مصرفکنندگان با فرستادن یک متن رمزنگاری شده مواد مخدر را در خانههایشان دریافت میکنند و مقامات، قدرت مقابله با پخشکنندهها را ندارند
سایت بدون -وز چهارم مارس در شهر هرتسفلده در آلمان، یک روز ابری و رویایی زمستانی است. شهری که تنها یک ساعت با ماشین تا برلین فاصله دارد. همهجا ساکت و آرام است. دمای هوا نزدیک به صفر است و برفِ جدید، بر سر شهر میبارد. صدای مبهمی از دور میآید؛ صدا واضحتر میشود. صدای حرکت ماشینهای پلیس است که وارد خیابان «رودرز-دورفر» میشود. افسران پلیس از ماشینهای فولکسواگن و سواریهای کامارو پیاده میشوند و با سگهایشان وارد یک خانه میشوند.
به نظر میرسد توجهشان به چیزی شبیه برف جلب شده؛ اما نه گلولههای برفی که بچهها به سوی هم پرتاب میکنند. پودری سفید رنگ که قیمت هر یک کیلوی آن در اروپا به ٧٠هزار دلار میرسد.
آنها ١٢,٨ گرم کوکایین را در پلههای طبقه سوم آن خانه یافتند؛ ٢١۴.٣ گرم هم در انبار همان خانه پیدا کردند.
در پمپ بنزین، نیروهای پلیس مردی را دستگیر میکنند. او ۴٢سال دارد و «رنه اف.» معرفی میشود. رنه قبلا در کار فروش ماشین بود اما حالا در کار پخش مواد است.
او به تنهایی کار نمیکند. رنه پسرش مایک، همسر سابقش ناتالیا و پسر همسر فعلیاش اوتو را هم استخدام کرده است. این یک کار خانوادگی جدید بود که دلیوری روزانه داشت. تنها یک تلفن از سوی مشتریها برای سفارش کافی بود. در زندگی شبانه برلین، به این افراد «تاکسی کوکایین» میگویند.
همهچیز داشت خیلی آرام پیش میرفت تا روز چهارم مارس که رنه بازداشت شد.
کوکایین، بیش از همیشه
«کوکایین»، «کُک» یا «چارلی»، مادهای مخدر برای میهمانیها و پارتیهای افراد ثروتمند. ظاهرا یکی از چیزهایی که با شنیدن نام شهر هرتسفلده به ذهن متبادر میشود، کوکایین است. شهری آرام و با جمعیت ١٧۵٠ نفری در شرق آلمان.
اگر عملیات دستگیری برخی از پخشکنندگان کوکایین در هرتسفلده چیزی را به ما نشان داده باشد، این است که زنجیره تولید و پخش جهانی کوکایین تا چه اندازه رشد کرده و تقاضای سیر نشدنی مصرفکنندگان، تا چه اندازه زیاد شده است.
بازرسان میگویند که تاکنون هیچوقت تا این اندازه کوکایین در بازار آلمان، اروپا یا سراسر جهان وجود نداشته است. همچنین هیچ زمانی به اندازه اکنون، خلوص این ماده بالا نبوده است. برخی تخمین میزنند که میانگین خلوص کوکایین موجود، ٧٠درصد یا بالاتر است.
از سوی دیگر، تهیه آن هم هیچگاه به این اندازه سهل و آسان نبوده است. به تبع همه اینها، تعداد مصرفکنندگان آن هم هیچگاه اینقدر زیاد نبوده است. بحثها بر سر اینکه کوکایین چه بلایی بر سر جوامع میآورد، زیاد شده است.
در لیسبون پرتغال، جایی که دفتر مرکزی نظارت بر مواد مخدر و اعتیاد در اروپا واقع شده، صحبت از «رونق عظیم» کوکایین است. دفتر پلیس جنایی فدرال آلمان نیز از رکوردزنی و افزایش چشمگیر مصرف کوکایین ازسال ٢٠١۶ میگوید. یکی از بازرسان پلیس اینترپل هم میگوید که در ١۴سالی که مشغول این کار است، هیچگاه چنین شرایطی را تجربه نکرده است.
به نظر میرسد شرایط به این زودی هم تغییر نخواهد کرد. «کوین اسکولی» رئیس بخش مواد مخدر دفتر مرکزی اروپا در آمریکا میگوید: «عرضه جهانی کوکایین هنوز به نقطه اوج خود نرسیده است.»
پیشبینی این شرایط، اصلا دشوار نیست و نیاز به محاسبات پیچیده ریاضی ندارد. به شکل بسیار ساده و منطقی میتوان آن را فهمید. سازمان ملل اعلام کرده در کلمبیا که تولیدکننده اول کوکایین در جهان است، تعداد زمینهایی که برای کشت درخت کوکا (که از برگهای آن، کوکایین استخراج میشود) اختصاص داده میشود، به شکل تصاعدی و شگفتانگیزی هرسال بیشتر میشود. این اتفاق در «پرو» و «بولیوی» که تولیدکنندههای دوم و سوم کوکایین در جهان هستند هم به همین شکل است.
و همه این کوکایینهای تولید شده باید به جایی
فرستاده شود.
«نیما مواسات» سخنگوی سیاستگذاری مواد مخدر در حزب چپ در پارلمان آلمان میگوید: «در آلمان، تقاضای کوکایین به شدت بالا رفته است.» از سوی دیگر، تقریبا هیچ بیزینس دیگری نیست که به اندازه خرید و فروش کوکایین برای مجرمان سودآور باشد. در آفریقای جنوبی هر کیلو کوکایین حدود ١٠٠٠ دلار است. زمانی که این مقدار کوکایین به سوی پخشکنندگان در اروپا میرود، ٢۵هزار دلار بابت آن پول میدهند تا از آتلانتیک عبور کند. در اینجا، در خیابانهای اروپا قیمت آن به ٧٠هزار دلار میرسد؛ یعنی از آفریقا تا خیابانهای اروپا قیمت آن ٧٠برابر میشود. هیچ بیزینس دیگری به این اندازه برای مجرمان نمیتواند
سودآور باشد.
سیستمی که خوب کار میکند
سیستم تولید و پخش کوکایین، بسیار خوب و دقیق کار میکند؛ تا جایی که فروشندگان کوکایین برای تجزیه و تحلیل عملکردشان، مشاوران حرفهای تجاری استخدام کردهاند. گرچه هنوز هم خشونتهای معمول و سطح پایین مانند قتل اخیر یک قاضی در آمستردام وجود دارد.
اما این صنعت اخیرا بسیار کارآمدتر شده است. صنعتی که به مقیاس اقتصاد، خریدهای کلی، تقسیمات دقیق و حرفهای کار و زنجیرههای تأمین به موقع متکی است و متاسفانه، هر روز هم برای برداشتن گامهای بعدی، نوآوریاش بیشتر میشود، حتی نوآوری در روشهای پیچیده قاچاق. در پایان، کارتلها عقب مینشینند و به قدرت «تودهها» نظاره میکنند؛ هرچه این «بهمن» بزرگتر باشد، چیزهای کماهمیتتر، مهمتر
بهنظر میرسند.
اخبار منتشرشده از ماموران گمرک که چندین تُن کوکایین را پیدا کردهاند – ۴,۵ تُن در هامبورگ در ماه جولای، ١.۵ تُن هم چند روز بعد- پیروزیهای صرفا نمادین است. در حقیقت، بازرسان در مورد عاملان اصلی چیز
زیادی نمیدانند.
آنچه آنها میدانند این است که میزان کوکایینی که در سال ٢٠١٨ پیدا کردند، نشاندهنده حجم بسیار بیشتری بود که آنها پیدا نکردند. اینترپل تخمین میزند با تمام تلاشهایش، درنهایت ۵درصد محمولههای کوکایین را پیدا میکند و ٩۵درصد دیگر، کشفنشده باقی میماند.
همچنان که میزان بیشتری از کوکایین وارد اروپا میشود، نگرانیهای سیاستمداران که مدتهاست کنترل مشکل موادمخدر را از دست دادهاند، بازرسانی که صراحتا میگویند ناتوانند و پزشکانی که میدانند کوکایین تا چه اندازه خطرناک است، بیشتر میشود.
برای تولید این گزارش، خبرنگاران اشپیگل و شرکای آنها در بخش تحقیقات اروپا سراغ کشاورزان کلمبیایی و مصرفکنندگان آلمانی رفتند تا در مورد دلایل پشتپرده و تبعات تولید و مصرف روزافزون کوکایین بپرسند. اسناد و اطلاعاتی که آنها به دست آوردند، این را نشان میداد که فروشندگان بزرگ کوکایین ثروتهایمیلیارد دلاری خود را صرف بیزینسهای B٢B میکنند. منظور ازB٢B (مخفف «تجارت به تجارت» ) این است که فردی یا شرکتی، موادی را تولید کند که آن مواد، خود برای تولید مواد دیگری استفاده میشوند؛ به این معنا که فروشندگان بزرگ کوکایین با این ثروت به دست آمده از فروش مواد، در تولید صنایع و کارخانههای بزرگ سرمایهگذاری میکنند. فروشندگان کوچک هم وارد صنایع محلی و کوچک مثل تولیدی کیف و شیشههای دارو میشوند.
تقریبا سفر طولانی اکثر کوکایینی که در دنیا وجود دارد، از نیویورک گرفته تا مسکو و برلین، از زمینهای کلمبیا آغازمیشود. خبرنگاران اشپیگل که سراغ یکی از این کشاورزان رفتند، این دیدار را اینگونه توصیف میکنند: «مردی با ریش بزی و کلاه لبهدار روی زمین نشسته است. نامش اشنایدر است یا دستکم همه او را به این نام صدا میزنند. چشمانش روی ۵ هکتار از زمینهای سبزشده درخت کوکا است. دیدن این زمینها به او احساس لذت میدهد؛ چراکه این محصولات، منبع درآمد او و خانوادهاش است. او به تنهایی کار میکند، کاری سخت که زیر نور داغ خورشید و در رطوبت جنگلها دشوارتر میشود. وقتی از او پرسیدیم «چرا به جای کوکا، چیز دیگری نمیکاری؟ مثلا سیبزمینی، قهوه، ذرت، یا برنج؟» با تعجب ما را نگاه کرد، انگار از او خواستهایم که نفسش را برای ١۵ دقیقه نگه دارد تا باعث نجات جهان از بحران آبوهوایی شود. او گفت: «البته که باید کوکا بکارم. تنها چیزی است که میتوان پول کافی از آن درآورد.»
کشاورزان معتقدند اگر درخت کوکا نکارند، هیچ پولی هم درنمیآورند. اگر پول نباشد، خبری از تفنگ نیست، خبری از برق و تلفن و دکتر هم نیست.
حالا جهان با مشکل جدیدی روبهرو شده که شاید نیازمند سرسختانهترین راهحل باشد. به نظر میرسد جنگ علیه کوکایین، جنگی طولانی باشد؛ چه از زمینهای کلمبیا آغاز شود، چه از بنادر اروپا یا خیابانهای برلین. در هر صورت بهمن درحال فرود آمدن بر سر اروپاست؛ کسی میتواند جلوی آن را بگیرد یا همگی زیر آن دفن خواهیم شد؟