نویسنده:پیتر استانتن
سایت بدون /در ظاهر، اوضاع منچستریونایتد در حال حاضر شباهتهایی به رئال مادرید ژانویه ۲۰۱۶ دارد، زمانی که زینالدین زیدان مربی این تیم شد؛ دو باشگاه بزرگ که نتایجشان به طرز عجیبی ضعیف است همراه با اختلافات شدید بین بازیکنان و مربی، که تلاش برای پوشاندن آن بینتیجه است. حالا ژوزه مورینیو در منچستریونایتد مشکل دارد و در آن زمان رافائل بنیتس در رئال مشکل داشت. در هر دو باشگاه، این حس وجود داشت و دارد که باشگاه باید بسیار بهتر هدایت شود.
میتوان به آسانی بحران فعلی منچستریونایتد را ثمره اشتباهات مورینیو دانست اما در این صورت مشکلات جاهای دیگر باشگاه نادیده گرفته میشود. مورینیو البته با رفتارش به مشکلات دامن زده است، مانند نبرد عجیب با پل پوگبا، بهترین بازیکن یونایتد، یا اصرار به بازی با سیستمهای عجیب مانند آنچه در بازی با وستهم در روز شنبه روی داد.
فوتبال او هرگز ضربان قلب تماشاگران را تند نکرده است. بزرگترین خصلت تیمهای او این بوده که هفت نفر از ۱۱ بازیکن حاضر در ترکیب کمک کنند که تیم کلینشیت کند و همچنین چهار نفر دیگر فضا داشته باشند تا نتیجه را به سود تیم رقم بزنند اما این کار او در منچستریونایتد به نتیجه نرسیده است.
مربیان دیگر باشگاهها دست به حرکات تهاجمی میزنند، در حالی که مورینیو همچنان به کارهای بداهه بازیکنانش تکیه دارد اما کیفیت بازیکنان حاضر در رختکن یونایتد هم خوب نیست و این لزوما تقصیر مورینیو نیست. از بازیکنان یونایتد، کمتر کسی میتواند در ترکیب ثابت باشگاههای بزرگ دیگر حضور پیدا کند. شاید تنها داوید دخئا، پوگبا و روملو لوکاکو در سطح ترکیب اصلی تیمهای بزرگ باشند. سایر بازیکنان در حدی نیستند که بازیکنان پیشین منچستریونایتد بودند. روز شنبه، مورینیو از استعدادیابی که عیسی دیوپ، بازیکن ۲۱ ساله وستهم را کشف کرد تمجید کرد. این بازیکن در تابستان از تولوز به وستهم پیوسته است اما چرا مورینیو به خود این مدافع میانی بابت بازی درخشانش تبریک نگفت؟
خب، باید از خود او پرسید چرا مربی که در تابستان چندین مدافع میانی را زیر نظر داشت ولی نتوانست هیچکدام را به تیمش بیاورد، کار استعدادیابی تیمی را ستایش میکند که یکی از آیندهدارترین مدافعان میانی اروپا را به خدمت گرفته است؟
درست است، مورینیو، اد وودوارد، معاون باشگاه را متقاعد کرد که با مبلغ بسیار بالایی الکسیس سانچس را به خدمت بگیرد، پولی که در نهایت مشخص شد به هدر رفته است اما مشکل تنها او نیست. یونایتد شش، هفت بازیکن با قیمت ۱۰۰ میلیون پوند کم دارد تا به جایگاهی که باید داشته باشد، برسد. این یکی از چندین دلیلی است که نشان میدهد زینالدین زیدان باید قید حضور در یونایتد را بزند.
او تنها وارث ۷۵ هزار تماشاگر در هفته، قهرمانیهای لیگ، قهرمانیهای لیگ قهرمانان، تاریخچه و میراث منچستریونایتد نخواهد بود. او تمام تلاطمهایی که پس از دوران سر الکس فرگوسن در یونایتد شکل گرفته را هم باید تحمل کند و بار مسوولیت سنگینی را به دوش بکشد.
مادرید خانه زیدان بود. پسران زیدان برای تیمهای آکادمی رئال بازی میکردند و هنوز هم بازی میکنند. او با گلی که در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۰۲ در همپدن پارک زد، برای همیشه نامش را در تاریخ باشگاه ثبت کرد. پیش از آنکه زیدان جانشین بنیتس شود، رابطهای قدرتمند با باشگاه رئال داشت.
او دلش برای بوی چمن تنگ شده بود و پستهای متعددی که فلورنتینو پرس، رییس رئال به او پیشنهاد داده بود، باعث نشد که او مربیگری را فراموش کند. شرایط خاصی هم پیش آمد که راه زیدان برای بازگشت به سانتیاگو برنابئو را هموار کرد.
زمانی که او وارد باشگاه شد سرخیو راموس را میدید، نه کریس اسمالینگ را. او تونی کروس را میدید، نه نمانیا ماتیچ را. او لوکا مودریچ را میدید، نه جسی لینگارد را و البته کریستیانو رونالدو را داشت، نه الکسیس را.
بازیکنانی که او در اختیار داشت قهرمانیهای مهمی را تجربه کرده بودند و میتوانستند بهروشنی یکی دو سطح دیگر هم بالا بیایند. کار با بنیتس روحیه آنها را خراب کرده و باعث شده بود آنها ناراضی باشند. بازیکنانی که لادسیما را فتح کرده بودند خود را نگهبانان تاریخ رئال میدانستند و رافا را بهعنوان یک نفوذی میدیدند. آن بازیکنان نیاز داشتند که یک نفر آنها را به جایگاه اصلیشان برگرداند. چه کسی بهتر از زیدان، کسی که در آن شب جادویی در لیسبون کنار تیم بود.
تا ابد این بحث ادامه خواهد داشت که زیدان دقیقا چه کرد که رئال مادرید سه بار پیاپی فاتح لیگ قهرمانان شد. توانایی او در ارتباط با بازیکنان بیتردید بخشی از این موفقیت بود. او تغییرات تاکتیکی هوشمندانهای در تیم داد و بیش از همه، شور و شوق فراوانی برای کار با این گروه از بازیکنان داشت.
زیدان بهندرت بازار را راه حل مشکلاتش میدانست. او میدانست که بازیکنان به اندازه کافی خوب هستند و همه چیز بستگی به او داشت تا کاری کند که آنها به دستاورد برسند اما در یونایتد اوضاع به این ترتیب نیست.
به علاوه، قلمرو زیدان لیگ قهرمانان بود. فراموش نکنیم که رئال فصل پیش ۱۷ امتیاز کمتر از بارسلونا کسب کرد. مکتب فکری مادرید به این ترتیب است که اگر رئال مادرید در فینال لیگ قهرمانان، لیورپول را نمیبرد، احتمالا زیدان اخراج میشد تا اینکه استعفا بدهد.
رئال فصل پیش در ۱۶ بازی لیگ نتوانست پیروز شود. زیدان فصل پیش از آن قهرمان لیگ شده بود اما نمیدانست چه کاری انجام دهد تا تیمش تمرکز، انگیزه و ثبات خود را در طول ۳۸ بازی فصل حفظ کند.
یونایتد باشگاهی نیست که زیدان بتواند پا به آن بگذارد، مشکلاتش را حل کند و آنها را تبدیل به قهرمان چند دوره لیگ قهرمانان کند. آنها نیاز به فردی دارند که در چند سال دشوار، تیم را با سختی بازسازی کند. زیدان چنین مربی نیست.
رئال مادرید در قلب زیدان جا داشت. او با رئال زندگی میکرد. او فردی مانند کارلو آنچلوتی، استادش نیست که هر باشگاه بزرگی را بتواند به هر دستاوردی که میخواهد، برساند.
دلایل موفقیت زیدان در رئال مادرید کاملا منحصر به آن شرایط خاص است. مقامات منچستریونایتد اگر فکر میکنند زیدان میتواند با باشگاهی موفق شود که عاشقش نیست، حتما اشتباه میکنند.
اما برای زیدان؛ در یونایتد چه چیزی برای او وجود دارد؟ فشار بیامان، طرفدارانی که کاملا از نحوه اداره باشگاه از بالا تا پایین ناراضی هستند و تیمی که بازیکنانش کیفیت یکسانی ندارند. چند فصل اخیر باعث شد دوران مربیگری لوییس فانخال و ژوزه مورینیو نابود شود، دو مربی که بسیار بهتر از زیدان بودهاند و استمرار بیشتری نسبت به او داشتهاند.
پس بهترین توصیه به زیدان این است: از یونایتد دور باش!
منبع: سایت گل