گروگانگیری ناکام به خاطر ۱۷۰۰ دلار

سایت بدون- اختلاف مالی مرد میانسال با زندانبانش در افغانستان، باعث شد تا او نقشه گروگانگیری و انتقام از وی را در تهران طراحی کند.
چند روز قبل مردی افغانستانی به پلیس مراجعه کرد و از ربوده شدن پسرش نظیر خبر داد. او در تحقیقات گفت: دیروز پسرم به همراه دوستش به طرز مرموزی ناپدید شد. بعد از آن هرچه با تلفن همراه پسرم تماس گرفتم پاسخ نداد و نگران شدم از همسایه‌ها سؤال کردم و آنها به من گفتند که نظیر و دوستش سوار بر خودرویی شده و آنجا را ترک کردند.
اسارات ۲۴ ساعته
او ادامه داد:چند ساعتی که از ناپدید شدن نظیر گذشته بود پسرم با من تماس گرفت و از ربوده شدنش توسط افرادی ناشناس خبر داد. او آزادی‌اش را در گرو پرداخت هزار و ۷۰۰ دلار اعلام کرد و بعد از آن تماس قطع شد. دقایقی بعد دوباره تهدیدها شروع شد که اگر این مبلغ را فراهم نکنم پسرم و دوستش زنده نخواهند ماند. من که توانایی پرداخت این پول را نداشتم سعی می‌کردم با وعده تهیه پول، از آدم ربایان مهلت بگیرم. حدود ۲۴ ساعت از این آدم ربایی گذشته بود که پسرم تماس گرفت و گفت گروگانگیران او را رها کرده‌اند. ظاهراً آنها ترسیده بودند و تصور می‌کردند که پلیس از ماجرا با خبر شده است. به همین دلیل پسرم و دوستش را بعد از کتک و شکنجه فراوان رها کرده بودند.
پسر جوان نیز در تحقیقات گفت: با دوستم در خیابان در حال عبور بودیم که مردی به ما گفت سرنشین خودرویی که آن طرف خیابان توقف کرده است با شما کار دارد. به سراغ راننده رفتیم و او خودش را مأمور معرفی کرد و از ما خواست با او به کلانتری برویم. مرد جوان تجهیزات نظامی داشت و ما هم سوار خودرو شدیم و پس از طی مسافتی، مرد جوان دیگری که هم ولایتی ما بود سوار خودرو شد. بعد هم ما را تهدید کرده و به خانه‌ای در جنوب تهران بردند. آنها ما را شکنجه کرده و پول خواستند، اما وقتی متوجه شدند که پدرم پول را به آنها نمی‌دهد و می‌ترسیدند که پلیس ماجرا را فهمیده باشد ما را دست و پا بسته رها کردند که رهگذری به ما کمک کرد.
دستگیری مأمور قلابی
به‌دنبال این آدم ربایی، به دستور بازپرس عظیم سهرابی تحقیقات از سوی کارآگاهان پلیس آغاز شد. در نخستین گام مأموران به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل ربوده شدن و رهایی گروگان‌ها پرداختند.
دوربین‌ها نشان می‌داد خودروی سواری در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران توقف کرده و دو گروگان را از آن پیاده کرده و بلافاصله از محل متواری شده‌اند.
دوربین‌های مداربسته شماره پلاک خودروی سواری را ثبت کرده بودند و بدین ترتیب هویت مالک خودرو که مرد جوانی بود برملا شد. در ادامه صاحب خودرو به نام شاهین بازداشت و در مواجهه حضوری با دو پسر ربوده شده از سوی آنان شناسایی شد.
شاهین که کتمان در آدم ربایی را بی‌فایده می‌دید، گفت: من در یک شرکت تجاری در بازار کار می‌کنم. مدتی قبل مرد افغانستانی به نام رحمان برای کار به شرکتم آمد. با رحمان دوست شدم و دوستی ما در حدی بود که بعد از مدتی باهم درد و دل می‌کردیم. او برایم گفت که مدتی قبل به اتهام سرقت در کشور افغانستان به زندان افتاده بود و پدر نظیر زندانبان او بوده است اما هزار و ۷۰۰ دلار به صورت امانت به پدر نظیر داده تا بعد از آزادی، پول‌ها را به او برگرداند.
او ادامه داد: آنطور که رحمان برایم گفت بعد از آزادی از زندان به سراغ پدر نظیر می‌رود اما او پول و دلارها را به او برنمی‌گرداند. بعد از مدتی وقتی رحمان متوجه شده که نظیر و خانواده‌اش راهی ایران شده‌اند او هم برای وصول پول هایش راهی ایران می‌شود و او را پیدا می‌کند اما از آنجایی که نتوانست او را برباید نقشه ربودن پسرش را کشیده بود.
متهم جوان گفت: من به خاطر رفاقت با رحمان همدست شده و این آدم‌ربایی را رقم زدیم. اینکه او واقعاً راست می‌گفت را نمی‌دانم. ۲۴ ساعتی که از آدم ربایی گذشته بود، ترسیدیم که نکند پدر نظیر ماجرا را به پلیس خبر داده باشد و پلیس رد ما را بزند. به همین دلیل آنها را رها کردیم و تصور نمی‌کردم که این موضوع باعث دردسر و بازداشت من شود.
به‌دنبال اظهارات مرد جوان، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت رحمان و تحقیق از پدر نظیر را صادر کرد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *