چرا دولت‌های استعمارگر به دنبال حذف امیرکبیر و به شهادت رساندن او بودند؟

سایت بدون – «یاکوب پولاک»، پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه، در خاطراتش، امیرکبیر را مظهر وطن‌دوستی می‌داند و می‌نویسد: «پولی را که به او می‌دادند و نمی‌گرفت، خرج کشتن وی کردند». میرزاتقی‌خان در یکی از پیچ‌های سرنوشت‌ساز تاریخی، سکان هدایت کشور را به دست گرفت و ایران را در مسیر ترقی و پیشرفت قرار داد. اقدامات او در این زمینه، به رغم دوران کوتاه صدارتش، چنان اوضاع را زیر و رو کرد که برای همیشه در حافظه تاریخی مردم ایران باقی ماند و او را مبدل به قهرمان ملی کرد. در این نوشتار قصد نداریم از او بُت بسازیم و بی‌عیبش پنداریم؛ بدون تردید او نیز همچون دیگر انسان‌ها، بی‌اشتباه نبود؛ اما وزن خدماتش به کشور، چنان سنگین است که گویی بر تمام معایبی که احتمالاً داشته ‌است، سایه می‌افکند. امیر در اندیشه خود، سودایی جز عزتمندی و پیشرفت ایران نداشت. او را باید آخرین حلقه از سلسله دیوانسالاران پاکدست ایرانی بدانیم که کوشش و سعی وافری برای اصلاح امور از خود مبذول داشت؛ اما دست حسودان و حرص بیگانگان، به این فرزند برومند ایران، مهلت تداوم فعالیت نداد و در بیستم دی‌ماه سال ۱۲۳۰(هـ.ش) ، ۱۶۸ سال قبل، در حمام فین کاشان، گرفتار تیغ بی‌دریغ خائنان به میهن شد و به شهادت رسید.
پرچمدار استعمارستیزی
میرزا تقی‌خان را باید نخستین پرچمدار استعمارستیزی در ایران بدانیم. او بر اندیشه‌های نوگرایانه عباس‌میرزا و قائم مقام فراهانی، تدبیر مهار بیگانگان را هم افزود و توانست با دیپلماسی مؤثری که دنبال می‌کند، آن ها را در بسیاری از عرصه‌ها به بن‌بست برساند. عهدنامه گلستان، ترکمانچای و نیز، عهدنامه مفصل، دست روس و انگلیس را در میدان وسیع ایران بازگذاشته بود. روس‌ها عملاً در امور دربار دخالت می‌کردند، چرا که خود را حافظ و مراقب حاکمیت قاجارها می‌دانستند؛ این مسئله، یکی از مفاد عهدنامه ترکمانچای بود. با این حال، امیر با کیاستی توام با عزت، گام به گام، استعمارگران را عقب راند و با اتخاذ شیوه‌ای سیاستمدارانه، آن ها را به دردسری مهلک انداخت. در ادامه مطلب به تعدادی از روش‌هایی که وی در برخورد با استعمارگران به کار می‌بست، اشاره می‌کنیم؛ همین رویکرد امیرکبیر باعث شد که روس و انگلیس، در برکناری وی همداستان شوند و همسو با درباریان تنگ‌نظر، به سرپرستی مهدعلیا، مادر شاه و مادرزن امیر، زمینه عزل و سپس شهادت وی را فراهم کنند.
پافشاری بر عزت: امیرکبیر بر پایداری عزت ایرانی، تأکیدی استوار داشت. او را باید احیا کننده عزت ایرانی، پس از دوران شکننده فتحعلی‌شاه و محمدشاه قاجار بدانیم. وی به دلیل تسلط بر روابط بین‌المللی، تحت هیچ شرایطی تن به درخواست‌های خارج از شمول روس و انگلیس نمی‌داد و حتی در برخورد با سفرای این دولت‌ها، آن ها را وادار می‌کرد تا به صدراعظم ایران احترام بگذارند. امیر دستور داده بود در پایتخت کشورهایی که در تهران صاحب نماینده هستند، سفارتخانه ساخته و پرچم ایران بر فرازش برافراشته شود. او مُصِر بود که دول اروپایی، باید همان تشریفاتی را برای سفیران ایران منظور دارند که برای سفرای کشورهای قاره خودشان اجرا می‌کنند. امیرکبیر که پاکدستی تمام‌عیار بود، هرگز تن به رشوه و وعده‌های مالی در نمی‌داد و با خاطیان به شدت برخورد می‌کرد. برخورد امیر با سفیر انگلیس و پاسخ وی به اعتراض سفیر که خواستار پاسخ به نامه‌هایش از سوی صدراعظم ایران شده بود، غرور هر ایرانی را برمی‌انگیزد؛ امیرکبیر به سفیر انگلیس یادآوری کرد که در شأن صدراعظم ایران نیست که پاسخ سفیر را بدهد و او باید به وزیر خارجه مراجعه کند.
ضربه زدن با سلاح دشمن: امیر در ابتدای صدارتش، سلاح و ارتش منظم در اختیار نداشت و می‌دانست که بدون این‌ها قادر به غلبه بر استعمارگرانی که برای چپاول ایران دندان تیز کرده‌اند، نیست. به همین دلیل، کوشید اولاً، آن ها را مقابل یکدیگر قرار دهد و از مشکلات و رقابت‌هایشان، فرصتی برای پیشرفت ایران بسازد؛ ثانیاً، تلاش کرد با دولت‌های ثالث ارتباط بگیرد و به تدریج ایران را از قید و بند وابستگی به دو دولت استعماری برهاند؛ سفارش وی به موسیو جان داود، برای استخدام معلمان دارالفنون، از غیر انگلیس و روسیه، در همین زمینه صورت گرفت؛ ثالثاً در مواردی که ناچار به پذیرش خواست این دولت‌ها بود، آن‌ها را طوری دور می‌زد که در نهایت، قرارداد مضر، برای ایران نافع می‌شد. نمونه آشکار این اقدام را باید در عقب راندن روس‌ها از ترکمن صحرا و انعقاد قرارداد بازدید کشتی‌های فعال در خلیج فارس توسط ناوگان انگلیس، مشاهده کرد؛ در قرارداد اخیر، انگلیسی‌ها حق ورود به کشتی‌ها را نداشتند و فقط بازرسان ایرانی می‌توانستند این کار را انجام دهند.
تلاش برای خودکفایی: امیرکبیر اهتمام فراوانی به ساخت مملکت، به دست فرزندان ایران داشت؛ از خیر هیچ فرصتی برای توسعه تولید داخلی نمی‌گذشت؛ حتی ساخت سردوشی لشکر را که از فرانسه وارد می‌شد به خورشیدخانم نامی، در بازار تهران واگذار کرد. امیرکبیر به فعالان عرصه صنعت، معافیت چند ساله مالیاتی می‌داد و گروهی از زبان‌دان‌ها را گرد آورده بود تا برایش آثار علمی جدید غرب را ترجمه کنند و تأکید می‌کرد که نسخه‌هایی از این کتاب‌ها برای مسئولان امر فرستاده شود. این کار به بالا رفتن بینش مدیریتی در میان کارگزاران انجامید.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *