چرا از سوختن میدان حسن آباد ، آتش گرفتیم؟

کلیسای نوتردام و میدان حسن آباد ندارد یا بازار تبریز…چرا آتش که می‌آید ،انگار بخشی از وجود ما آتش می‌گیرد؟چرا ساختمان‌های قدیمی و هر چه قدیمی‌تر ما را درگیر خود می‌کنند؟همه چیز به کلیشه‌ای‌ترین شکل ممکن به تفاوت‌های فیزیک و روح ساختمان باز می‌گردد

آیا شما هم میان فضا و‌مکان تمایز قائل هستید؟خب قائل باشید…فضا همان بعد فیزیک است ،حجمی که اشغال می‌شود اما مکان با انسان تعریف می‌شوداز کالبد تا کارکرد و البته معنا …ما مکان را برای خود می‌سازیم ،خلق می کنیم(Making place)

از تداعی معنا تا حس تعلق همان چیزی است که یک مکان را برای ما مهم می‌کند،مکان بخشی از امتداد ذهنی ماست ،حتی اگر سال‌های سال به سراغش نرفته باشیم ،این همان دلیلی است که سوگوار ساختمان‌ها می‌شویم،از کافه‌ای که بسته می‌شود تا گنبدی که فرو می‌ریزد

ساده است ،ما برای خاطره‌های خود ،برای معنا‌های خود سوگوار می‌شویم ،حتی هنر وزیبایی بالذات دلیل ناراحتی ما نیستند،هنر بخشی از معنا سازی ما است تا از فضا،مکان بسازیم …در واقع ما به سوختن و از بین رقتن یک ساختمان به چشم سوختن و از بین رفتن معنایی که از آن بنا در ذهن خود ساخته ایم می نگریم و همین مساله باعث می شود که آتش بگیریم

افشین خماند

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *