چرا پایان سری سوم ستایش این قدر کلیشه ای بود؟

سایت بدون-  فصل سوم سریال پرسروصدای «ستایش» سه‌شنبه‌شب پس از پخش ۳۹ قسمت، به پایان رسید و دیگر ماجرای ناتمامی برای ادامه آن باقی نمانده است. این سریال از همان ابتدا با اتفاقات عجیبی همراه بود، مانند جوان بودن چهره «ستایش» و نحوه نمایش شخصیت «صابر» که بازیگر آن مهاجرت کرده بود؛ اتفاقاتی که همراه با محتوای عامه‌پسند سریال، سهم زیادی در دیده شدن سریال هم داشت. امروز به بهانه پخش آخرین قسمت این مجموعه، درباره پایان بندی سریال «ستایش» نوشته‌ایم.

پایان قصه با ازدواج
«ازدواج» دیگر تقریباً به اتفاق جدانشدنی سریال‌های ایرانی تبدیل شده و در پایان هر سریالی با هر ژانری، باید شاهد یک مراسم عروسی یا ازدواج باشیم. در قسمت‌های پایانی مجموعه «ستایش» هم مانند بسیاری از آن سریال‌ها، دو کاراکتر اصلی سریال یعنی «حشمت فردوس» و «ستایش»، به ترتیب با «خانم بزرگ» و «مهدی» ازدواج کردند و تنها شخصیت‌هایی که مجرد باقی ماندند «محمد» و «خانم مظفری» بودند! البته اگر ماجرای علاقه «محمد» به «لیلا» دختر «انیس» را که در فصل ۲ دیده بودیم، در فصل سوم پیگیری می‌شد، شاهد یک ازدواج دیگر نیز بودیم.
سرنوشت قابل‌ پیش‌بینی ‌بدها و خوب‌ها
در قسمت پایانی سریال، همان طور که پیش‌بینی می‌شد، مانند بسیاری از سریال‌های ایرانی که در تلویزیون دیده‌ایم، شخصیت‌های منفی قصه مجازات شدند، آدم‌های سفید قصه هم پاداش خوبی‌های شان را گرفتند و به آرامش رسیدند. «پری‌سیما» و «حمید» که همه قتل‌ها زیر سر آن‌ها بود با مرگ و زندانی شدن به سزای اعمال‌شان رسیدند. شخصیت‌های منفی دیگر مانند «انیس» و «صفایی» نیز که آن‌قدر سیاه نبودند که ظرفیت اصلاح شدن نداشته باشند، هرکدام بابت کارهای بدی که انجام داده بودند به نوعی تنبیه و پشیمان شدند. «حشمت» هم به عنوان شخصیت مثبت قصه، دوباره کار و ثروتش را به دست آورد و زندگی جدیدی تشکیل داد.
بخشش و آشتی
یکی دیگر از آن کلیشه‌های معروف پایان‌بندی که در سریال «ستایش» دیدیم، بخشش شخصیت‌های منفی توسط آدم‌های خوب داستان و آشتی کردن بود. «حشمت» از «زیور» که در توطئه قتل او همکاری کرده بود، هیچ شکایتی نداشت و حتی از «صفایی» که در بالا کشیدن اموالش دست داشت، شکایت که نکرد هیچ بلکه بابت مرگ دخترش با او همدردی کرد و اتفاقاً رفتار مهربانانه‌ای با او داشت! «حشمت» با «ستایش» هم که به علت ازدواج دومش با او قهر کرده بود، آشتی کرد و بار دیگر ارتباط خوب و مسالمت‌آمیز میان آن‌ها برقرار شد. در واقع پایان «ستایش» حکم همان جمله «و به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کردند» را داشت که آخر کتاب‌های قصه می‌خواندیم.
مرگ کاریکاتوری «پری‌سیما»
نحوه کشته شدن «پری‌سیما» به دست پدرش، یکی از اتفاقات عجیب و غیرقابل باور پایان «ستایش» بود. در سکانسی از قسمت ۳۸ دیدیم که «پری‌سیما» متوجه می‌شود «انیس» به «فردوس» خبر داده که قصد دارند او را بکشند، به همین دلیل عصبانی می‌شود و تصمیم می‌گیرد «انیس» را خفه کند. «صفایی» که قبلاً درباره کشتن خواهرش به «پری‌سیما» هشدار داده بود، در حالی که دارو مصرف کرده بود و حتی نمی‌توانست از پله‌ها درست پایین بیاید، اسلحه‌اش را برمی‌دارد که خودش را بکشد و از این طریق توجه او را جلب کند تا دست از سر «انیس» بردارد، اما اسلحه به طور ناخواسته، ناگهان درست به سمت قلب دخترش شلیک می‌شود! حالا بماند که اصلاً «پری‌سیما» به صورت نیم‌رخ ایستاده بود و معلوم نیست در این شرایط چطور اسلحه مستقیم به سوی قلبش نشانه رفت! غیرمنطقی بودن این اتفاق واکنش‌های طنز و انتقادآمیز مخاطبان را به دنبال داشت.
قهرمان‌بازی‌های فردوس‌لی
قهرمان‌‌بازی‌های «حشمت فردوس» هم در لحظه رویارویی با قاتلانش، از اتفاقات خنده‌دار و عجیب قسمت ۳۸ بود. در حالی که «فردوس» توسط «حمید» و چند نفر دیگر که چاقو در دست داشتند، محاصره شده بود، توانست با یک زنجیر، به سبک فیلم‌های هندی «حمید» را از پای درآورد و بعد هم با کمک نیروهای پلیس از مهلکه جان سالم به در ببرد! بعضی از کاربران شبکه‌های اجتماعی قهرمان‌بازی «فردوس» را در این سکانس، به مبارزات «بروس‌لی» تشبیه کردند و آن را دستمایه شوخی‌های خود قرار دادند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *