مکس وینترز
سایت بدون – لیورپول اطمینان داشت از اینکه با جذب دیوگو ژوتا یک خرید فوقالعاده دیگر انجام داده اما وقتی او مقابل آتالانتا هتتریک کرد، بیش از پیش به درستی کارشان مطمئن شدند. خیلیها تصور میکردند پرداخت ۴۱ میلیون پوند برای یک مهاجم پشتیبان گزاف است اما قرمزها در نهایت نفر چهارم خط حمله خود را پیدا کردند ضمن اینکه این باور را تقویت کردند که بهترین خریداران جهان فوتبال هستند. از پنج سال پیش که یورگن کلوپ به لیورپول آمد، موفقیتهای این تیم یکی پس از دیگری فرا رسید و اگرچه این دستاوردها معلول عوامل متعددی بود اما تحول در کیفیت خریدها و توانایی در فروش بازیکنان به قیمت خوب یکی از کلیدیترین نکات به حساب میآید. دیگر فراموش شدهاند روزهایی که لیورپول اهداف اولیه خود در بازار نقل و انتقالات را از دست میداد و شاهد رفتنشان به تیمهای بزرگتر بود -همانطور که آمدن تیاگو آلکانتارا در این تابستان ثابت کرد- همینطور دوران ناامیدکنندهای که مجبور بودند به دومی رضایت بدهند.
تأثیر کلوپ کلوپ به همراه مدیر ورزشی تیم، مایکل ادواردز استراتژی پالایش شده و حسابگرانهای را ایجاد کردهاند که باعث به وجود آمدن یکی از متوازنترین گروهها در جهان فوتبال شده است. استخدام مربی آلمانی در سال ۲۰۱۵ که هوش تاکتیکی فوقالعاده و کاریزمای شخصیتیاش زبانزد است، به لیورپول اجازه داده بازیکنانی با کیفیت متفاوت را در فصل نقل و انتقالات جذب کند. وقتی او به آنفیلد آمد، شبکه استعدادیابی باشگاه به کار افتاده و با قدرت فعالیت میکرد اما تلاش برای جذب امثال دیگو کاستا، ویلیان و تلاش اولیه برای جذب محمد صلاح همه ناموفق بود به این دلیل که باشگاه نمیتوانست ستارهها را برای عزیمت به آنفیلد متقاعد کند.
اختلاف نظر راجرز برندان راجرز تلاش میکرد از اعتبار استیون جرارد برای کشاندن بازیکنان به مرسی ساید استفاده کند نمونهاش درباره تونی کروس اما رفتن او از باشگاه و ناتوانی در کسب سهمیه لیگ قهرمانان به معنی آن بود که باشگاه میتواند تا سطح خاصی از بازیکنان را جذب کند. جذب ماریو بالوتلی و ریکی لمبرت برای جانشینی لوییس سوارس یک نمونه آشکار بود ضمن اینکه سیمون مینیوله از ساندرلند بهترین بازیکنی بود که باشگاه توانست به عنوان مرد شماره یک دروازه به خدمت بگیرد.
همچنین اختلاف نظر همیشگی و آشکاری میان راجرز و «کمیته انتقال» لیورپول وجود داشت. مربی تیم باورهای متفاوتی نسبت به ادواردز، مدیر اجرایی تیم، یان آیره و همچنین تحلیلگران و کادر استعدادیابی باشگاه داشت. در تابستان ۲۰۱۵، مربی حال حاضر لسترسیتی مصمم بود کریستین بنتکه را از استون ویلا به خدمت بگیرد در حالی که مقامات اجرایی باشگاه فکر میکردند روبرتو فیرمینو بیشتر به درد تیم میخورد. در نهایت به هر دو رسیدند در حالی که آیره چهار پرواز انجام داد، به کشور در دو نیمکره سفر کرد تا بازیکن برزیلی را به تیم اضافه کند. این استراتژی چندان تأثیرگذار نبود و حالا که پنج سال گذشته، تنها یکی از آن دو در ترکیب تیم قهرمان لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا باقی ماندهاند؛ شاید حق با کمیته بود. سناریوی متفاوت کاملاً میشود درک کرد چرا راجرز نگران بود. ادواردز برای خریدن یاگو آسپاس، لوییس آلبرتو، تیاگو یوری و لازار مارکوویچ فشار میآورد چون او میخواست باشگاه را از مدلهای سنتی استعدادیابی باشگاه دور کند. همه خریدها البته موفق نبودند اما تحت نظارت او کیفیت خریدهای باشگاه به مراتب بالا رفته است. حالا سناریوی کاملاً متفاوتی در آنفیلد در جریان است. در حالی که سابقاً بین مربی و مقامات اجرایی و کسانی که در قدرت هستند، نوعی از اختلاف نظر وجود داشت، حالا کلوپ رابطه حسنهای با ادواردز دارد. ادواردز یک سال بعد از آمدن کلوپ ارتقای شغلی گرفت به دلیل آنکه با اقداماتش توانست نظر مایک گوردون، رئیس گروه ورزشی فنوی (FSG) را جلب کند که میخواست مدل تحلیلگرانهای را که به خوبی در تیم بوستون رد ساکس در لیگ حرفهای بیسبال(MLB) جواب داده بود، در لیورپول عملی کند. معلم آی تی ادواردز که زمانی معلم آی تی بوده، با تمام توان برای اینکه ناشناس باقی بماند، تلاش کرده و حالا کاملاً راحت پشت صحنه نشسته و تیمی را تماشا میکند که برای ایجاد سلطه و برداشتن موانع از سر راهش کمک زیادی کرده است. ادواردز استراتژی جذب باشگاه را به طور کلی متحول کرده و در جاهایی به دنبال هدف خود میگردد که دیگران از آن غافل ماندهاند. او نقشی پررنگ بازی کرد در متقاعدکردن دستیاران کلوپ برای اینکه ثابت کند اندی رابرتسون دارایی بسیار باارزشی برای باشگاه است با وجود آنکه به همراه هال سیتی از لیگ برتر سقوط کرده بود.
او همچنین باشگاه را متقاعد کرد بر خلاف خواسته راجرز، فیرمینو را بخرند و در مسیر خرید صلاح، سادیو مانه، آلیسون، فابینیو و ویرجیل فاندایک تأثیرگذار بود. البته موفقیت ادواردز فراتر از بازار نقل و انتقالات است. زمانی که مدیر فنی باشگاه بود، باید بین کلوپ، کارلو آنچلوتی و ادی هوو برای جانشینی راجرز انتخاب میکرد. بعد از بررسی اعتبار هر یک از مربیها آشکار بود که کلوپ کاندیدای ایدهآلی است و آنها در کنار یکدیگر تیمی را درست کردند که آمادگی رقابت برای بزرگترین جامها را داشت. پروژه پیچیده جذب لیورپول حالا در مورد ویژگیهای بازیکنانی که قصد خریدشان را دارد، سختگیریهای زیادی انجام میدهد. آنها بازیکنان ۲۶ سال به پایین را هدف قرار میدهند که به سالهای اوج بازیگریشان رسیدهاند. البته این قوانین استثنا هم دارد همانطور که در مورد خرید تیاگوی ۲۹ ساله ثابت میشود. دیگران هم به ادواردز و کلوپ در جذب بازیکنان کمک میکنند از جمله بری هانتر، مدیر استعدادیابی باشگاه، دیو فالوز، رئیس بخش جذب و دیوید وودفاین، مدیر پروژههای فوتبالی و همچنین عده زیادی تحلیلگر و کارشناس امور پژوهشی. ادواردز در یک پرواز به سوی بوستون، دکتر یان گراهام را متقاعد کرد که ریاست بخش پژوهش باشگاه را به عهده بگیرد و حالا در این بخش ویل اسپیرمن نیز حضور دارد، فارغ التحصیل هاروارد که سابقه کار در سازمان تحقیقات هستهای اروپا را دارد. اینها در کنار هم یک محیط بینقص برای بحث در مورد اهداف احتمالی، آنالیز اینکه کجا و چطور یک بازیکن میتواند به کار تیم بیاید و همچنین مذاکرات جسورانه با باشگاهها در سراسر جهان به وجود آوردهاند. عقلانیت در خرید در سال ۲۰۱۶، نخستین تابستان حضور کلوپ در باشگاه، سادیو مانه، ژوئل ماتیپ و جورجینیو واینالدوم را خریدند، سه بازیکنی که گامهای ترقی و پیشرفت را به سرعت برداشتند و خودشان را به قله فوتبال جهان رساندند. در تابستانی بعدی، صلاح، رابرتسون و الکس آکسلید چمبرلین خریداری شدند قبل از آنکه فیلیپه کوتینیو راهی نوکمپ شود. رفتن این برزیلی به باشگاه اجازه داد پول خوبی خرج کند. در حالی که باشگاه از پول به دست آمده از فروش سوارس، بالوتلی، لمبرت، آلبرتو مورنو و لازار مارکوویچ را خرید، ۱۴۲ میلیون پوند از فروش کوتینیو در ژانویه ۲۰۱۸ به دست آوردند و با خونسردی و حسابگری خریدهایی عاقلانه انجام دادند که آنها را به یک سطح بالاتر برد. همان ژانویه، ویرجیل فاندایک را خریدند در حالی که آلیسون، فابینیو و نبی کیتا چند ماه بعد از باخت لیورپول به رئال مادرید در فینال لیگ قهرمانان اروپا به جمعشان اضافه شدند تا باشگاه را در مسیر پیشرفت یاری کنند. لیورپول با یک سبک خاص بازی، خط حملهای مرگبار و بهترین مدافع و دروازهبان جهان، شکست تلخ کیف را ۱۲ ماه بعد با ششمین قهرمانی در معتبرترین جام باشگاهی جبران کرد. یک سال بعد جام قهرمانی لیگ برتر هم به دست آمد. پشتوانه قوی تیم کلوپ حالا آنقدر قوی است که فقط میتوان انتظار نمایش کیفیاش را داشت به جای اینکه انتظار خریدهای آنچنانی را کشید تا آنها نقشی حیاتی در موفقیت تیم ایفا کنند. در تابستان ۲۰۱۹ هیچ خرید بزرگی انجام نشد و با همان بازیکنان قهرمانی لیگ برتر را به دست آوردند در حالی که امسال ژوتا، تیاگو و کاستاس تسیمیکاس به عنوان بازیکن مکمل به تیم اضافه شدند. خیلیها تعجب کردند از اینکه لیورپول برای ژوتا ۴۱ میلیون پوند پرداخت، بازیکنی که قرار بود به عنوان ذخیره برای مثلث هجومی ترسناک تیم فعالیت کند اما با وجود گذشت کمتر از دو ماه از فصل، مشخص شده که کارآیی این پرتغالی خیلی بیشتر از این حرفها است. هتتریک او در برگامو اوج هنرش بود و باعث شد به آمار ۷ گل در ۱۰ بازی با قرمزها برسد ضمن اینکه جایگاه او را به عنوان تهدیدی جدی برای مثلث صلاح، مانه و فیرمینو که لیورپول را به سطح جدیدی بردهاند، تثبیت کرد. تیاگو از وقتی از بایرن آمده در معدود مدتی که آمادگی جسمانی خوبی داشته، کلاسش را به نمایش گذاشته، ضمن اینکه تسیمیکاس میتواند پشتوانهای قوی برای رابرتسون باشد که یکی از بهترین خریدهای تاریخ لیگ برتر به حساب میآید. فروش با بالاترین قیمت توانایی ادواردز در فروش بازیکن هم به پیشرفت موقعیت اقتصادی باشگاه کمک زیادی کرده. اینکه از زمان ورود کلوپ تنها یکصد میلیون پوند خالص در خرید بازیکنان هزینه شده، دستاورد فوقالعادهای است و به معنای آن است که مدیر ورزشی باشگاه توانسته از باشگاههای علاقهمند نهایت پولی که میتوانسته بگیرد. او توانست جوردن آیب و براد اسمیت را با ۲۱ میلیون پوند به بورنموث بفروشد ضمن اینکه دنی وارد را با ۵/۱۲ میلیون پوند به لستر و محمد ساخو را با ۲۶ میلیون پوند به کریستال پالاس فروخت. فراموش نکنید ادواردز تأکید داشت اگر بارسلونا هر بازیکنی از لیورپول در دو سال بعد از جدایی کوتینیو بخواهد باید ۱۰۰ میلیون پوند بدهد. تفاوت آشکار با منچستریونایتد این در تفاوت آشکار با رقیب سنتی لیورپول، منچستریونایتد است که با وجود گذشت بیش از هفت سال از رفتن سر الکس فرگوسن، هنوز تیمی پرنقص دارد. هیچ ساختار مشخصی در اولدترافورد وجود ندارد که به اوله گونار سولشر برای پیشرفت دادن تیمش کمک کند. هیچ مدیر فوتبال یا مدیر ورزشی وجود ندارد که فهرستی از بازیکنان را شناسایی کند و بعد به دنبال جذب آنها بیفتد. به نظر میرسد منچستریونایتد بدون هدف خاصی بازیکن میخرد و قراردادهای فوقالعاده با امثال رادامل فالکائو، الکسیس سانچس، آنخل دیماریا، باستین شواین اشتایگر و زلاتان ابراهیموویچ منعقد میکند به جای اینکه پولش را صرف تقویت نقاطی از تیم بکند که نیاز به سرمایهگذاری دارد. گری نویل آشکارا گفته بود هیچ امیدی ندارد که تیم سابقش با حضور هری مگوایر و ویکتور لیندلوف در قلب دفاع توان رقابت برای رسیدن به بزرگترین جامها را داشته باشد اما به جای اینکه برای خریدن یک مدافع میانی جدید سرمایه بگذارند، الکس تلس را با ۱۴ میلیون پوند خرید و دونی فان دبیک را با ۴۰ میلیون پوند که این دومی تنها ۳۱۲ دقیقه بازی کرده است. وقتی لیورپول با ساوتهمپتون درگیر شد و تلاشش برای جذب فاندایک به نتیجه نرسید، شش ماه منتظر ماند و با آرام شدن اوضاع دوباره اقدام کرد. یونایتد در دو پنجره نقل و انتقالات به دنبال جذب مهاجم بود و در نهایت به اودیون ایگالو و ادینسون کاوانی رضایت داد. باید دید آیا میتوانند افکار عمومی را با خود همراه کنند و به ماجرای جذب خجالتآور جیدون سانچو خاتمه دهند هرچند زمان گذشته و حالا باشگاههای دیگر هم به فکر جذب ستاره تیم ملی انگلیس افتادهاند. کلوپ، ادواردز را دارد که با گزارشهای استعدادیابی به دنبال جذب بازیکن است اما سولشر، اد وودوارد را دارد که بیشتر تمرکزش روی قراردادهای تجاری است. لیورپول ثابت کرده پروژه جذب میتواند آسان باشد اگر همه چیز سر جای خودش باشد اما یونایتد دائماً در حال آزمون و خطا روی مدلهای تکراری است. منبع: دیلی میل