سایت بدون -پایان تابستان گذشته ویدئوی یک گل در شبکههای اجتماعی حسابی داغ شده بود. صحنهای که سابقه نداشت در دسته سوم انگلیس ببینید. یک حمله سازماندهی شده ۴۰ ثانیهای با ۱۶ پاس متوالی که با توپگیری از محوطه جریمه خودی شروع میشد و با پاسهای یک ضرب و دو ضرب ادامه پیدا میکرد. شاهدی که نشان میدهد تفکرات گواردیولا تا کجا نفوذ کرده است. روچدیل که آن بازی را سه بر صفر از ساوتاند برد، متوسط ۵۶ درصد مالکیت توپ و ۴۰۰ پاس موفق در هر بازی را ثبت کرده و این آمار در دسته سوم انگلیس که به بازی مستقیم شهرت دارد، بیمانند است. برایان بریمرفی، سرمربی ۴۱ ساله ایرلندی این تیم بیشتر خودش را پیرو پوچتینو، سرمربی تاتنهام میداند که او خودش پسر معنوی مارسلو بییلسا است. با این حال هر جای اروپا که مربیگری کنید، سایه تکنسین کاتالان خیلی دور نیست. فلسفه بازی او که در ده سال گذشته در تیمهای مختلف اجرا کرده، مربیان زیادی را مبتلا کرده است.
گواردیولا مفهوم فوتبال را تغییر داد
پس از چهار سال نمایش فوتبالی با شدت بالا و دقت تکنیکی فوقالعاده، گواردیولا در ژوئن ۲۰۱۲ به دلیل خستگی زیاد بارسا را ترک کرد. ژانکلود سئودو، سرمربی سابق نانت در آن زمان درباره تأثیر این مربی گفت: «او کمک کرد که بفهمیم فوتبال چگونه باید باشد و چگونه میتواند باشد.» و درباره تأثیر پپ اضافه کرد: «او مفهوم پاس را به روزرسانی کرد. کیفیت پاس است که کیفیت بازی و اثرگذاری تیم را به وجود میآورد.»
گواردیولا در بارسا، تیم محبوبش، کدهایی را که یوهان کرویف به او منتقل کرده بود دوباره به تیم برگرداند. مثلاً تصمیم گرفت در خط میانی به طور همزمان از ژاوی و اینیستا استفاده کند؛ ترکیبی که پیش از آن غیرممکن به نظر میرسید. خاطره ژاوی درباره این اتفاق هم شنیدنی است: «میگفتند که ما دفاع نمیکنیم، سبک بازی و قد ما خیلی شبیه است و نمیتوانیم میانه زمین را پوشش بدهیم. خدای من! حالا که به این حرفها فکر میکنم…»
او اولین بار از مسی در نقش شماره ۹ کاذب استفاده کرد. او همچنین در فینال جام جهانی باشگاهها در سال ۲۰۱۱ مقابل سانتوز برزیل (برد ۴ بر صفر) ۳-۳-۴ همیشگیاش را کنار گذاشت تا با سه مدافع میانی (پویول، پیکه، آبیدال) و هفت هافبک (مثلث همیشگی ژاوی، بوسکتس، اینیستا روی یک خط و آلوز، مسی، فابرگاس و تیاگو آلکانتارا کمی جلوتر) بازی کند، بدون مهاجم نوک. یک تجربه جسورانه که کسی پیش از این جرأت نکرده بود سراغش برود.
تأثیر گواردیولا را نمیتوان به سادگی تخمین زد. ویسنته دلبوسکه و یوآخیم لوو ایدههایش را کاملاً به کار نگرفتند، ولی خوب میدانند که چقدر به او مدیوناند. در ترکیب اسپانیا که قهرمان جام جهانی ۲۰۱۰ شد، شش بازیکن بارسای گواردیولا (پیکه، پویول، بوسکتس، اینیستا، ژاوی و پدرو) حضور داشتند و در تیم قهرمان یورو ۲۰۱۲ هم شش بازیکن (تنها پویول جایش را به فابرگاس داده بود). در تیم آلمان که قهرمان جام جهانی ۲۰۱۴ شد، هفت بازیکن از بایرن پپ بازی میکردند (نویر، بواتنگ، لام، کروس، شوایناشتایگر، توماس مولر و گوتزه). در بارسای فعلی تنها سه بازیکن (پیکه، بوسکتس و مسی) از بارسای ۲۰۱۲ باقی مانده و این تیم دیگر هرگز نتوانست آن هماهنگی تیمی را به نمایش بگذارد.
سئودو هم تأکید میکند که محافظت از میراث او چه کار سختی است: «من جانشینی برایش نمیبینم.» مگر اینکه ژاوی روزی به بارسا برگردد و این افسانه را از سر بگیرد. موفقیتهای بارسا هم نسبت به آن سالها کمتر شده. بارسا در ۴ سال با گواردیولا ۱۴ جام برد، ولی در هفت سال اخیر ۱۵ جام برده. آنها با پپ شش موفقیت بینالمللی داشتند، ولی بعد از او تنها سه تا.
راه حلهای جدید برای معماهای قدیمی
گواردیولا پس از رفتن به بوندسلیگا که «لیگ ضدحمله» مینامید، در ایدههایش بازبینی کرد. او با ویژگیهای جدیدی مثل بازی محکم، شدت بازی بیشتر، ضدحمله، سانتر و پاسهای بلند روبهرو شد، ولی از ایده اصلیاش که شامل پرس از زمین حریف، پس گرفتن توپ بلافاصله پس از هدر دادن آن، تلاش دائمی برای به وجود آوردن برتری عددی، ایجاد فضا، کنترل بازی و تسلط بر مرکز زمین است عقبنشینی نکرد و مفاهیمی مثل بازی منطقهای و ساختار منعطف تیم که تا آن زمان در فوتبال آلمان ناشناخته بود را پیاده کرد.
او برای سؤالات قدیمی که سر راهش قرار میگرفت، پاسخهای جدیدی پیدا کرد. جالبترین نمونه استفاده از مدافعان کناری (لام و آلابا) در نقش هافبک دفاعی در زمان مالکیت توپ بود تا تیمش بتواند راحتتر با ضدحملات مقابله کند. او از آنها میخواست متمایل به مرکز زمین بازی کنند تا فاصلهشان برای اشغال این فضا کمتر شود و تیمش بتواند به سرعت مرکز زمین را با پنج بازیکن (دو مدافع میانی، دو مدافع کناری و هافبک دفاعی) ببندد.
اوتمار هیتسفلد، سرمربی سابق بایرن در اهمیت این مربی میگوید: «گواردیولا هرگز با ارزش واقعیاش ارزیابی نشد. او نه تنها توانست شوق موفقیت را به تیمی که سهگانه برده بود برگرداند، بلکه با رساندن کیفیت پاس بایرن به سطحی که قبلاً هرگز تجربه نکرده بود، جاهطلبی را به بازیاش برگرداند.»
چالش بزرگ انگلیسی
در انگلیس او با چالش بزرگتری روبهرو بود. در سال ۲۰۱۰ یان هالووی، سرمربی وقت بلکپول که تیمش تازه به لیگ برتر صعود کرده بود، گفت: «میخواهم که بازی تیمم شبیه بازی اسپانیا یا بارسا باشد. باید به توپ عشق ورزید، نوازشش کرد و به حریف نداد. در عوض باید تلاش کرد که با پاسهای متعدد آن را حفظ کرد.» پس از شش ماه امیدوارکننده که بلکپول توانسته بود تا میانه فصل به رده هفتم برسد، در نهایت دوباره به دسته دوم سقوط کرد.
کمی پیش از تابستان ۲۰۱۶ که گواردیولا کارش با سیتی را شروع کند، آرسن ونگر، سرمربی وقت آرسنال نظر متفاوتی داشت: «بازی مالکانه مثل گذشته موفقیت به بار نمیآورد.» ادعای ونگر روایتی بود از آنچه آن روزها در لیگ برتر جریان داشت. لستر در سال ۲۰۱۶ و چلسی کونته در سال ۲۰۱۷، دو تیمی که با ایده انتقال سریع بازی میکردند، توانستند جام را فتح کنند.
حمله به سنتهای انگلیسی
گواردیولا در شروع موضع محافظهکارانهای گرفت: «من اینجا نیستم که فرهنگ فوتبال انگلیس را تغییر بدهم یا ذهنیت باشگاهی با سابقه ۱۲۰ ساله را عوض کنم. فقط میخواهم تیمم طوری بازی کند که به آن اعتقاد دارم، تلاش کنم که بازیکنانم با ایده بازی من تطبیق پیدا کنند و ثابت کنم که میتوانم در انگلیس هم با این فلسفه به پیروزی برسم.»
او درباره ویژگیهای این لیگ اضافه کرد: «با بازی مستقیم، توپهای بلند، توپهای دوم برگشتی، اوتهای بلند و ضربات ایستگاهی اینجا هیچکس برای همیشه در امان نیست. گاهی اتفاقات، سرنوشت بازی را به طرز عجیبی زیر و رو میکند.»
با این حال او توانست با بردن جامها و شکستن رکوردها تمام بدبینها را متقاعد کند. پپ نگاه انگلیسیها به فوتبال را تغییر داد، بخصوص اینکه به سنتهای این فوتبال حمله کرد. مثلاً استفاده از دو هافبک شبیه مثل کوین دبروین و داوید سیلوا پیش از این در لیگ برتر دیده نشده بود و پیش از این از هافبکهای قدرتی و جنگنده مثل ویرا، کین، لمپارد و جرارد استفاده میشد.
گواردیولا در تمجید از هافبک بلژیکیاش میگوید: «او همه چیز را میبیند، همه چیز را میداند، هر بار تصمیمات مناسبی میگیرد و وقتی تیم توپ ندارد اولین بازیکنی است که برای پس گرفتنش میجنگد.
او درباره هافبک اسپانیایی که در سال ۲۰۱۰ از والنسیا به سیتی منتقل شد، اضافه میکند: «تصور اولیهام این بود که به دردسر میافتد، چون هافبک «باکس تو باکس» نیست. خوشبختانه اشتباه میکردم. از نظر تکنیکی یکی از بهترین بازیکنانی است که با آنها کار کردهام. یکی از باهوشترینها و بهترینها برای بازی در فضاهای کوچک.»
جنگ فلسفههای فوتبال در عصر جدید
در سالهای ۸۰-۱۹۷۰ اختلاف ایده بین سزار لوئیز منوتی و کارلوس بیلاردو در آرژانتین سر و صدای زیادی به پا کرد. در سالهای ۹۰-۱۹۸۰ اختلاف نظر تاکتیکی در ایتالیا بین طرفداران ساکی و کاپلو مشاهده شد. بعد از آن خبری نبود تا اینکه گواردیولا از راه رسید و بحثهای جدیدی از سر گرفته شد. ابتدا در اسپانیا با ژوزه مورینیو و دیهگو سیمئونه، دو مربی که آنتیتز او را اجرا میکنند و حالا در انگلیس با یورگن کلوپ.
با این تفاوت که هرچند «گگن پرسینگ» سرمربی لیورپول نشانههای متفاوتی دارد (پرسینگ تمام تیم پس از هدر رفتن توپ، شدت بالای بازی، دوندگی زیاد، انتقال سریع توپ… ) دو مربی احترام زیادی برای یکدیگر قائلند.
میشائل نایمیر، رئیس دپارتمان آنالیز بایرن که با گواردیولا همکاری بلندمدتی داشته، میگوید: «پپ فوتبال را تاکتیکیتر کرد.» پپ که بزرگترین باشگاه فوتبال آلمان را به یک آزمایشگاه تاکتیکی تبدیل کرده بود، در کتاب «پپ گواردیولا: تحول» که «مارتی پرارنو» نوشته تعریف میکند که در سه فصل ۲۳ آرایش تاکتیکی متفاوت را امتحان کرده است. او با اصرار روی برتری ساختار منعطف تاکتیکی بر ساختار ثابت بحثهای زیادی به وجود آورد و مقلدانی مثل توماس توخل، یولیان ناگلزمان و فلوریان کهفلت پیدا کرد.
دو مثال تاریخی درباره وسواس او درباره جزئیات و محاسبات دائمی درون مغزش وجود دارد. در یکی از بازیهای لیگ قهرمانان مقابل منچسترسیتی در سپتامبر ۲۰۱۴ (برد یک بر صفر) گواردیولا سه آرایش مختلف
(۲-۱-۴-۳، ۳-۳-۴ و ۴-۲-۴) را امتحان کرد و نقش داوید آلابا را دو بار تغییر داد (از مدافع میانی چپ به بازوی چپ و سرانجام هافبک دفاعی در کنار ژابی آلونسو) تا اینکه در ثانیه آخر بازی را برد.
در جریان بازی بوندسلیگا مقابل اینگولشتات در دسامبر ۲۰۱۵ (برد دو بر صفر)، وقتی بازی هنوز بدون گل پیش میرفت (دقیقه ۵۷) در لحظهای که توپ به اوت رفته بود کاغذ کوچکی به لام داد تا موقعیت هشت بازیکن را تغییر دهد (لام، کومان، رافینیا، بادشتوبر، ژاوی مارتینز، تیاگو آلکانتارا، لواندوفسکی و توماس مولر) و از آرایش ۳-۳-۴ به ۴-۲-۴ برسد. او با این کار توانست تیمش را از پرس شدید اینگولشتات در نیمه دوم خلاص کند.
هرچند کلوپ در زادگاهش طرفداران زیادی دارد و ایده فوتبالش به ریشههای فوتبال آلمان نزدیک است، ولی گواردیولا هم منشأ تحولات زیادی در بوندسلیگا شد و نگاه تازهای به مربیان داد.
آسیبهای فوتبال پپ!
در انگلیس هم مربیانی مثل برندن راجرز (مربی وقت لیورپول و حالا لستر)، آندره ویاشبواش (مربی وقت چلسی و حالا مارسی) خیلی زود شیفته فوتبال پپ شدند و از آن ایده گرفتند. مربیانی مثل کریس وایلدر حتی توانستند تحولاتی در این فوتبال به وجود آورند. وایلدر یک روش ۲-۵-۳ برای غافلگیر کردن حریفانی که بسته بازی میکنند ابداع کرده است که بر اساس آن دو مدافع میانی کناری که بازیکنانی تکنیکی هستند از کنارهها نفوذ میکنند و مدافع کناری به مرکز میآیند تا فضای دفاعی را پوشش بدهند. چنین ابداعی تا چند سال قبل در انگلیس باورکردنی نبود.
البته گروهی هم هستند که مدعیاند ایدههای گواردیولا باعث آسیب شده است. پس از حذف ایتالیا مقابل سوئد در مقدماتی جام جهانی، کیهلینی، مدافع یوونتوس گفت: «گواردیولیسم به مدافعان ایتالیایی خیلی آسیب زده است. آنها میخواهند ریتم بازی را از خط دفاع تنظیم کنند، ولی یارگیری را فراموش کردهاند. ما آنچه جزو DNA ما بود و کیفیت دفاعی که همیشه نقطه قوتمان بود را از دست دادهایم.»
ژرار هولیه با سابقه مربیگری در لیون، لیورپول و تیم ملی فرانسه در تعریفش از یک مربی بزرگ میگوید: «کسی که جام برده، الهامبخش دیگران است، به تیمش هویت میدهد و با سبک بازیاش یا روش مدیریتش اثر ماندگاری بر جا میگذارد. تمام این موارد درباره گواردیولا صدق میکند. او همه جا قهرمان میشود و هر جا که رفته توانسته کیفیت بازیاش را ارمغان ببرد و آن تیم را بهتر کند، چرا که یک محقق است.»
گواردیولا در تأیید حرفهای هولیه میگوید: «من به بازی مالکانه اعتقاد دارم و فقط میتوانم سبک فوتبالی را آموزش بدهم که به آن باور دارم. میدانم که همه میخواهند از مربی برنده تقلید کنند ولی در فوتبال مثل بقیه ورزشها هیچکس نمیتواند دائماً برنده باشد.»
متحول کردن بازیکنان
پس از انتشار زندگینامه یوهان کرویف، شش ماه بعد از مرگش، گواردیولا در بازتعریف ایده فوتبالش گفت: «ارزش یک مربی نباید با جامهایی که میبرد سنجیده شود. این یک اشتباه بزرگ است. بهترین مربیان جامهای زیادی میبرند، چون در باشگاههای بزرگ با بازیکنان بزرگ کار میکنند. ولی آنچه اهمیت دارد تأثیری است که یک مربی روی بازیکنانش و نسل جدید میگذارد.»
او با اشاره به میراث کرویف اضافه کرد: «ببینید که چند نفر از بازیکنان سابق بارسا و آژاکس حالا مربی شدهاند.»
وقتی صحبت از ارتقای کیفیت یک بازیکن، پیدا کردن بهترین پست بازیاش یا بازگرداندن او از یک مسیر اشتباه باشد، گواردیولا تقریباً بیرقیب است. روبرت لواندوفسکی، مهاجم بایرن که بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ با کلوپ در دورتموند کار کرده، در تأیید این موضوع میگوید: «پپ مربیای است که نگاه من به فوتبال را تغییر داد.»
چه کسی تونی کروس را یک خط عقبتر برد تا تمام بازی را مقابل دیدگانش داشته باشد، بازی را کنترل کند و به دیگران اجازه بدهد از کیفیت پاسهایش استفاده کند؟ چه کسی هافبکهای میانی مثل خاویر ماسکرانو در بارسا، خاوی مارتینز در بایرن یا فرناندینیو در سیتی را به خط دفاع برد تا از کیفیت تکنیکی آنها برای بازیسازی بهره ببرد؟ چه کسی ایده استفاده از فیلیپ لام، کاپیتان و مدافع راست بایرن را در پست شماره ۶ یا ۸ به کار گرفت تا هوش بازیاش ارتقا پیدا کند؟ چه کسی بازیکنی مثل برناردو سیلوا را صیقل داد تا او را به لیدر تکنیکی سیتی تبدیل کند؟ چه کسی کینگزلی کومان را تشویق کرد که دریبل بزند و بیشتر ریسک کند؟ پاسخ همه این سؤالها گواردیولا است.
پدر کینگزلی کومان میگوید: «کینگ به خاطر بازی در ایتالیا (یوونتوس) عادت داشت که همیشه به دنبال پاس به عقب باشد. گواردیولا به او گفته بود: «نه کینگزلی! از تو میخواهم که رو به جلو بازی کنی. مهم نیست که یک بار، دو بار یا سه بار نتوانی از دفاع روبهرو عبور کنی. به کارت ادامه بده.» در واقع گواردیولا کمک کرد که با خیال راحت بازی کند.»
سه بازیکن با بیشترین تحول
برای بررسی تحول بازیکنان زیر نظر گواردیولا نام سه بازیکن در سه کشور مختلف را انتخاب کردهایم. او در سال اول مربیگریاش در بارسا سرخیو بوسکتس را در تیم ذخیرههای بارسا شناسایی کرد و در سپتامبر ۲۰۰۸ وقتی تنها ۲۰ ساله بود در لالیگا به زمین فرستاد. او پیش از ترک بارسا درباره این هافبک گفت: «او بهترین هافبک جهان است. اگر میتوانستم دوباره به فوتبال برگردم، دوست داشتم شبیه او باشم.»
پس از آن جاشوا کیمیچ را وقتی ۲۰ ساله بود در لایپزیگ پیدا کرد و او را شبیه پسر خودش میدانست. پپ درک فوتبال کیمیچ را ارتقا داد و او را به یکی از بازیکنان کلیدی بایرن تبدیل کرد. گواردیولا در بایرن از کیمیچ در هشت پست مختلف (چهار پست خط دفاع، سه بازیکن هافبک در سیستم ۳-۳-۴ و گوش راست) استفاده کرد.
سرانجام رحیم استرلینگ که حالا یکی از بهترین مهاجمان انگلیس است، ولی چهار سال قبل در لیورپول در حال فراموش شدن بود. جیمی کاراگر، مدافع سابق لیورپول به تازگی در یکی از نقدهایش در دیلی تلگراف نوشت: «رحیم دیگر بازیکنی نیست که در آخرین فصل حضورم در لیورپول میشناختم. او گوشی بود که حتی کرنر نمیزد، توان زدن ضربه ایستگاهی نداشت و ضربات آخرش خیلی خوب نبود. در حال حاضر بازی بدون توپ و جابهجاییهای او فوقالعاده است، ۹۰ دقیقه بیوقفه میدود و از هوشش در منطقه جریمه به خوبی استفاده میکند. او حالا یک گلزن بینظیر است و در آینده میتواند برنده توپ طلا شود.»
البته گاهی ممکن است همکاری پپ با بازیکن شکل نگیرد، مثل توماس مولر یا ماریو گوتزه که طرفین نتوانستند به درک مشترکی برسند. گاهی یک بازیکن با ایدههای گواردیولا همخوانی ندارد. او در شروع کارش در سیتی جو هارت، دروازهبان وقت تیم ملی انگلیس را کنار گذاشت و در پایان اولین فصل حضورش در این تیم باکاری سانیا، زابالتا، کلسی و کولاروف، چهار مدافع کناریاش را در لیست مازاد قرار داد. البته اینها به معنی نداشتن اخلاق کاری نیست، بهایی است که باید برای سختگیری و کمالگرایی او پرداخت.
مترجم: آرمن ساروخانیان
برچسببدون پپ گواردیولا سایت بدون منچستر سیتی
مطلب پیشنهادی
حتما باید دید/ مارمولک؛ روایت راه های رسیدن به خدا
سایت بدون – فیلم مارمولک یکی از برجستهترین و محبوبترین آثار سینمای ایران است که …