پدرکشی در خانه ویلایی جردن

سایت بدون – مرد میانسال در جریان اختلاف مالی با پدر ۸۰ ساله‌اش، او را مورد ضرب و جرح قرار داد و به قتل رساند . متهم در در دادگاه ادعا کرد نقشی در کشته شدن پدرش نداشته است.
اوایل مهر ماه سال گذشته، سرایدار یک خانه ویلایی در جردن با اورژانس تماس گرفت و خبر از زخمی شدن پیرمرد صاحبخانه داد اما پیرمرد بعد از رسیدن به بیمارستان به‌دلیل ضربه شدیدی که به سرش خورده بود، جان باخت.
تحقیقات قضایی آغاز شد و سرایدار در اولین اظهارات خود به پلیس گفت:« نزدیک ظهر بود که صدای داد و فریاد اعضای خانه را شنیدم. پسر صاحبخانه که فرهاد نام دارد بارها با پدر‌، مادر و خواهرانش درگیر شده بود. یک‌دفعه دیدم همسر پیرمرد سراسیمه سراغ من آمد و گفت فرهاد و پدرش دعوایشان شده و از من خواست میانجیگری کنم. وقتی وارد خانه شدم خون زیادی روی اوپن آشپزخانه و دیوار پاشیده و صاحبخانه وسط پذیرایی افتاده بود.»
به این ترتیب فرهاد بازداشت شد اما ادعا کرد پدرش بر اثر برخورد با میز وسط هال 
جان باخته است. با وجود این با توجه به ادله‌ای که علیه او وجود داشت پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و هفته گذشته متهم برای دفاع از خود پای میز محاکمه رفت.
ابتدای جلسه رسیدگی، دو خواهر فرهاد به‌عنوان اولیای‌دم تقاضای قصاص کردند. سپس فرهاد در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت:«اتهامم را قبول ندارم. خواهرانم به خاطر ارثیه، من را مقصر مرگ پدرم معرفی می‌کنند. من و پدرم به خاطر یک مغازه فرش‌فروشی با هم اختلاف پیدا کرده بودیم. مغازه ما در بازار بود. چند سال قبل من برای زندگی به کانادا رفتم و پدرم گفت دیگر نمی‌تواند کار کند و مغازه را فروخت و پول آن را در بانک گذاشت و ماهانه ۱۱ میلیون تومان سود می‌گرفت. مدتی بعد من به خاطر اعتیاد به الکل نتوانستم در کانادا زندگی کنم و به ایران برگشتم و به پدرم گفتم سهم من را بدهد اما او راضی نمی‌شد. 
روز حادثه سر همین موضوع بحثمان شد. پدرم می‌گفت تو به خانه و اموال من چشم طمع داری. اما من فقط حق خودم را می‌خواستم. چند وقت قبل ۲۰۰ هزار دلار برای یک جراحی او خرج کرده بودم که به او گفتم هزینه جراحی را هم نمی‌خواهم.آن روز یک‌دفعه پدرم، من را هل داد و روی سینه‌ام نشست و انگشتش را در چشمم کرد و می‌گفت حالا که به اموال من چشم داری باید چشمت را کور کنم. من الکل مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم و او را هل دادم. نمی‌دانم چه شد که سرش به لبه میز برخورد کرد. اما من او را 
کتک نزدم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *