چگونه اخلاق در فضای مجازی نقض می شود


سایت بدون- با اصطلاح پس‌افتادگی فرهنگی چقدر آشنا هستید؟ این یک مفهوم جامعه‌شناختی است که نشان می‌دهد میان عناصر مادی و فرهنگی یا عینی و ذهنی یا میان سخت‌افزار و نرم‌افزار پدیده‌ها شکاف وجود دارد و وجه مادی وارد شده است در حالی که وجه فرهنگی درونی نشده است. مثل رانندگی ما که وجه مادی آن جاده و خیابان و خودرو و… است ولی وجه فرهنگی که رعایت مقررات و اصول رانندگی سالم و ایمن است را یاد نگرفته‌ایم. در نتیجه ترافیک عجیب و رانندگی اعصاب خرد کن و تلفات زیاد داریم. این اتفاق در سطح استفاده از فضای مجازی و حضور در شبکه‌های اجتماعی هم رخ داده است و آداب و اخلاق استفاده از آن را رعایت نمی‌کنیم یا قانون ضمانت اجرای این رعایت را فراهم نمی‌کند. به همین دلیل باید به موضوع اخلاق در فضای مجازی پرداخت بلکه قدری از این شکاف ویرانگر کمتر شود.
فراتر از بحث اخلاق در ساحت فردی، اخلاق را می‌توان به هنجاری اجتماعی تعریف کرد که در گروه‌های اجتماعی پایه‌گذاری می‌شود. اخلاق دربرگیرنده هنجارهای رفتاری، حقوقی و وظایفی است که از نظر اجتماعی مورد تأیید است و از سنت‌های فرهنگی نشأت می‌گیرد. از سویی دیگر وقوع انقلاب تکنولوژیک در دهه‌های اخیر سبب شده سطح ارتباطات فردی و جمعی و نیز شیوه نگرش انسان به دنیا (آنچه به او ارائه می‌شود و برداشت فرد از آنچه می‌بیند) به کلی دستخوش تغییر شود. دسترسی بی‌وقفه به تصاویر، ایده‌ها و اطلاعات و سرعت انتقال مافوق تصور آنها پیامدهای مثبت و منفی فراوانی برای توسعه و حتی ناهنجاری‌های روانی، اخلاقی و اجتماعی فرد و نیز برای ساختار و کارکرد جوامع و برای ارتباطات بین‌فرهنگی و دریافت و انتقال ارزش‌ها، نگرش‌ها و باورها داشته باشد. رسانه‌های نوین ابزاری قدرتمند برای آموزش، توسعه فرهنگ، فعالیت‌های بازرگانی و تبلیغاتی، مشارکت سیاسی و گفت‌و‌گوی میان فرهنگی هستند. اما همین ابزار می‌توانند به خدمت بهره‌کشی، کنترل، اهداف و اغراض شخصی و فساد و نیز کینه‌توزی و افزایش نفرت درآیند و پیامدهای اخلاقی بی‌شماری برای فرد، جامعه و جهان داشته باشند. از این‌رو بحث اخلاق در فضای مجازی به یک موضوع مهم برای بحث و قانون‎گذاری تبدیل شده است. چرا که فضای مجازی در حال جایگزین شدن فضای واقعی است و بخش مهمی از ساعات روز ما به حضور در این فضا اختصاص دارد. در این زمینه چند محور و موضوع مهمتر از سایر موارد است.

 حریم شخصی
از مهم‌ترین نگرانی‌های اخلاقی در فضای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، مسأله حریم شخصی است. حفظ حریم شخصی یکی از حقوق اولیه بشر است. با قدرت‌گیری بخش تجاری و تبلیغاتی و گسترش شبکه‌های اجتماعی، مرزهای حریم خصوصی هر روز بیش از پیش تهدید می‌شود. حفظ توازن منطقی میان حریم خصوصی و الزامات امنیتی یکی از چالش‌های دنیای دیجیتال امروز است. اگرچه تا پیش از این، تهدید اصلی برای نقض حریم خصوصی افراد، از جانب دولت‌ها تصور می‌شد، ولی امروز اینترنت درهای زیادی را روی سازمان‌های خصوصی و دولتی گشوده تا خروارها اطلاعات افراد را کاویده و از این اطلاعات در جهت منافع سازمانی خود و نه لزوماً اهداف اجتماعی استفاده کنند. امروز حتی می‌توان به راحتی موقعیت افراد را بدون اجازه‌شان از طریق تلفن‌های همراه ردیابی کرد. اگر کاری ممکن و شدنی است، لزوماً به معنای آن نیست که آن کار قانونی یا از نظر اجتماعی اخلاقی و قابل قبول است. در این زمینه گوگل ظرفیت آن را دارد که چیز چندانی برای حریم خصوصی باقی نگذارد.
ممکن است استدلالی مطرح شود که با ورود دولت پاسخگو و منتخب به حریم شخصی و دسترسی به اطلاعات خصوصی شهروندان، می‌توان امکانات امنیتی را برای جامعه پدید آورد که تا پیش از این ممکن نبوده (به‌عنوان مثال ردیابی فعالیت‌های تروریستی یا خرابکارانه). اما سؤالی که پیش می‌آید آن است که از میان افرادی که عبارتی (مثل قتل با قرص برنج) را جست‌و‌جو می‌کنند، درصد بسیار کوچکی عملاً این کار را انجام دهند، آیا دولت مجاز است جست‌و‌جوهای همه کاربران را رصد کند و هر فردی که چنین جست‌و‌جویی را انجام داد مورد بازخواست قرار دهد؟ یا حتی قدمی جلوتر، برای جلوگیری از ارتکاب جرم، فرد مورد نظر را بازداشت کند؟
در حوزه امنیت ملی سؤالی که بعد از افشاگری‌های سایت ویکی‌لیکس پیش آمد آن بود که دولت‌هایی که از طرف مردم به قدرت رسیده‌اند، تا چه حد مجازند اطلاعات را از همین مردم مخفی کنند؟ یک سایت افشاگر تا کجا می‌تواند دست به افشاگری بزند و امنیت ملی یا جهانی را به مخاطره نیندازد و خود مردم آسیب نبینند؟ از سوی دیگر اگر چنین افشاگری‌ها و سایت‌هایی محدود شوند و با عواقب حقوقی و قضایی مواجه شوند، آیا به این معنا نیست که دست دولت‌ها و حکومت‌ها برای فساد و سرکوب باز می‌شود بدون آنکه نهاد ناظری وجود داشته باشد؟ قطعاً بخشی از تجاوزها به حریم خصوصی غیراخلاقی و محکوم است ولی حد و حدود این مسأله نکته‌ای است که همچنان محل بحث است.
  حق مؤلف
مورد دیگر در نقض حقوق مؤلف نمایان می‌شود. مثلاً نسخه دیجیتال بسیاری از کتاب‌ها بدون اجازه صاحبان اثر منتشر شده‌اند. آیا استفاده از محتوای دیجیتال بدون اجازه صاحب اثر یا بدون پرداخت کپی رایت اخلاقی است؟ اگر بواسطه عملکرد یک دولت (و نه شخص) دسترسی به مطالب محدود شده باشد و امکان خرید فراهم نباشد (مانند مورد تحریم یا عدم دسترسی به سیستم پرداخت جهانی)، یا به‌طور کل دولتی حق کپی رایت را به رسمیت نشناسد، آیا باز هم چنین استفاده‌ای برای فردی که در سیستم مزبور زندگی می‌کند غیراخلاقی است؟ وقتی فرد محصول فیزیکی مانند کتاب را خریداری می‌کند، آن کتاب را می‌تواند بارها بارها برای مطالعه به دیگری قرض دهد بدون آنکه از نظر اخلاقی لزومی به پرداخت پول باشد، اما در فضای دیجیتال که امکان به اشتراک‌گذاری تقریباً نامتناهی است، تا کجا می‌توان محصول خریداری شده را در اختیار دیگران قرار داد؟
 شماتت آنلاین
مفهومی دیگر در حوزه تعاملات اینترنتی، عملی جمعی است که می‌توان آن را «شماتت آنلاین» نامید. امروزه هر فردی می‌تواند در لحظه هر تصویری را با گوشی هوشمند خود ضبط و با گروه بزرگی از مردم به اشتراک بگذارد. این کار هم می‌تواند با نگاهی مثبت به سوژه و به منظور تشویق او باشد (مانند ضبط فیلم کمک نیروهای آتش‌نشانی به حیوانی که در چاه آب گیر کرده)، هم برای تقبیح رفتارهای فردی یا گروهی صورت بگیرد (مانند اشتراک فیلم بدرفتاری نیروهای پلیس با افراد تحت بازداشت).
اما چنین کاری که از سویی می‌تواند به ابزاری مدنی در دست شهروندان برای مطالبه‌گری مثبت بدل و موجب شود افراد و دولت‌ها از ترس ضبط و انتشار اعمالشان، در برخوردها و رفتارهایشان (دست کم در فضای عمومی) دقت بیشتری به خرج دهند، جنبه دیگر نیز دارد. در موارد متعدد اشتباه کوچک حتی بزرگ شهروندی معمولی که ممکن است از هر کسی سر زند، تنها بواسطه اشتراک در شبکه‌های اجتماعی زندگی آن فرد را دگرگون کرده و تا مدت‌ها مشکلات اجتماعی و حتی روانی برایش به بار آورده است (مانند مورد پخش فیلم خصوصی بازیگر تلویزیون که مشکلات بعدی حتی او را وادار به مهاجرت از کشور کرد).
 اتهام‌زنی
فضای مجازی این امکان را فراهم آورده تا هر فرد تنها با در اختیار داشتن اینترنت و کامپیوتر یا تلفنی هوشمند و بدون نیاز به رسانه‌های سنتی و دور از دسترس عموم، خود بتواند به یک رسانه‌ تبدیل شده و در لحظه افکار و دیدگاه‌هایش را با جمع بزرگی از مخاطبان به اشتراک بگذارد. از سویی دیگر همین گستردگی دسترسی و تعداد بی‌شمار کاربران، امکان نظارت و اعمال مقررات عمومی و قضایی، آنگونه که در دنیای واقعی و آفلاین میسر است را بشدت کاهش داده و حتی غیرممکن ساخته است؛ حتی کاربران می‌توانند بدون شناخته شدن و برملا ساختن هویت واقعی خود، انواع نظرات و دیدگاه‌های درست و نادرست یا سازنده و ویرانگر را بیان کنند. این تیغ دو لبه ناشناخته بودن هویت کاربران، از یک سو موجب اشاعه آزادی بیان بدون ترس از سانسور و سرکوب می‌شود، ولی از سوی دیگر فضا را برای اتهام زنی و دروغ پراکنی و ایجاد نفرت و نژادپرستی و… بدون ترس از گرفتاری به عواقب قانونی فراهم می‌آورد.
 آزادی بیان
یکی از اساسی‌ترین اصول حقوق بشر، حق آزادی بیان است. این اصل اخلاقی که در فضای مجازی نیز باید رعایت شود حق ابراز آزادانه عقاید و نظرات بدون ترس از سرکوب است. اما مرز این آزادی کجاست؟ درست مانند مسأله اتهام زنی، اینترنت این امکان را فراهم آورده تا افراد تاریک‌ترین و ناپسندترین افکارشان را به بهانه آزادی بیان در مقیاس وسیع منتشر کنند: افکار نژادپرستانه، قوم‌ستیزانه، نفرت‌پراکن، تفرقه‌آمیز، برتری جویانه، کلمات رکیک، خشونت‌آمیز و…
از سویی دیگر، اگر تا پیش از ظهور دنیای آنلاین، دسترسی به برخی محتوای خاص (دارای محتوای جنسی یا خشونت آمیز) تنها برای افراد بزرگسال میسر بود، امروز هر کودک و نوجوانی که به اینترنت دسترسی داشته باشد می‌تواند براحتی به این محتوا دست پیدا کند که موجب اختلال در رشد صحیح روانی او خواهد شد.
 اخبار جعلی
رقابت بی‌پایان برای هرچه بیشتر دیده شدن در فضای مجازی و به‌دست آوردن بازدیدکنندگان بیشتر و نیز تخریب رقبا یا انگیزه‌های دیگر موجب می‌شود بازار رواج شایعه و اخبار کذب در شبکه‌های اجتماعی داغ شود. در غیاب سازوکار و منبعی معتمد به منظور اعتبارسنجی اخبار گوناگون و همچنین بی‌اعتمادی عمومی به رسانه‌های رسمی، فضا برای انواعی از رسانه‌های غیررسمی باز می‌شود که بدون پایبندی خاصی به اصول اخلاقی، به انتشار اخبار جعلی می‌پردازند. هدف از اشاعه اخبار جعلی می‌تواند بدون سوء نیت بارز، تنها جلب مخاطب بیشتر باشد؛ اما قلب واقعیت و تحریف تاریخ، اغراض سیاسی مانند تخریب رقبا، اثرگذاری بر روندهای اجتماعی، جهت‌دهی به افکار عمومی، اثرگذاری بر بازار و کسب منفعت نامشروع اقتصادی از بازار متلاطم از مهم‌ترین اهداف انتشار اخبار جعلی هستند.
این گونه اخبار به گونه‌ای تنظیم می‌شوند که جذابیت بالایی برای مخاطب مورد نظر خود داشته باشند و کاربران نیز بدون درنظر گرفتن پیامدهای اخلاقی نبود اطمینان از وثوق خبر، به سرعت آن را با دیگران به اشتراک می‌گذارند. در این مورد حتی ممکن است خبری ساده اما تحریف شده، طی چند ساعت میلیون‌ها بازدید‌کننده پیدا کند و به بهمنی غیرقابل کنترل بدل شود. حتی اصلاح بعدی هم مؤثر واقع نشود.
 استفاده اقتصادی/ سیاسی از اطلاعات کاربران
در حوزه شبکه‌های اجتماعی، به‌عنوان پلتفرمی که میلیون‌ها کاربر از سراسر دنیا هر لحظه حجم انبوهی از اعمال و رفتارهای روزانه، دیدگاه‌ها و گرایش‌های خود را به اشتراک می‌گذارند، شرکت‌های تجاری یا دولت‌ها می‌توانند داده‌های گردآوری شده از این سایت‌ها را بدون اطلاع کاربران در مقیاس بسیار وسیع پردازش و تحلیل کرده و از نتایج آن برای منافع سیاسی و اقتصادی خود بهره ببرند. عموماً آنچه در بخش قوانین و مقررات شبکه‌های اجتماعی به آنها اشاره شده و کاربران موظفند قبل از شروع استفاده از شبکه اجتماعی آنها را «بپذیرند»، در حوزه کپی رایت و حفظ اطلاعات شخصی است، ولی اشاره‌ای به فعالیت‌های بازاریابی با استفاده از داده‌های آزاد نمی‌کنند و در حقیقت داده‌های فعالیت اینترنتی میلیون‌ها نفر بدون کسب رضایت آنها به منبع سود برای کمپانی‌ها و دولت‌ها تبدیل می‌شوند.
پژوهش با استفاده از داده‌های اینترنتی
همین داده‌ها می‌توانند منبع اطلاعاتی آماری شگفت‌انگیزی باشند که به رقم خوردن پروژه‌های تحقیقاتی در حوزه‌های علوم انسانی و روانشناسی و … بینجامد که تا پیش از این تصور انجام آنها نیز ممکن نبود. اما استفاده از داده‌ها برای چنین تحقیقاتی نیز از نظر اخلاق حرفه‌ای و پژوهشی، دقت عمل خاص خود را می‌طلبد. به‌عنوان مثال اطلاعاتی که افراد به اشتراک می‌گذارند خصوصی است یا عمومی؟
 اگر فردی که صفحه خودش خصوصی است، در صفحه عمومی فرد دیگری نظر بگذارد، آیا می‌توان بدون کسب رضایت از داده به‌دست آمده از نظر او استفاده کرد؟
حتی اگر تمامی اطلاعات را عمومی فرض کنیم، آیا می‌توان از داده‌های عمومی افراد بدون اطلاع آنها در طرح‌های پژوهشی استفاده کرد؟
به‌عبارت دیگر آیا می‌توان از داده‌هایی استفاده کرد که مشارکت‌کنندگانش از شرکت در پژوهش به‌طور کلی بی‌اطلاعند؟
یک استدلال آن است که کاربران در زمان عضویت با پذیرش قوانین و مقررات در حقیقت می‌پذیرند که داده‌های عمومی‌شان توسط اشخاص ثالث برای اهداف تحقیقاتی مورد استفاده قرار بگیرد. اما با توجه به اینکه تقریباً همه متفق‌القولند که عموم کاربران «در واقعیت» بدون مطالعه این قوانین آنها را می‌پذیرند، آیا استفاده از این داده‌ها از نظر اخلاقی توجیه شدنی است؟
اگر کاربری مطلب یا پستی را پس از مدتی از صفحه خود پاک کند، آیا باید این کار را به منزله انصراف از مشارکت در تحقیق در نظر گرفت و داده پیشین او را از فرایند پژوهش حذف کرد (Townsend and Wallace، ۲۰۱۶)؟
برای پرداختن به چنین پرسش‌های اخلاقی و مسائل دیگری که در این حوزه مطرح می‌شود، اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی (۲۰۱۳) با انتشار یک راهنما با عنوان Nine Ps به برشمردن ۹ اصل اخلاقی در فضای مجازی می‌پردازد و نکات و پیشنهادات خود را برای رویارویی با هر مورد ذیل هر بخش آورده است. این ۹ اصل عبارتند از:
۱- اصول Principles: ارزش‌های اخلاقی شامل عدالت و برابری، آزادی، انساندوستی، مشارکت، اشتراک اطلاعات، پایداری و مسئولیت‌پذیری در فضای مجازی
۲- مشارکت Participation: دسترسی به دانش برای همه
۳- مردم People: اجتماع، هویت، جنسیت، نسل و آموزش
۴- تخصص Profession: اخلاق در حرفه‌های مرتبط با اطلاعات و تولید محتوا
۵- حریم شخصی Privacy: از حفظ کرامت انسانی تا داده کاوی
۶- سرقت ادبی Piracy: مالکیت معنوی و جرایم سایبری
۷- حمایت و حفاظت Protection: کودکان و جوانان
۸- قدرت Power: قدرت اقتصادی، فناوری، رسانه و مصرف کنندگان
۹- سیاست Policy: اخلاق در قانونگذاری و آزادی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «دلنگ دلنگ»

سایت بدون – صدای زنگ شتر و هر زنگوله ای که به گردن حیوانات وصل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *