گزارش اشپیگل درباره تصمیم نازیها درسال ۱۹۴۴، برای دزدیدن رهبرکاتولیکهای جهان از واتیکان
سایت بدون – دهم ژوئیه ۱۹۴۳(۱۸ تیرماه سال ۱۳۲۲)، نیروهای متفقین پس از تثبیت قدرتشان در شمال آفریقا، نیروهایشان را در سیسیل، جنوبیترین بخش خاک ایتالیا پیاده کردند؛ این، سرآغاز نبرد بزرگ و سرنوشتساز ایتالیا در جنگ جهانی دوم بود. رژیم موسولینی، با وجود همه گزافهگوییها و ژستهای قدرت، قادر به مقابله با ارتش متفقین نبود؛ پارتیزانها و مردم ایتالیا هم که از رفتار فاشیستها به ستوه آمده بودند، راه را برای پیشروی متفقین هموار میکردند؛ در چنین شرایطی بود که هیتلر، در یک اقدام سریع و قاطع، واحدهای ارتش آلمان را به خاک ایتالیا گسیل کرد تا مانع از سقوط همپیمان خود در جنوب اروپا شود. نبرد سنگین میان نیروهای آلمانی و متفقین در ایتالیا، بیش از یک سال و نیم به درازا کشید. هیتلر که در جبهه روسیه، شکستهای پیدرپی را تجربه میکرد و در خردادماه سال ۱۳۲۳، شاهد پیاده شدن نیروهای متفقین در نرماندی، جایی در شمالغربی فرانسه بود، به سیم آخر زد و از هر روشی برای متوقف کردن ماشین جنگی متفقین استفاده کرد. عرصه جنگ فقط به جبهههای نبرد محدود نمیشد، دو طرف به دنبال زدن ضربههای سهمگین به یکدیگر، از طریق استفاده از ابزارهای غیرجنگی و توسل به ترور بودند.
یک نقشه جنونآمیز
هیتلر میدانست که سقوط ایتالیا، به معنای رسیدن متفقین به دروازههای جنوبی سرزمین اصلی آلمان است؛ رؤیای دوام آوردن هزار ساله رایش سوم، در آستانه فروپاشی بود. پیشوای نازیها به هر خبری، ولو غیر صحیح، واکنش شدید نشان میداد. وقتی اوایل سال ۱۹۴۴ به او خبر دادند که پاپ پیوس دوازدهم و کلیسای واتیکان، در فراری دادن برخی از کسانی که دشمن رایش به حساب میآمدند نقش داشته است، تصمیم جنونآمیزی گرفت؛ او دستور داد پاپ را بدزدند و در اولین فرصت، کارش را بسازند! راز این نقشه هولناک تا مدتها به صورت عمومی فاش نشد. اما در سال ۲۰۰۵(۱۳۸۴) هنگامی که روزنامه «لارپوبلیکا»، چاپ رم، خاطرات «کارل فردریش اوتو ولف»، افسر اس.اس و آجودان مخصوص هیملر(فرمانده اس.اس،سازمان اطلاعاتی هیتلر) را پس از صدور اجازه از سوی واتیکان منتشر کرد، همه فهمیدند که قرار بوده است در شب زمستانی اوایل فوریه ۱۹۴۴(بهمن ۱۳۲۲)، چه اتفاقی در رم بیفتد.ولف در سال ۱۹۷۲ و زمانی که واتیکان تصمیم گرفت برای بزرگداشت پاپ پیوس دوازدهم، مراسمی برگزار کند، در میان کاتولیکها حاضر شد و به شرح کامل نقشه ربایش پاپ پرداخت: قرار بود چتربازهای آلمانی وارد واتیکان شوند، پاپ را بدزدند و به نقطهای از پیش تعیین شده ببرند. ظاهراً سازمانهای جاسوسی متفقین درباره این عملیات اطلاعاتی به دست آورده بودند، چون آنتونیو نوگارا، رئیس وقت موزههای واتیکان، از جریان ربایش خبر داشت و کوشید تا پاپ را در دهلیزهای پنهان کلیسای سنتپیتر، جایی که به «برج باد» مشهور بود، مخفی کند. او احتمال میداد که آلمانیها در این دهلیزها، به پاپ دست پیدا نمیکنند. با این حال، پاپ ترجیح میداد بازداشت شود تا او را مانند یک فراری از یک اتاق به اتاق دیگر ببرند؛ راضی کردن پیوس، مدتی طول کشید؛ او حتی استعفایش را نوشته بود تا هنگام بازداشت، دیگر پاپ نباشد و به عنوان یک کاردینال، ربوده شود. اما واقعیت این بود که حتی شخص نوگارا هم، اطمینانی از موفقیت این اقدام نداشت؛ آلمانیها همه جا جاسوس داشتند و همچنان فاشیستهای ایتالیا، با آن ها همکاری میکردند. او تصمیم گرفت به متفقین اطلاع دهد تا در صورت ورود آلمانیها به واتیکان، به عنوان یک منطقه بیطرف، وارد عمل شوند و عملیات نازیها را خنثی کنند؛ اما این کار هم، به معنای چراغ سبز نشان دادن به دوطرف، برای کوبیدن کوچکترین کشور جهان بود! نوگارا آن شب، با تشویش فراوان به خانهاش بازگشت و ماجرای عملیات ربایش را برای خانواده خود نقل کرد. پسرش در خاطرات خود آورده است که «پدرم فقط میگفت خدا خودش ما را حفظ کند!» در آن شرایط پر اضطراب، عبور هر هواپیما یا شنیده شدن هر صدایی، تن کشیشهای واتیکان را میلرزاند، اما شب از نیمه گذشت و صدای پای آلمانی ها نیامد؛ آیا آن ها منصرف شده بودند؟
چرا چنین شد؟
فردریش ولف در سخنانی که سالها بعد از این واقعه اظهار کرد، مدعی شد که نقش مهمی در منصرف کردن هیتلر از اجرا کردن این عملیات داشته است؛ هر چند این ادعا را نمیتوان رد یا اثبات کرد. اما پرسش مهم این است که اساساً چرا پیشوای نازیها به دنبال ربودن پاپ بود؟ در این باره به قاطعیت نمیتوان سخن گفت. با این حال میتوان حدس زد که هیتلر به دنبال ایجاد هرج و مرج ناشی از شوک فقدان پاپ بوده است؛ او چیزی برای از دست دادن در ایتالیا نداشت؛ به همین دلیل میتوانست با این اقدام، اولاً هژمونی قدرت را در ایتالیا به نفع فاشیستها تقویت کند و ثانیاً، کشتن پاپ را به گردن متفقین بیندازد. جالب است بدانید که پاپ پیوس دوازدهم، بعدها از سوی کشورهای پیروز جنگ مورد نکوهش قرار گرفت که چرا جانب آن ها را نگرفته است؟ حتی برخی جراید اروپایی اسنادی را منتشر کردند که نشان میداد پاپ و کلیسای کاتولیک، در فراری دادن سران نازی، نقش عمدهای را ایفا کرده است. آیا قرار بود پیوس گوشت قربانی مهلکه هیتلر در جنوب ایتالیا باشد؟ به نظر چنین میآید؛ اما اسنادی که بتواند این مسئله را ثابت کند، وجود ندارد یا حداقل در دسترس نیست. به هر حال، این عملیات با دستور هیتلر، متوقف شد و چتربازی روی واتیکان فرود نیامد. مشاوران هیتلر درباره عواقب این اقدام به او هشدار داده بودند و بیش از همه، «ارنست فون وایستکر»، سفیر آلمان در واتیکان. او معتقد بود این اقدام، آتش خشم کاتولیکهای دنیا را شعلهور میکند و اگر ماجرای دخالت نازیها در ربودن و احتمالاً، قتل پیوس دوازدهم لو برود، آنوقت هیتلر افزون بر کاتولیکهای دنیا، با تعداد قابل توجه کاتولیکهای آلمانی هم طرف میشود و این به سود آلمانها نیست. به این ترتیب، نقشه جیمز باندی هیتلر برای ربودن پاپ، به مرحله انجام نرسید، اما اگر این اتفاق میافتاد، میتوانست روند تحولات جنگ جهانی دوم را دچار تغییرات عمده کند؛ تغییراتی که البته چندان قابل پیشبینی نبوده و نیستند.