نویسنده:یاسمن خلیلی فرد
سایت بدون -فیلم های زندگینامه ای اصولاً طرفداران زیادی دارند. این دسته از فیلم ها اگر بتوانند بخش های مهم و برجسته زندگی شخصیت هایشان را به تصویر بکشند، فیلمنامه های خوبی داشته باشند و به لحاظ انتخاب بازیگر درست عمل کنند، علاوه بر موفقیت های تجاری، خواهند توانست توجه منتقدان و مخاطبان خاص را نیز جلب کنند.
فیلم «Bohemian Rhapsody» که در فارسی با عنوان «حماسه کولی» ترجمه شده است، به کارگردانی برایان سینگر بر پرده اکران رفته است. این فیلم، داستان زندگی فردی مرکوری (فرخ بولسارا)، خواننده معروف سبک راک اند رول و یکی از موسسان گروه موسیقی مشهور «کوئین» را روایت می کند. «حماسه کولی» به مثابه دیگر فیلم های مشابه، یک فیلم موزیکال با پروداکشن گسترده است که بخش هایی از زندگی مرکوری و دیگر اعضای گروه کوئین را به تصویر کشیده است.
به لحاظ محتوایی آن چه تا حدودی کار را از دیگر آثار زندگینامه ای مرسوم هالیوود متمایز می کند، پرهیز فیلمنامه نویس از پرداختن صرف به نقاط مثبت و قهرمانانه شخصیت اصلی آن است. در واقع فیلمساز و فیلمنامه نویس کوشیده اند تا از الگوهای قهرمان ضدقهرمانی هالیوودی فاصله گیرند و مرکوری را همچون یک «انسان» با تمامی خصایل خوب و بد اخلاقی اش به تصویر کشند. بسیاری از جزییات کار نیز کاملاً برآمده از واقعیت در جریان در زندگیِ مرکوری و دیگر اعضای گروه کوئین میباشند، مثلاً رابطه ی بسیار نزدیک و خوب این اشخاص با یکدیگر حقیقت غیرقابل کتمانی است که ظاهراً مبالغه ای در رابطه با آن صورت نگرفته است با این حال فیلمساز به فراز و فرودهای روابط این افراد با یکدیگر نیز اشاره می کند و چالش هایی را که بعضاً گروه شان را به سمت انحلال پیش می برد هم نشانه می گیرد. رابطه مرکوری با همسرش، مساله همجسنگرایی او، اختلافات با پدرش و ابتلایش به بیماری، همه و همه در «حماسه کولی» به نمایش درآمده اند، اما هیچ یک بر دیگری نمی چربد و قرار نیست هیچ کدام اولویت اصلی فیلمساز و موضوع اصلی داستان باشد، بلکه سینگر با نگاهی مستندگونه، وقایع و رخدادهای حقیقی زندگی مرکوری را کنار هم چیده است تا بتواند برهه های مختلف زندگی او را به واقعی ترین شکل ممکن بازنمایی کند.
احتمالاً کنجکاوی های زیادی برای دانستن پایان بندی فیلم در ذهن مخاطبان وجود داشته است. مسئله ابتلای مرکوری به بیماری ایدز و مرگش همواره از بخش های مهم و در عین حال تاسف بار زندگی او بوده است که مسلماً خیلیها را مایل به دانستن جزییات بیشتری درباره اش کرده است، با این حال فیلمساز ترجیح می دهد فیلم را در اوج زندگی حرفه ای مرکوری به پایان ببرد؛ در واقع مرکوری در اوج بیماری خود گروهش را در کنسرت لایو اید رهبری و یکی از بهترین و پرمخاطب ترین اجراهای تاریخ راک را به نام خود ثبت می کند. این همان پایانی است که سینگر برای فیلم خود نیز در نظر گرفته است. باقی وقایع زندگی مرکوری، از جمله مرگش و جزییات بیشتر آن به شکل توضیحاتی در انتهای کار نوشته می شود تا علاوه بر پرهیز از کلیشه گرایی هالیوودی، صلابت شخصیت اصلی نیز تا پایان کار حفظ شود و کار به یک ملودرام آبکی تبدیل نشود.
بسیاری از منتقدان و مخاطبان عادی، احتمالاً این ایراد را به فیلم می گیرند که آن گونه که باید به جزییات زندگی شخصی و خصوصی مرکوری ورود نمی کند. اما نباید از یاد برد که فیلم، بیش از آن که فیلم شخصِ مرکوری باشد، قرار است به شکل گیری و پیشرفت و درخشش گروه «کویین» بپردازد و طبیعی است اگر آن قدر که ما میل داریم، به خود مرکوری نزدیک نشود. درعوض اجراهای کار بسیار تمیز و عالی اند و رامی ملک در ارائه نقش اش سنگ تمام گذاشته است و اگر همه چیز به درستی پیش برود، او قطعاً یکی از مدعیان اصلی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد خواهد بود. شاید پیش از او تنها جیمی فاکس را دیده باشیم که این چنین درخشان به دنیای خواننده نابینای سبک راک، ری چارلز، نزدیک می شود و آن قدر درخشان نقش را به مالکیت خود درمی آورد. با این حال به زعم من، دشواری ها و فراز و نشیب های کاراکتر مرکوری بسیار بیشتر است و مالک آن قدر در کارش موفق است که گاه فراموش می کنیم به تماشای یک فیلم نشسته ایم و حس می کنیم واقعاً فردی مرکوری را بر پرده سینما می بینیم و این یک موفقیت بزرگ برای برایان سینگر و رامی مالک به حساب می آید.
شاید «حماسه کولی» شاهکاری در حد و اندازه ای که انتظارش را داریم از آب درنیامده باشد؛ شاید فیلمنامه اش حفره ها و نقصان هایی داشته باشد، اما بی شک می توان از سکانس های جذاب اجرای موسیقی در آن لذت برد و با اندکی اغماض آن را به عنوان فیلمی نسبتاً خوب پذیرفت که به شکلی آبرومند به نکوداشت گروه «کویین» و مرکوری فقید پرداخته است.
برچسبراسپودی بوهمیان فردی مرکوری معرفی فیلم
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «تا باران نیاید، رنگینکمان پیدا نمیشود»
سایت بدون – ضربالمثل «تا باران نیاید، رنگینکمان پیدا نمیشود» اشاره به این دارد که …