سایت بدون -همین چندوقت پیش با مرور شمار بالای سریالهای ویدیویی در انتظار توزیع گفتیم که «شبکه نمایش خانگی کمکم دارد به رقیبی جدی برای تلویزیون ایران تبدیل میشود. حیطهای با محصولات متنوع. چیزی در مایههای یک نیمچه تلویزیون خصوصی»…البته اینکه یک رسانه غیررسمی گهگاهی که مخاطب مجبور است برای تکتک برنامههایش پول پرداخت کند، رقیبی بالقوه برای تلویزیون رایگان دولتی آن کشور شود؛ در تمام دنیا نهتنها بیسابقه، بلکه حتی باورنکردنی است. موضوعیکه بیش و پیش از هر چیزی ضعفها و فترت تلویزیون ما را عریان و عیان میکند.با اینحال این پندار خیلی زود، پیش از اینکه شکل گیرد، از بین رفت. در واقع شبکه نمایش خانگی و محصولاتش که با موفقیت شهرزادها، عاشقانه و حتی گلشیفته و ممنوعه بدل به رقیبی بالقوه برای تلویزیون شده بود، به نظر میآمد با انتشار موج جدید محصولات پرستاره و کنجکاویآفرینش (هیولا، نهنگ آبی، رقص روی شیشه و سالهای دور از خانه)، قدرت و نفوذش را بیشتر خواهد کرد، اما این اتفاق نیفتاد؛ و از محصولات جدید شبکه نمایش خانگی جز چند حاشیه ریز و درشت در مدت انتشارشان ندیدهایم.
طلسم
سریالهای شبکه نمایش خانگی در ایران انگار گرفتار طلسمی بیقفل و کلید شدهاند. طلسمی به نام حاشیه؛ که در تمام سالهای اخیر کمتر سریالی از آن درامان مانده- با اینکه گاه در مواردی چون ممنوعه این حواشی درنهایت به یاری کار آمده و سریالی زمینخورده را دوباره توی چشم مخاطب آورده است.حواشی سریالهای شبکه نمایش خانگی تاکنون از انواع مختلفی بودهاند. گاه این حاشیه ریشه در نیمهتمامماندن کار داشته (قلب یخی)، یا قطع ناگهانی تولید و توزیع (عشق کافی نیست)، گاه به دلیل زیرپاگذاشتن وعده جوایز کلان خریداران بوده (ویلای من)، گاهی به واسطه پوشش جالب جنوپریهای سریال (احضار) و گاه حاصل شکایت انجمن صنفی VOD و IPTV (عاشقانه)، گاهی نیز شایعهها و شائبههای پولشویی و مواردی چون این گریبانگیر سریالها بوده (شهرزادها)؛ اما در تمام این موارد کتمان نمیتوان کرد که با گذر زمان بیشتر سریالها از یاد رفتهاند و بیشتر حواشی آنهاست که در یادها مانده- و این پاشنه آشیل محصولات شبکه نمایش خانگی تا امروز بوده است.
نهنگ پرماجرا
سری جدید محصولات شبکه نمایش خانگی اما بهرغم توقعی که ازشان میرفت، تنها و تنها به واسطه حواشیشان جلوه کردهاند. البته خیلیها حواشی این سریالها را دستمایهای برای بهتر دیدهشدن کارها دیدهاند. بعد از اتفاقی که برای ممنوعه افتاد و شایعه توقیف این سریال ناگهان بینندگانش را چندبرابر کرد، به نظر میرسد بسیاری از تولیدکنندگان سریالهای نمایش خانگی این سریال را سرمشق قرار داده و با حواشی و شایعاتی پرتعداد سعی دارند موفقیت آن را تکرار کنند. حالا میخواهد با نامه بازیگر اصلیشان باشد، یا شکایت بازیگرشان، یا حتی توقف در توزیع قسمتهای جدید- شاید عدهای گول بخورند و این را توقیف بدانند. مثلا همین نهنگ آبی پرستاره که در قسمتهای آغازینش با روایت هوشمندانه داستانی معمایی- ماجراجویانه در کوتاهزمانی اوقات خالی خانوادهها را به خود اختصاص داد، در ادامه به بیراهه رفت و در سکوت گرفتار آمد و از اینروست که نامه خداحافظی لیلا حاتمی و ذکر دلایل جداییاش از پروژه را خیلیها بهانهای دانستهاند برای ایجاد موجی، حرکتی یا تکانهای در فضای رسانهای. نامهای که لیلا حاتمی نوشت و از چرایی حذفشدن کاراکتری گفت که تا همینجا هم محبوبترین کاراکتر سریال بود، تا یکبار دیگر نام نهنگ آبی سر زبانها افتد.
رقص روی حاشیه
یا همین رقص روی شیشه؛ پیش از اعتراض بهرام رادان آیا رسانهای مجاب شده بود نگاهی جدی به این سریال داشته باشد؟ سریالی که از همان ابتدا با انواع و اقسام حواشی آغاز شد و با قطع فیلمبرداری و تغییر تهیهکننده ادامه یافت و الان هم با همان حواشی به جایی رسیده که اعلام ناگهانی سازندگان سریال مبنی بر اینکه تا چند روز دیگر آخرین قسمت سریال منتشر خواهد شد، با موجی از شگفتی مواجه شده است که چگونه بهناگاه قرار بر این شده که سروته سریال همآورده شود و ماجراها تمام شود!ماجرا از این قرار بوده که ظاهرا گفته شده بود که دو قسمت پایانی رقص روی شیشه روز ٢٢ خرداد منتشر خواهد شد، اما بعدتر اعلام شد که تنها یک قسمت از سریال باقی مانده که آنهم روز دوازدهم بیرون خواهد آمد. موضوعی که واکنشهای زیادی را موجب شد. البته پیمان جعفری به «شهروند» میگوید که «از همان ابتدا قرار بر دوازده قسمتی بودن رقص روی شیشه بوده و حالا هم مهدی گلستانه بهعنوان کارگردان این کار خارج از تعهداتی که داشته، کاری نکرده است.» جعفری همچنین امکان ساخت سریهای بعدی سریال را نیز ناچیز دانست: «از اول هم قرار نبوده این سریال دنباله داشته باشد» و درباره شکایاتی که گفته میشود بهرام رادان و امیر آقایی از سریال داشتهاند، گفت که «آنها نه از سریال یا از سرمایهگذاران کار، بلکه از واسطههایی که آنها را به سریال مرتبط کرده بودند، شکایت دارند.» اینها همه یعنی که بهقول داروغه ناتینگهام سریال رابینهود که در سالهای کودکی سالی چندبار بههر بهانهای میدیدیمش، «همهجا امن و امان است» و حواشی هم همهشان «انشاءالله گربه هستند!»
هیولای ساکت
شبکه نمایش خانگی برای رقابت با تلویزیون علاوه بر این دو سریال روی هیولای مهران مدیری، دل منوچهرهادی و سالهای دور از خانه مجید صالحی حساب کرده بود که در این بین دل هنوز بیرون نیامده و حرجی بر آن نیست. اما هیولا و سالها… هیچکدام نتوانستهاند توقعات را پاسخ گویند.در مورد هیولا کسی تردیدی در این ندارد که «کار نهتنها نشانی از روزهای اوج مهران مدیری ندارد، بلکه کارهای متوسط او را نیز در حکم قلههایی دستنیافتنی جلوه میدهد.» اگرچه تاکنون در این سریال حاشیه چندانی وجود نداشته، اما بیراه نیست اگر بگوییم که این سریال نتوانست انتظاری را که وجود داشت برآورده کند و همین خود یکی دیگر از عوامل بیرنگورو و بیسروصدا بودن شبکه نمایش خانگی در این روزهاست.سریالی که بهواسطه شکلگیری دوباره زوج مهران مدیری و پیمان قاسمخانی گفته میشد که مهمترین امکان مدیری برای بازگشت به سطح اول سریالسازی خواهد بود. اما در چند قسمت آغازینش جز چند انتقاد و اعتراض آبنکشیده به پیمان قاسمخانی برای اشاره به ماجرای صندوق بازنشستگان (که متهمش سرمایهگذار فیلم خوب بد جلف بوده) بازتاب دیگری نیافته و جوری آمده و رفته که انگار نه انگار ساخته مهران مدیری است.
سالهای شکست
سالهای دور از خانه هم که بهقولی اسپینآف مجموعه شاهگوش است که گفته میشد دیگر شانس در دستگرفتن بازار نمایش خانگی در ماههای آتی است، بیسروصداتر از دیگر سریالها عمل کرده. سریالی که در پایان توزیع چند قسمت نخست، چاره را در این دیده که توزیع را متوقف کند تا شاید از نمد شایعات و حواشی ایجاد شده کلاهی نصیبش شود. غافل از اینکه سریالی که داستانی فرعی از یک سریال شکستخورده دیگر را دستمایه روایت محوریاش میکند، باید از همان ابتدا آمادگی مواجهه با شکست را داشته باشد دیگر!
پایان بازی
اما بازی هنوز تمام نشده. فهرست کارهای در آستانه انتشار نشان میدهد هنوز میتوان روی شبکه نمایش خانگی حساب باز کرد. کارهایی چون خوابزده، جدیدترین سریال سیروس مقدم، دل منوچهرهادی، کرگدن، یک مشت خاک و ادامه سریال هیولا. بله؛ هنوز هم این امکان وجود دارد که موفقیت شبکه نمایش خانگی را در ابعادی وسیعتر و فراگیرتر شاهد باشیم.