سایت بدون – زن جوان که متهم است به خاطر مخالفت شوهرش با کار او در رستوران در غذایش داروی بیهوشی ریخته و باعث مرگ شوهرش شده است در بازجوییها منکر این اتهام شد.
چند ماه قبل گزارش مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای پایتخت به پلیس اعلام شد. بهدنبال اعلام این خبر تحقیقات از سوی تیم جنایی آغاز و بررسیهای اولیه نشان میداد که مرد جوان بهنام میثم در خانه حالش بد شده و خانوادهاش با اورژانس تماس گرفته و او به بیمارستان منتقل شده اما تلاش کادر درمان برای نجات مرد ۳۶ ساله بینتیجه مانده و او تسلیم مرگ شده است.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان به سراغ خانواده میثم رفتند. همسر وی بهنام شقایق گفت: همسرم بیمار بود و دارو مصرف میکرد. روز حادثه هم داروهایش را مصرف کرد و خوابید. بعد از ساعتی متوجه وخامت حال او شدم، با اورژانس تماس گرفته و او را به بیمارستان منتقل کردیم.
بهدنبال مرگ مرد جوان، جسد او برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد. اما با انجام آزمایشات سم شناسی و آزمایشات تکمیلی پزشکی قانونی علت مرگ مصرف مواد مخدر صنعتی اعلام شد.
با مشخص شدن این موضوع برادر مرد جوان مدعی شد که میثم هیچ بیماری و اعتیادی نداشته و مرگ او مشکوک است.
با شکایت مرد جوان، تحقیقات از خانواده او بار دیگر صورت گرفت اما همچنان همسرمیثم مدعی بود شوهرش بیماری داشته و دارو مصرف میکرده است. در حالی که زن جوان چنین ادعایی مطرح میکرد، اما شواهد و مدارکی که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بهدست آورده بودند، نشان میداد که او واقعیت را نمیگوید.
تا اینکه با گذشت چند ماه از مرگ میثم، دختر او به اداره پلیس رفت و رازی را فاش کرد که فرضیه قتل پدرش را پررنگتر کرد. وی گفت: مادرم مدتی بود که در یک رستوران فست فودی کار پیدا کرده بود اما پدرم با این موضوع مخالف بود. او معتقد بود که زن نباید بیرون از خانه کار کند، ولی مادرم اصرار داشت که به سر کار برود تا کمک خرجی برای خانواده باشد.
او ادامه داد: پدرم نگهبان یک شرکت بود و برای همین در هفته روزهای شنبه تا چهارشنبه از صبح تا شب به محل کارش میرفت مادرم نیز از این فرصت استفاده کرده و به سر کار میرفت و ساعت برگشت از کارش را هم طوری تنظیم کرده بود که قبل از رسیدن پدرم در خانه باشد. ولی مشکل اصلی روزهای پنجشنبه و جمعه بود که پدرم تعطیل بود و سر کار نمیرفت و مادرم مجبور بود سرکار برود وگرنه کارش را از دست میداد.
دختر جوان ادامه داد: مادرم برای حل این مشکل داخل غذا یا چای پدرم داروی خواب آور میریخت و به او میداد. با خوردن داروی خواب آور، پدرم به خواب میرفت و مادرم هم به سرکارش میرفت. من خودم چندین بار دیده بودم که مادرم داخل غذا و چای پدرم داروی بیهوشی میریزد. روزی که پدرم فوت کرد، مادرم داخل چای، داروی خواب آور ریخت، اما ظاهراً این بار مقدارش زیاد بود و باعث مرگ پدرم شد.
بهدنبال اظهارات دختر جوان؛ به دستور بازپرس جنایی، شقایق بازداشت شد. اما زن جوان در تحقیقات منکر جنایت شد و گفت: من به شوهرم داروی بیهوشی ندادم. زمانی که او خواب بود به محل کارم میرفتم اما هرگز داخل غذا و چای او داروی بیهوشی نریختم.
بدنبال اظهارات زن جوان تحقیقات در رابطه با پرونده مرگ مرموز شوهرش که حکایت از جنایت دارد در دستور کارآگاهان اداره جرایم جنایی پایتخت قرار دارد.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «نون به هم قرض میدن»
سایت بدون – ضربالمثل «نون به هم قرض میدن» یکی از اصطلاحات رایج در زبان …