نویسنده :مارتین ساموئل
پپ گواردیولا هرگز دو بازی پشت سر هم خانگی را نباخته، نه در منچسترسیتی و نه در هیچ تیم دیگری. منتقدانش میگویند این رکورد اهمیتی ندارد با توجه به باشگاههایی که در آنها مربیگری کرده اما با کمی توجه و البته نگاهی به آمار میتوان دریافت حتی در تیمهای طراز اول با بهترین بازیکنان هم این رکورد قابل توجه است. مثلا سر الکس فرگوسن در دسامبر ۲۰۰۱ با سه گل به چلسی باخت و یک هفته بعد دوباره در اولدترافورد با یک گل مغلوب وستهم شد، قبل از آن هم سه بار چنین اتفاقی برای او در منچستریونایتد رخ داده بود. یورگن کلوپ سه بار با بوروسیادورتموند دو باخت پیاپی خانگی داد که آخرین آنها در اکتبر ۲۰۱۴ بود. گواردیولا چطور؟ هرگز، شاید او را دست کم گرفتهایم.
چنین رکوردی به دست نمیآید اگر مربی ایده واحدی داشته باشد. اصلا شدنی نیست مگر آنکه مقداری مصلحتاندیشی در آن دخیل شود. ما گواردیولا را یک ایدهآلیست میدانیم که تنها زیبایی و چشمنوازی را مد نظر قرار میدهد. تیم او در زمین چلسی میبازد چون نمیخواهد ساری-بال را بکشد و یک نفر را مامور مهار ژورژینیو کند. او به لیورپول میرود و به سبک خودش مقابل کلوپ قرار میگیرد هرچند سبک کاری او قبل از آن لو رفته است.
با وجود این پنجشنبه شب، فوتبال انگلیس چهره متفاوتی از این مرد و تیمش دید، چهرهای که اصلا نمیدانستیم وجود دارد؛ آن اواخر که گواردیولا از دروازهبانش، ادرسون، میخواست توپهای بلند بزند، فشار را کاهش دهد و وقتکشی کند. این آدم تغییر کرده است.
آیا گواردیولا تا حدی تسلیم فشار فیزیکی فوتبال انگلیس شده؟ یا آن وجه پراگماتیک را همیشه داشته اما هیچ وقت قبل از این در منچسترسیتی مجبور به استفاده از آن نشده؟
قطعا گواردیولا توانایی تغییر مسیر را دارد. در فصل اول کارش در بایرنمونیخ، از تساوی یک بر یک مقابل فرایبورگ و همچنین بازی نه چندان خوب مقابل چلسی در سوپرجام اروپا که تیمش در ضربات پنالتی برابر شاگردان ژوزه مورینیو به پیروزی رسید، رضایت نداشت. او ویدئویی به بازیکنانش نشان داد که در خط دفاعی به هم پاس میدادند، عقب و جلو و به آنها گفت: «این تیکی تاکا است و این آشغال است.»
ابداع او قرار دادن فیلیپ لام در خط میانی و تمرکز روی شکستن خطوط حریف بود نه زندانی شدن با آرامش به وسیله رقبا. نتیجهاش ۱۶ برد و یک تساوی در ۱۷ بازی بعدی بود.
نباید تصور شود گواردیولا مقابل لیورپول تغییرات آشکار و بزرگی در فلسفه منچسترسیتی به وجود آورد اما او تیمی را به زمین فرستاد با سبکی از مبارزه که قبل از آن از تیم او دیده نشده بود. با نقطه اوجی مثل برناردو سیلوا که ۱۳/۷ کیلومتر دوید و نشانه استایل خاص بازی سیتی بود.
سیلوا با این دوندگی در این فصل لیگ برتر رکورد شکست و گرایم سونس که با تخریب بازیکنان غریبه نیست، عملکرد او و کل تیم سیتی را ستود: «انرژی صرف شده در ۴۵ دقیقه اول به اندازه تمام بازی بود.»
ما اگرچه چنین انتظاری از لیورپول کلوپ داشتیم اما یک چهره جدید از تیم گواردیولا دیدیم.
نه اینکه سیتی زیاد کار نمیکند. نگاه حرفهای و پرتوقع گواردیولا کاملا مشهور است. او در تمرین، بی وقفه روی حفظ و برگرداندن مالکیت کار میکند و تاکید فوقالعادهای روی آمادگی جسمانی دارد. وقتی گواردیولا آمد، یحیی توره چند هفتهای را در بدنسازی باشگاه گذراند تا نزدیک تمرین تیم اول شود چون باید به وزن بازی مورد نظر گواردیولا میرسید. استانداردهای مربی کاتالان همیشه بالا بوده اما این یکی کمی فرق داشت.
در این بازی، گواردیولا بخشی از ظرافت و زیبایی را فدای سرسختی و کارکردگرایی کرد تا با جان کندن و خون و عرق ریختن که باعث شده لیگ انگلیس منحصر به فرد شود، همنوا باشد.
۲۰ تا از ۲۸ بازیکنی که به میدان رفتند به همراه دو مربی مورد تمجید همگان قرار گرفتند به خاطر مسابقه منچسترسیتی و لیورپول که اوج درندهخویی و فرصتطلبی در فوتبال انگلیس بود چیزی که گواردیولا از سوت آغاز به دنبالش بود با آنکه گفته بود چالش بزرگ تیمش آمادهسازی پیش از بازی است.
او اهمیت پیروزی را میدانست، میدانست کی باید از داشته پنهانش پرده برداری کند و چه زمانی باید از اصول فاصله بگیرد. برای همین است که در آستانه ۱۲ سالگی مربیگریاش به این رکورد رسیده. گواردیولا همیشه با بهترین بازیکنان فوتبال کار کرده اما در عین حال یک اشتباه را هم دو بار مرتکب نمیشود.
مترجم: سیدعلی بلندنظر/ ایران ورزشی