سایت بدون – در سال ۱۹۷۹ بود که گرد مولر محل امناش را ترک کرد و راهی تیم فورت لادردیل استرایکرز شد. او در ۱۵ سال گذشته، تعریف جدیدی از هنر گلزنی ارائه داده بود. مولر در ۶۲ بازی برای تیم ملی آلمان ۶۸ گل به ثمر رساند. او در بایرن مونیخ ۵۵۲ گل زده، یعنی تقریباً دو برابر نفر دوم در جدول بهترین گلزنان تاریخ این تیم. این یعنی او ۶۲۰ گل برای آلمان و بایرن زده است.
فورت لادردیل در فلوریدا در آمریکا قرار داشت و مولر پس از رفتن به این تیم و غلبه بر جتلگ، به روال همیشگیاش برگشت. روی هادسون، همبازی سابق او میگوید: «در نگاه اول او هیچ چیز خاصی نداشت. در حالی که جرج بست و تئوفیلو کوبیاس شما را تحت تأثیر قرار میدادند. وقتی این دو نفر در ساحل فورت لادردیل تمرین میکردند، حتی جای پایشان هم روی زمین نمیماند اما گرد طوری حرکت میکرد که انگار یک تراکتور از محل رد شده است!»
مولر کوتاهقامت، چاق و کمسرعت بود. او هرگز بازیکنی نبود که در نگاه اول به چشم بیاید. هادسون میگوید: «بسیاری از گلهای او اثری از خلاقیت هنری نداشت. او قاتلی بیاحساس و خونسرد بود.»
اما آمار نشان میدهد که چرا او مؤثرترین بازیکن دوران مدرن فوتبال آلمان بوده است.۵۰ سال پیش در چنین روزی بود که انگلیسیها بهخوبی دریافتند که او چه بازیکنی است. تیم سر الف رمزی که مدافع عنوان قهرمانی جام جهانی بود، در مرحله یکچهارم نهایی جام جهانی ۱۹۷۰ دو بر صفر از آلمان غربی پیش بود اما دو گل دریافت کرد و در وقت اضافه هم مولر گل سوم را زد. آلن مولری که آن روز بازی کرد، میگوید: «همه دوست داشتند یک مهاجم مرکزی مانند او داشته باشند. او دستوپاچلفتیترین بازیکن زمین بود اما قابلیت فوقالعادهای در گلزنی داشت.»
چهار سال بعد بود که گل «بمبافکن» باعث شد آلمان غربی در خانه خودش قهرمان جام جهانی شود اما اولین روزهای حضور او در فلوریدا نشان میداد که دورانش گذشته است. هادسون میگوید: «به خود میگفتیم: مگر میشود؟ این همان گرد مولر واقعی است؟!»
او اما بهسرعت نشان داد که آتش گلزنیاش خاموش نشده است اما شعلههای زندگی او رو به خاموشی گذاشته بود. او حالا پس از نبردی طولانی با الکلیسم، انگار برای همیشه محو شده است. بهترین مهاجم تاریخ دچار آلزایمر شده و نمیتواند حرف بزند، راه برود، یا حتی خودش غذا بخورد. مولر تنها نیست. رمزی و مارتین پیترز که در آن نبرد سال ۱۹۷۰ حضور داشتند هم دچار این بیماری هستند.
مولر ۷۴ساله در یک خانه سالمندان در باواریا زندگی میکند و اوشی، که بیش از ۵۰ سال است همسرش است، از او مراقبت میکند. زمانی که دوستان قدیمی مانند فرانس بکنباوئر از او بازدید میکنند، او گاهی آنها را بجا نمیآورد. خاطرات گلزنی چطور؟ به نظر میرسد که در مه غرق شده باشد. آخرین پرده زندگی گرد مولر در شهر کوچک ولفراتسهاوزن در نزدیکی مونیخ میگذرد. «بمبافکن» پنج سال است که در این شهر، در سایهها به سر میبرد. با توافقی که با رسانهها حاصل شده، کسی از او فیلم نمیگیرد اما این نابغه خجالتی و خاکی، هرگز از بودن زیر نورافکنها لذت نمیبرد.
او در دوران فقر پس از جنگ جهانی دوم به دنیا آمد و تبدیل به نابغهای در فوتبال شد. اولین اتفاق مهم زندگیاش در سال ۱۹۶۴ رقم خورد؛ زمانی که بایرن او را با قیمت تنها پنجهزار مارک خریداری کرد. بایرن در آن هنگام در دسته دوم حضور داشت و چیک چایکوفسکی، مربی این تیم لقب خرید جدیدش را گذاشت: «مولر چاق کوتاهقد» اما او در عرض ۱۵ سال، آنها را تبدیل به یک ابرقدرت در فوتبال اروپا کرد. در سال ۱۹۶۶ بود که فرانس روت هم به این تیم پیوست. این دو نفر بر سر میز شام با هم آشنا شدند و رفاقتی دیرین بینشان شکل گرفت. روت میگوید: «او بهترین مهاجمی بود که آلمان به خودش خواهد دید. نکته خاص مولر این بود که او با همه جای بدنش گل زده بود. واقعاً باورنکردنی بود.»
اما در ۵۰ دقیقه ابتدایی بازی آلمان غربی با انگلیس در جام جهانی ۱۹۷۰، به نظر میرسید که مولر ناتوان شده باشد. انگلیس با گلهای مولری و پیترز توانسته بود یک پایش را در مرحله نیمهنهایی بگذارد. مولری میگوید: «الف (رمزی) هرگز به من اجازه نمیداد که به محوطه جریمه حریف بروم.» اما نیمساعت از آن بازی در مکزیک میگذشت که او پا به محوطه جریمه گذاشت: «از آنجا جلوتر نرفته بودم؛ ولی از همانجا توپ را شوت کردم.»
رمزی به این نتیجه رسیده بود که بکنباوئر تهدید اصلی آلمان غربی است و در فاصله ۲۱ دقیقه به پایان بازی بود که پیتر بونتی نتوانست مانع گل شدن ضربه او شود. اووه زیلر در آخرین دقایق بازی نتیجه را مساوی کرد و مولر سپس بازگشت را کامل کرد. مولری میگوید: «او بازیکن بسیار قدرتمندی بود. اگر به او برخورد میکردید، کمانه میکردید!»
آلمان غربی در نیمهنهایی به ایتالیا باخت اما مولر آقای گل مسابقات شد و توپ طلای آن سال را هم گرفت. او در فینال جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۷۲ دو گل زد و کمک کرد آلمان غربی قهرمان شود. گل او بود که قهرمانی آلمان در جام جهانی ۱۹۷۴ را هم رقم زد. مولر پیش از آن کمک کرده بود بایرن سه قهرمانی پیاپی در جام باشگاههای اروپا به دست بیاورد.
اما در سال ۱۹۷۹ بود که مولر از چشمها افتاد. الکل تأثیرش را بر او گذاشته بود و اوضاع او در آمریکا بدتر هم شد.مولر انگلیسی را خوب بلد نبود و از همان ابتدا، بین او و بست تنش به وجود آمد. مولر بعدتر گفت: «به نظر میرسید که او نگران آن است که من ستاره دیگر تیم باشم. او هرگز توپ را به من پاس نمیداد.» اما این دو نفر یک نقطه اشتراک داشتند. پاتریک اشترازر، نویسنده، میگوید: «نوشیدن الکل در آمریکا تبدیل به مشکل بزرگتری شده بود چون او احساس تنهایی میکرد. او با افراد دیگر حرف نمیزد و زبانشان را هم نمیدانست.»
اشترازر بر این باور است که مشکلات مولر به دلیل نبود اعتماد به نفس بود. او در سال ۱۹۸۱ به آلمان برگشت اما اوضاعش بهتر نشد. اشترازر میگوید: «او در بازیهای دوستانه اسطورهها حضور مییافت اما رومنیگه، اولی هوینس و بکنباوئر از بوی دهانش میفهمیدند که الکل نوشیده و حالش خوب نیست.» آنها او را متقاعد کردند که از افراد حرفهای کمک بگیرد. بست نتوانست بر معضل الکلیسم غلبه کند اما مولر توانست از این گرداب نجات پیدا کند. به او فرصت آن داده شد که مربی تیم جوانان و تیم دوم بایرن شود و زیر نظر او بود که توماس مولر، باستین شوایناشتایگر و برخی دیگر از بازیکنان بایرن پرورش یافتند. اشترازر میگوید: «البته بیشتر کار را مربیان دیگر انجام دادند اما همه احترام عمیقی به او میگذاشتند چون اسطورهای را روی زمین چمن میدیدند اما همه میدانستند که این شغل، برای کمک به گرد است تا به سراغ الکل نرود. این حرکت زیبای باشگاه بایرن بود که زندگیاش را نجات داد.» اوضاع خوب شد، تا زمانی که مشکلات دیگری پدید آمد. مولر داشت فراموشکار میشد و حتی یادش نمیآمد که تیمش چه زمانی بازی دارد. در یک اردوی تمرینی در ایتالیا در سال ۲۰۱۱ بود که او ۱۵ ساعت گم شد. زمانی که پلیس پیدایش کرد، او گیج بود و نمیدانست چه شده است. در فوریه ۲۰۱۵ بود که او را به خانه سالمندان منتقل کردند. به نوشته هانس وولر، نویسندهای که سال گذشته از مولر دیدن کرد، او حالا روی ویلچر است، نمیتواند حرف بزند و همسرش به او غذا میدهد اما هر اتفاقی که برایش بیفتد، ۶۲۰ دلیل برای به یاد آوردن او وجود دارد.
دانیل ماتیوز
منبع: دیلی میل