سایت بدون – شرایط پاندمی همواره با مرزبندی میان افراد سالم و بیمار، سبب ایجاد نوعی قشربندی در جامعه میشود که گرچه ممکن است موقتی به نظر برسد اما آثار آن معمولاً دامنهدار است.این مرزبندی بویژه در ابتدای دوران پاندمی به دلیل عدم شناخت و ناآگاهی نسبت به عامل بیماریزا و سردرگمی در انتخاب عملکرد مناسب و شیوه درمان بروز میکند و تا زمانی که راهکاری قطعی برای پیشگیری و درمان از بیماری یافت نشده باشد، ادامه خواهد داشت.بیشک غیر از این سردرگمی، عوامل مهم دیگری در این مرزبندی دخیل هستند که مهمترین آنها را میتوان تلفات جمعیتی، مشکلات اقتصادی و بروز بحرانهای روانشناختی برشمرد.
سازمان بهداشت جهانی، سلامت را یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی تعریف میکند که در آن فرد تواناییهایش را بازمیشناسد و قادر است با استرسهای عادی و معمول زندگی سازگاری داشته و ازنظر شغلی مفید و سازنده باشد.طبیعی است فرد بیمار که از این تعریف فاصله میگیرد نمیتواند در زندگی عادی و شغل خود مثمر ثمر باشد و وظایف خود را انجام دهد. همین امر در زندگی فردی او را دچار رخوت میکند و در شغل خود هم به واسطه بیماری از همکاران سالم خود جدا میشود.
در رابطه با بیماری کرونا ممکن است اینگونه تصور شود که فرد در هر صورت برای مدتی کوتاه حداکثر چند هفته از زندگی عادی فاصله میگیرد اما با در نظر داشتن شرایط حاکم بر جامعه میتوان این گونه برداشت کرد که همان چند هفته میتواند تأثیر ویژهای بر زندگی فرد بگذارد و این تأثیر تا مدتها ادامه داشته باشد.
از سوی دیگر وقتی فردی عزیزی را بر اثر ابتلا به کرونا از دست میدهد، وارد مراحل سوگ میشود و چون جامعه درگیر پاندمی است، آنچنان که باید نمیتواند از همدلی و مساعدت روانی سایر افراد بهره مند شود. اینجا فرد گرچه سالم است اما در همان قشر بیماران طبقهبندی میشود، چرا که در شرایط پاندمی یکایک نزدیکان بیمار نیز همین مهجوریت را بهنوعی تجربه میکنند و به چشم ناقل و فرد پرخطر به آنها نگریسته میشود.
شرایط اقتصادی فرد بیمار هم در سایه اقتصاد دولتی آن هم در شرایطی که تحریمها درآمدهای نفتی را کاهش داده است، دچار تغییر میشود که این هم بستگی زیادی به این دارد که افراد در بخش دولتی شاغل باشند یا در بخش خصوصی. اینجا دوباره یک قشربندی شکل میگیرد، یعنی افراد بیمار شاغل در بخش دولتی و افراد بیمار شاغل در بخش خصوصی. بالطبع شاغلان بخش خصوصی در کسوت کارکنان ساده، در معرض دغدغههای بیشتر در رابطه با کاهش درآمد و نیز از دستدادن شغل قرار میگیرند.
در بخش روانشناختی نیز فرد به طور مدام در معرض اضطرابهای دوران پاندمی همچون نگرانی درباره بیمار شدن خود و نزدیکان، از دست دادن عزیزان و نیز از دست رفتن فرصتهای شغلی و معیشتی قرار میگیرد و همین مسأله او را به لحاظ روانی آسیبپذیر میکند.
با توجه به موارد عنوان شده در بخشهای تلفات جمعیتی، مشکلات اقتصادی و بحرانهان روانشناختی، باید پذیرفت کرونا میتواند به صورت یک انگ اجتماعی در جامعه بروز کند ،چرا که محرومیت اجتماعی را در پی دارد. این محرومیت که خود را بر افراد تحمیل میکند، محصول شرایط اجتماعی و اقتصادی است.فرد از اینکه در دسته بیماران جای داده شود گریزان است و تلاش میکند حتی در صورت بیماری، خود را از این قشر یعنی بیماران جدا کند تا از انگ اجتماعی دور باشد.اینجاست که انواع پنهان کاریها شکل میگیرد و فرد بیمار به هر ترتیب تلاش میکند شرایط را عادی جلوه دهد. به عبارتی او زیر بار بیماری نمیرود تا از اثرات سوء آن در امان باشد.
در روزهایی که به دلیل واکسیناسیون، شدت بیماری کاهش یافته است، بیشتر میتوان به این پنهان کاری مبادرت کرد و همین هم خطر گسترش بیماری را بیشتر میکند. در واقع فرد بیمار که خود معلول شرایط حاکم بر جامعه است، خود به عنوان علت در چرخه گسترش بیماری دخیل میشود و شرایط به این شکل بیشتر از قبل ،از کنترل خارج میشود.
مریم طالشی/روزنامهنگار
منبع : روزنامه ایران