، هیچ ارتباط مستقیمی با گروههای نژادپرست نداشت، اما او نژادپرست بود و به همین دلیل هم این کار را انجام داد. حالا تحقیقات نشان میدهد که این خشونتها در سراسر آمریکا در حال گسترش است. تحقیقات روانشناسانه نشان داده است که مردم از کارهای افراد قبلی که به نظرشان افراد موفقی بودهاند، تقلید میکنند. براساس اسناد، هاسان به شکل عمیقی تحتتأثیر آندرس بهرینگ بریویک، قاتل نروژی بوده است، اما همچنین به شکل یک بیماری پارانوایی، احساس میکرده که دشمنان ترامپ، دشمنان او هم هستند و میخواهند دولت ترامپ را سرنگون کنند. حالا این نگرانی هم وجود دارد که هاسان تنها نیست و صدها نفر یا هزاران نفر دیگر در بیرون از زندانها مانند او فکر میکنند. آنها مسلح، خطرناک و در حال نقشهکشیدن هستند و برخی نیز ممکن است افکارشان را به واقعیت تبدیل کنند.