آیا از هوش مصنوعی میترسیم؟ برای برخی این یک سوال ساده با پاسخ سادهتر دو کلمهای است؛ نه. اما همه با این پاسخ موافق نیستند. بسیاری از مردم، ازجمله فیزیکدانانی مانند استیونهاوکینگ نگرانیهایی را مطرح کردهاند که ظهور سیستمهای قدرتمند AI میتواند انسانیت را به پایان برساند. روشن است که دیدگاه هر کس در مورد اینکه آیا AI میتواند جهان انسانی را به پایان برساند یا خیر، به این بستگی دارد که آیا فکر میکنید که AI؛ چیزی که «هوش فوقالعاده» نامیده میشود، میتواند رفتار هوشمندانهای فراتر از انسان ارایه بدهد؟ اگرچه بحث بسیاری از دانشمندان سوپر هوش مصنوعی (Artificial Super Intelligence) است اما بر این باورند که سوپر هوش مصنوعی یا همان ASI زمینهاش از هوش مصنوعی که آن را AI مینامیم، شروع شده است. نیک بوسترم، متخصص AI، AI یا ASI را عقلی بسیار هوشمندانهتر از بهترین مغز انسان در هر زمینه ازجمله خلاقیت علمی، عقل عمومی و مهارتهای اجتماعی میداند. هوشی که هوشمندتر از هر هوشی است که در طول زندگی واقعی ما وجود داشته است. برخی از پیشبینیهای هیجانانگیز شامل توانایی استفاده از این فناوری برای غلبه بر بیماریهایی مانند آلزایمر، سرطان، ژنتیکی و ریشهکن کردن رنجها، بهبود علم آب و هوا و … است.
ترس از هوش مصنوعی
میتوانیم بگوییم ما در قلمروی ناشناختهها هستیم، بهخصوص با توجه به
این واقعیت که طیف AI بیش از تصور ما درحال گسترش است. به همین دلیل افرادی
مانند بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت، استیون هاوکینگ، فیزیکدان و
کارآفرین میلیارد و الون ماسک فکر میکنند AI باعث سقوط و نابودی بشریت
میشود. در حقیقت سال ٢٠١۶ هاوکینگ به این نکته اشاره کرد که AI میتواند
بهترین یا بدترین اختراع بشر باشد.
آنها معتقدند که عواقب ناشی از انقلاب AI اجتنابناپذیر است. همانطور که
Tim Urban یکی از اصلیترین نویسندههای TED و نویسنده اصلی سایت «صبر کنید
اما چرا» (Wait But Why) مینویسد: «در حالی که بیشتر دانشمندان
دراینباره نظر دادهاند، من آمدهام تا بگویم AI توانایی انقراض انسانها
را دارد و در عین حال میتواند بهطور مفیدی هم قابل استفاده قرار گیرد.
تواناییهای AI میتواند مورد استفاده قرار گیرد و در کنار آن افراد
بهعنوان یک کل در کنارش کار کنند که همین شاید بتواند جاودانگی انسانها
را تضمین کند، اما در کنار آن هم ممکن است انسانها نتوانند کل باشند و
اینجاست که AI بهعنوان کل، دنیا را در دست میگیرد.»
به عبارت دیگر باید بگوییم موفقیت در ایجاد AI و ASI میتواند بزرگترین رویداد تاریخ تمدن انسانها باشد.
پیشبینیهای هیجانانگیز
برخی نظریهها بر این است که تا سال ٢٠٢٩ رباتها میتوانند به سطح
اطلاعات انسانی برسند و زندگی ما بین سالهای ٢٠۴۵ تا ٢٠۵٠ به پایان
میرسد. این پیشبینی یکهشتپا نیست، بلکه پیشبینی ریکی کورزویل، مهندس
گوگل است. در کنار آن ماسایوشی سان، مدیرعامل شرکت نرمافزار سافتبانک نیز
پیشبینی میکند ماهیت انسان در سال ٢٠۴٧ بهطور کامل تغییر پیدا میکند و
همه اینها به پیچیدگیهای AI بستگی دارد. AI درحال حاضر در Siri یا Alexa
یا Assistantها به انسانها کمک میکند.
ری کورزویل، علاقهمند به آیندهگرایی معتقد است تاسال ٢٠٢٩ هوش
کامپیوتری به سطوح انسانی نزدیک میشود، اما هنوز به آن وابسته است. اما
بعد از آن مدیر مهندسی گوگل گفته است: «لحظهای که AI به یک سطح که
یکمیلیارد برابر قدرتمندتر از همه اطلاعات انسانی امروز است، برسد، دیگر
به انسان وابسته نخواهد بود و آن درسال ٢٠۴۵ اتفاق خواهد افتاد. AI
خیلی سریع تبدیل به یک نیروی اقتصادی بزرگ شده است. براساس یک مطالعه از
موسسه جهانی مککینزی که توسط فوربس گزارش شده است، تنها درسال ٢٠١۶ بین ٨
تا ١٢میلیارد دلار برای توسعه AI در سراسر جهان سرمایهگذاری شده است.
یکی از تحلیلگران گلداشتاین نیز پیشبینی میکند تاسال ٢٠٢٣، AI
١۴میلیارد دلار در صنعت سهم خواهد داشت.
ترسی وجود ندارد
همه بر این باور نیستند که ظهور AI برای انسانها زیانآور خواهد بود،
برخی متقاعد شدهاند که این تکنولوژی توانایی زندگی ما را بهتر میکند و
برایمان مفید است. بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت و کسی که در امور
بشردوستانه همیشه فعالیت داشته است، اخیرا به والاستریتژورنال گفته است:
«مسأله کنترلی که Elon نگران آن است، چیزی نیست که مردم احساس کنند
سرانجامشان رسیده است، ما نباید هراس داشته باشیم. AI میتواند زندگی ما
را بهتر کند.
مارک زاکربرگ بنیانگذار فیسبوک نیز چندی پیش در جریان پخش زنده فیسبوک
نظرات ماسک را کاملا غیرمسئولانه خوانده است. زاکربرگ کاملا خوشبینانه
درباره AI فکر میکند و معتقد است سناریوهای فرارسیدن روز قیامت توسط AI
بیاعتبار است و توهم و ترسی بیش نیست.
برخی دانشمندان پیشبینی میکنند که AI میتواند انسانیت ما را افزایش دهد.
پاستور کافمن، دانشمند اعصاب در سال ٢٠١٠ استارمایند را در سوییس تاسیس
کرد و قصد دارد از الگوریتمهای یادگیری خود برای ایجاد «سوپر ارگانیسم»
ساختهشده از مغز هزاران دانشمند و کارشناس استفاده کند. او معتقد است ترس
دیگران درباره AI به ارتباط نادرست بین کارکرد کامپیوترها و عملکرد مغز کمک
میکند.
کافمن معتقد است این فقدان فکری منجر به پیشبینیهایی میشود که میتواند
فیلمهای خوب را به نمایش بگذارد، اما هیچکدام از آنها هیچچیزی از واقعیت
آینده ما را نشان نمیدهد. هافمن میگوید: «زمانی که ما شروع به مقایسه
عملکرد مغز با نحوه کارکرد کامپیوترها میکنیم، درواقع اصول مغز را کنار
میگذاریم. ما ابتدا باید مفاهیم کار مغز را درک کنیم و بعد بتوانیم این
دانش را به توسعه AI ربط دهیم. اگر درک بهتری نسبت به مغز انسان داشته
باشیم، متوجه میشویم نهتنها AI رقیب هوش انسانی نیست، بلکه این مغز انسان
است که به مغز رایانهای کمک میکند.»
خرابکار مسلم
پیشبینی آینده خط باریک و ظریفی است. ما نمیتوانیم به پیشبینیهای
انجام شده تکیه کنیم و زندگی را از همین حالا تعطیل کنیم و در عین حال هم
بسیاری از پیشبینیها که در گذشته صورت گرفتهاند در آینده خودشان و حال
حاضر ما و گذشته ما اتفاق افتادهاند.
در هر صورت ما هنوز نمیدانیم که آیا AI در عصر طلایی موجودیت انسان قرار
میگیرد یا اینکه باعث نابودی همه چیزهایی که انسانها آن را گرامی
میدارند، میشود؟ با این حال روشن است که به لطف حضور AI جهان آینده
میتواند شباهت کمی از آن چه امروز در آن ساکن هستیم، داشته باشد.
ماشینهای بدون روح
انسانها معمولا اینگونهاند؛ از چیزی که نمیفهمند، میترسند. اغلب
ترس برای نژادپرستی و سایر اتفاقات تبعیضی به چشم میخورد، بنابراین جای
تعجب نیست که در مورد فناوریهای جدید نیز ترس وجود داشته باشد. بعضی از
دستاوردهای تکنولوژی تقریبا غیرواقعی به نظر میرسد، برخی بیش از انتظارات
انسانها و برخی موارد بیش از عملکرد و توانایی انسانها.
یکی از محبوبترین تکنیکهای AI که تا به حال شناخته شده است، کار
ماشینهای بدون برنامهریزی است (یادگیری ماشین). این تکنیک اجازه میدهد
یک ماشین برای یادگیری یک کار بدون برنامهریزی با دستورالعمل صحیح کار
کند.
در حال حاضر قطعا یک ماشین یا ربات AI دقیقتر از یک انسان نیست. AI درواقع
نوع خاصی از وظایفی است که انسانها انجام میدهند و نشانگر تنوع کاری
بالای انسانهاست. انسانها در طول سالها به درک عمیقی از جهان میرسند که
به نظر میرسد هیچ AI بهزودی به آن نمیرسد. این واقعیت که AI بهعنوان
هوشمند خوانده میشود، درنهایت به این واقعیت میرسد که میتواند یاد
بگیرد، اما حتی زمانی که میتواند یاد بگیرد هم با انسانها هماهنگ نیست.
در حقیقت همانند کودکان نوپاست که میتوانند با تماشای کسی که یک بار مشکل
را حل میکند، یاد بگیرند. از سوی دیگر، AI نیاز به دادهها و بارها تلاش
برای رسیدن به موفقیت در مشکلات بسیار خاص دارد و به نظر میرسد برای عمیق
کردن دانش خود در وظایف بسیار متفاوت با کسانی که آموزش دیدهاند، کار
دشواری دارد. انسانها در چند سال اول زندگی درحال پیشرفت هیجانانگیزی
هستند، اما مفاهیم کلیدی در یادگیری ماشینها تفاوت چندانی با آنچه یک یا
دو دهه قبل بودند، نداشتند.
موفقیت AI مدرن به دلیل پیشرفت تکنیکهای جدید و بیشتر از آن به دلیل حجم
گستردهای از دادهها و قدرت محاسباتی به وجود آمده است. با این حال مهم
است که حتی یک مقدار بینهایت از دادهها هوش انسان را برای هوش مصنوعی
فراهم نخواهد کرد؛ ما باید ابتدا در پیشرفت تکنیکهای هوش مصنوعی پیشرفت
کنیم. بعضی از رویکردها برای انجام این کار شامل ایجاد یک مدل کامپیوتری از
مغز انسان است که ما حتی به دستیابی آن نزدیک نیستیم. در نهایت، فقط به
این دلیل که AI میتواند یاد بگیرد، واقعا نمیتوان به این نتیجه رسید که
بهطور ناگهانی همه جنبههای هوش انسانی را فرا گرفته و ما را بیرون رانده
است. هیچ تعریف سادهای از آنکه چه چیزی در هوش انسانی وجود دارد، وجود
ندارد و ما قطعا ایدهای نداریم که دقیقا چه اطلاعاتی در مغز ایجاد میشود،
اما حتی اگر بتوانیم و متوجه شویم و سپس یک AI ایجاد کنیم که میتواند یاد
بگیرد و هوشمندتر شود، این امر لزوما به معنای آن نیست که کار ما
موفقیتآمیز بوده است.