جلسه محاکمه ۲ سارق خشن که متهم هستند یکی از بازیکنان استقلال را ربوده و با زورگیری اموالش را سرقت کردهاند، در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
سایت بدون – رسیدگی به این پرونده با شکایت یکی از بازیکنان تیم فوتبال استقلال که مورد سرقت از سوی چند زورگیر قرار گرفته بود، آغاز شد. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: کنار خیابان در انتظار تاکسی بودم که یک خودروی تیبا مقابل پایم نگه داشت و چند جوان من را به زور سوار کردند و پس از تهدید چاقو گوشی تلفن همراهم را گرفتند. بعد به زور وادارم کردند تا از طریق کارت عابر بانکم برایشان پول بگیرم. من فقط چهره یکی از زورگیران را به خاطر دارم.
پس از این شکایت و چهره نگاری یکی از متهمان مأموران پلیس به ردیابی مردان مسافربر نما پرداختند اما سرنخی به دست نیامد تا اینکه چند ماه بعد تلفن همراه شاکی روشن شد و مأموران با ردیابی سیم کارت فعال روی گوشی موفق شدند ۲ متهم به نامهای هادی و فرشاد را بازداشت کنند که آنها در بازجویی عنوان کردند گوشی سرقتی دست یکی از دوستانشان بهنام شهرام است و ماه پیش از کشور خارج شده است.
پس از پیگیری پلیس مشخص شد که شهرام به ترکیه رفته است.با تکمیل تحقیقات برای ۳ متهم کیفرخواست صادر و هادی و فرشاد در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند.
قبل از جلسه رسیدگی با درخواست وکیل متهمان بازیکن استقلال بهعنوان شاکی خصوصی از متهمان اعلام گذشت کرد. اما متهمان از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه رسیدگی، نماینده دادستان به جایگاه رفت و گفت: هرچند شاکی اعلام گذشت کرده اما با توجه به اینکه ۳ متهم با استفاده از سلاح سرد زورگیری کردهاند درخواست میکنم به اشد مجازات محکوم شوند.
سپس قاضی متین راسخ از بازیکن تیم استقلال خواست ماجرا را توضیح دهد که وی با تشریح ماجرای زورگیری گفت: آنها ۳ نفر بودند که ۲ نفرشان در صندلی عقب نشسته بودند و من فقط چهره یکی از آنها را دیدم.
در این هنگام قاضی به بازیکن استقلال گفت: براساس پروتکل کرونا شما نباید سوار ماشینی که دو سرنشین در صندلی عقب داشت میشدید اگر پروتکل را رعایت کرده بودید قربانی زورگیری نمیشدید.
سپس هادی که با قرار وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و گفت: اتهام خفتگیری را قبول ندارم من را اشتباهی بازداشت کردهاند. سیم کارت متعلق به یکی از دوستانم بهنام فرشاد بود که بهعنوان اولین متهم بازداشت شد. اما گفت سیمکارت را به یکی دیگر از دوستانمان فروخته است. اشتباه من این بود که سیم کارت را از دوستم گرفتم تا به شهرام بدهم که او هم متواری است و من اصلاً از ماجرای سرقتی بودن گوشی اطلاعی نداشتم.
سپس فرشاد که به جرم دیگری در زندان بود، به جایگاه رفت و گفت: من در این ماجرای سرقت و زورگیری نقشی نداشتم.
سپس وکیل هادی به جایگاه رفت و عنوان کرد: ۲ متهم با اینکه اتهامشان را قبول ندارند اما جبران خسارت کردهاند. به همین خاطر برای آنها درخواست آزادی دارم.در این میان نماینده دادستان برخاست و با اعتراض گفت: من برای متهمان اشد مجازات میخواهم چرا که جرم آنها جرمی سبک نبوده و متهمان واقعیت را نمیگویند.در ادامه قضات از وکلا خواستند تا لایحه خود را ارائه دهند و با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»
سایت بدون- این ضربالمثل یکی از پرمعناترین و عمیقترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …