نویسنده:گراهام هانتر
ژاوی هرناندس یکشنبه اتفاق طعنهآمیزی را در نوکمپ مشاهده کرد. بارسلونا قرار بود یکی از بچههای بااستعداد و بسیار جذاب آکادمیاش را جانشین یک ژنرال مشهور و خسته از نبرد کند؛ کارلس آلنیا جای آرتور ویدال را در میدان میگرفت. از همه جای نوکمپ صدای هو و سوت شنیده میشد. اگر خوب به خاطر داشته باشید یاد اتفاقی مشابه میافتید. اشاره به ژاوی است؛ زمانی که همسن آلنیا بود اغلب مجبور بود در میان هو و سوت تماشاگران به نشانه اعتراض، جانشین پپ گوآردیولا در میدان شود. اعتراض و خشمی که طرفداران نشان میدادند متعلق به دورهای بود که بارسلونا بشدت ناکام مانده بود. آنها در آن دوران ۶ سال بدون جام را سپری کردند. تماشاگران حاضر در نوکمپ دوست نداشتند قهرمان رو به زوالشان، گوآردیولا، قربانی این بازیکن جوان و بااستعداد شود.
ژاوی خودش به من گفت هنگامی که گوآردیولا به سمتش میرفت، وحشت را در دل خود حس میکرد. او بشدت نگران رای اکثریت تماشاگران علیه خود بود و همچنین نگران باران نارضایتی طرفداران که در آسمان تیره شب به سمت او میبارید. او میترسید مقابل این جمعیت که دشمن او بودند ناموفق ظاهر شود، آن هم در حالی که پیشتر دوست داشتند این ستاره جوان بارسلونا را که پرورشیافته آکادمی باشگاه است ببینند.
من حتی یک لحظه هم این بار سنگین را روی دوش آلنیا نمیگذارم که لقب «ژاوی بعدی» را به او بدهم اما این بازیکن ۲۰ ساله متولد کاتالونیا هافبکی بااستعداد است و براحتی میتوان این را در بازی او دید. او دید، تکنیک و اعتماد به نفسی دارد که نشان از روزهای خوب آکادمی بارسلونا دارد اما او هم نمیتوانست درک کند چرا این استقبال خصمانه از او میشود. فهرست مصدومان بارسلونا مانند دفترچه تلفن شده و بازی با ویارئال هم روی لبه تیغ پیش میرفت. ارنستو والورده در چنین شرایطی روی شانه آلنیا زد.
او حالا تنها ستارهای است که بتازگی از خط تولید آکادمی لاماسیا به ترکیب بارسلونا رسیده است؛ خط تولیدی که تا همین اواخر، به حدی پرثمر بود که تیتو ویلانووا میتوانست تیمی به میدان بفرستد که هر ۱۱ نفر آن پرورشیافته خود باشگاه بودند. با این حال آلنیا حتی زمانی که سرجی روبرتو و آرتور مصدوم هستند یا ایوان راکیتیچ و فیلیپه کوتینیو هم به آنها میپیوندند نیز نمیتواند جایی در ترکیب ثابت پیدا کند.
والورده نیازی به آوردن او به تیم اصلی حس نمیکرد. هنگامی که جمعیت حاضر در ورزشگاه دیدند مربی اهل باسک تیم تصمیم گرفته ویدال را تعویض کند تا آلنیا را به زمین بفرستد، شروع به هو کردن و سوت کشیدن کردند، در حالی که آلنیا دقایقی بعد، روی یک فرار هوشمندانه، پاس لیونل مسی را گرفت و گل زد.
البته اعتراض آنها به شخص آلنیا نبود. تماشاگران به این نتیجه رسیده بودند که کوتینیو خوب بازی نمیکند و ویدال دارد با سختکوشی تمام، به این سو و آن سو میدود و در نبردها پیروز میشود. طرفداران در نوکمپ میخواستند این بازیکن در زمین بماند و کوتینیو تعویض شود و آلنیا، این پسر بیچاره در شرایطی عجیب گیر افتاده بود. تا اینکه ویدال از زمین خارج شد و همه دیدند پسر طلایی «بارسلونا بی» دارد وارد زمین میشود.
برای یک دقیقه برویم به یک شب عقبتر، زمانی که رئالمادرید بازی داشت. در دورانی که تیم بارسای گوآردیولا حاکم دنیا بود، فلورنتینو پرس، رئیس مادرید به ستایش و احترامی که دنیا برای تیم رقیب قائل بود حسادت میکرد. نهتنها به دلیل سبک بازی آنها، بلکه به این دلیل که بسیاری از بازیکنان کلیدی بارسا از آکادمی آمده بودند.
مدتی است که مادرید هم روی جوانان سرمایهگذاری کرده است؛ هم با خرید بازیکنان جدید و هم با پرورش بازیکنان داخلی اما نه زینالدین زیدان و نه یولن لوپتگی از این ایده استقبال نکردند. فصل پیش، مارکوس یورنته در لالیگا ۵۴۲ دقیقه بازی کرد و در لیگ قهرمانان تنها ۲۱ دقیقه به میدان رفت. دنی سبایوس هم ۳۹۴ دقیقه در لیگ و ۸۲ دقیقه در لیگ قهرمانان بازی کرد. انگار که حضور این بازیکنان در رئال با نبودشان تفاوتی ندارد.
اما از زمانی که سولاری مربی رئال شده، به بازیکنان جوانی که بااستعداد هستند و در تیمهای پایه خوب کار کردهاند باور داشته است. او این بازیکنان را در تیم اصلی آزموده تا آنها ارزش خود را در این تیم ثابت کنند. این یکی از ایدههای اصلی یوهان کرویف بود. سولاری درک کرد در دورهای که موفقیتهای پیدرپی باعث سهلانگاری و بیخیالی برخی بازیکنان رئالمادرید شده، مانند سرخیو راموس، رافائل واران، لوکا مودریچ، تونی کروس، ایسکو، مارکو آسنسیو و مارسلو، این کار بسیار مهم است که اجازه داده شود بازیکنان گرسنه، بااستعداد و جوان، رقیب این ستارگان شوند و بگویند: «یا به خودت بیا، یا از سر راه من کنار برو!»