سایت بدون – اگر چند روزی در هر شبکه اجتماعیِ دیگری پرسه بزنید، مدام با آدمهای منتقدی روبهرو میشوید که میگویند سطح بحثها خیلی پایین آمده و دیگر هیچکس حرف جدی نمیزند و همه شدهاند کارشناس و حرفهایی شبیه این. این انتقادات ریشه در تصور خاصی از زبان دارند که میگوید زبان ابزاری است برای انتقال «افکار و اندیشهها». اما اگر به طور اساسی هدف از حرفزدن، نه انتقال پیام، که صرفاً لذتبردن از معاشرت و پیوند با دیگران باشد چه؟
ارتباط هم سخنانه
در سال ۲۰۱۲، مرکز تحقیقاتی پیو اعلام کرد که کاربران گوشیهای هوشمند در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴سال در آمریکا بهطور متوسط روزانه ۶۰ پیام متنی ارسال میکنند. در سال ۲۰۰۹، همین گروهِ جمعیتی روزانه ۵۰ پیام میفرستادند. در یک کلام، به نظر میآید اکنون چنین برآوردهایی برای این گروه سنی و گروههای سنی دیگر پایین باشد و تمرکز بر پیامک هم کوتهبینانه. مثال مناسب این است: فیسبوک گزارش داد سال گذشته واتساپ و مسنجر روزانه با بیش از ۶۰ میلیارد پیام سروکار داشتهاند. البته این غیر از نیممیلیون پستی است که هر دقیقه در خودِ فیسبوک منتشر میشود. به تعبیر وینسنت میلرِ جامعهشناس در این حوزه «محتوا مهم نیست، بلکه بیخبرنگذاشتن است که اهمیت دارد». میلر و دیگران رسانههای اجتماعی را ارتباط «همسخنانه» جدید نامیدهاند.حتی مالینوفسکیِ قومنگار هم متوجه شده بود هنگامی که نگاه خیرهاش را به اروپا برمیگرداند، انسانهای «مدرن و متمدن» هنگام «مطرحکردن پرسشهایی دربارۀ سلامتی، دادن نظراتی دربارۀ آبوهوا یا وضعیت کاملاً مشخص چیزها» شوخیهای نسنجیدۀ خودشان را داشتند. او استدلال میکرد که «مصاحبت همسخنانه» کاری همیشگی است. انسانشناس ما «جنبۀ اساسی ماهیت انسان در جامعه» را پیدا کرده بود: میل بنیادین انسان به «صِرف حضور دیگران».بااینحال، در مثالهای مالینوفسکی، نشانی از مقاومت و کمی اختلاف، وجود دارد. عبارتهای او (مثل «بالاخره آمدید» و «روز خوبی است») دال بر مواجهههای رودرروست.بیتردید، گپوگفتی که مالینوفسکی میخواست به آن اعتبار ببخشد به رسانههای اجتماعی منتقل شده است و در آن جا رونق دارد. در مسنجر، توئیتر و جاهای دیگر، کاربران خوشوبشهای کلیشهای میکنند، پرسشهایی درباره سلامتی مطرح میکنند و دربارۀ آبوهوا و موضوعات «کاملاً مشخصِ» دیگر نظراتی میدهند. محققانی که میکوشند نمادشناسی همسخنی خاصِ رسانههای جدید را تعریف کنند این نکته را مطرح کردهاند که محتوای این رسانهها شامل شکلکها و شاخصهای پیرازبانیِ دیگر مثل لایکها، چیزهای مورد علاقه و موافقتها نیز میشود. برخی پژوهشگران حتی نتیجهگیری مالینوفسکی دربارۀ خصلت انسانها را بازگو و استدلال کردهاند که آن «پستهای همسخنانه» گواه میل شدید و ریشهدار انسان برای معاشرت است. مشکل این جاست که بسیاری از ما فقط برای آن چند کلیک فرصت داریم.
سرنوشت ارتباط همسخنانه در رسانههای اجتماعی
پاسخ این سؤال مبتنی بر این است که شما ترجیح میدهید رابطههایتان در حالت جامد باشند یا سیال. بحث مالینوفسکی دربارۀ معاشرت همسخنانه با گونه پیشین رابطه تنگاتنگی دارد. آشکارترین نتایج پیشنهادی او برای مبادلات همسخنانه پیوندهای اجتماعی و رابطههای اتحاد هستند.
بیشتر کارهایی که در رسانههای اجتماعی میکنیم مخالف این مدلاند. کلمات و نمادهای همسخنانه ما بسیار بیشتر با بازی اعدادی همخوانی دارد که زیگمونت باومن، جامعهشناس و فیلسوف فقید، نام «مدرنیته سیال» را روی آن گذاشت. در مدرنیته سیال انسانهای مدرنِ بیریشه و پرتحرک، بهجای روابط سنتی پایدار، «ارتباطات» اتفاقی و با تعهد کم میسازند.امروزه ارتباط همسخنانه فقط در حکم پیشدرآمدی برای ارتباط همسخنانه بیشتر عمل میکند، شاید هم اختلال ایجاد میکند. همسخنی ممکن است هرگز رسانهها را ترک نکند و بهدنبال موقعیت مستحکمتری نباشد، چه برسد به این که چنین موقعیتی را پیدا کند. دیگر چه کسی برای این جور چیزها فرصت دارد؟
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»
سایت بدون – ضربالمثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …