یادداشت روز/ دراگان اسکوچیچ بماند یا برود؟/ اعتماد در ترازو


سایت بدون – پرونده صعود به جام جهانی بسته شده است. بازی‌های آینده تیم ملی اگرچه همچنان باید با پیروزی بگذرد تا در مسیر جام جهانی به اعتبار برند تیم ملی ایران بیفزاید، اما واقعیت این است که این موقعیت تیم ملی، دوباره بحث ادامه همکاری با اسکوچیچ یا انتخاب جایگزین برای او را داغ می‌کند. گریزی هم از این بحث که احتمالاً فرسایشی خواهد شد، نیست.
دراگان اسکوچیچ یک مربی برنده است، ایران را از مخمصه بزرگ ناکامی در راه جام جهانی نجات داد و برای آن تیم بازنده، لقب سریع‌ترین صعود به جام جهانی را ساخت. این هر فدراسیونی را در تغییر مربی دچار تردید بزرگ می‌کند. اما فارغ از دشواری این تصمیم، با بی‌اعتمادی در تصمیم درباره آینده اسکوچیچ نیز مواجهیم.
وقتی دوران مارک ویلموتس را به خاطر می‌آوریم یا خطر انتخاب مربیانی را که اسکوچیچ در مقایسه با آنها بهترین مربی جهان است، مرور می‌کنیم، وحشت ناکامی با مربی بعدی ساخته می‌شود. حتی ویلموتس در روز انتخاب، به اندازه‌ای که در ایران ناکام بود، انتخاب بدی به نظر نمی‌رسید. فارغ از قیمت گزاف و سرشار از شبهه، به اندازه دوران سیاهی که ساخت، ناکامی‌اش پیش‌بینی نمی‌شد. مثل ویلموتس باز هم می‌تواند برای تیم ملی ایران انتخاب شود. نه کیفیت مدیریت در فدراسیون فوتبال بالاتر از دوره ریاست مهدی تاج است و نه این فدراسیون متمول‌تر است که با مبلغی بزرگ، جاه‌طلبی انتخاب یک مربی شناخته ‌شده را داشته باشد.
تعریف یک پروژه جدید با مربی جدید و انتخاب بر اساس آن پروژه فرضی تعریف ‌شده فقط در حرف قابل طرح است و کیست که نداند در فدراسیون فوتبال نه فقط امروز، بلکه طی دهه‌هایی که به خاطر داریم چنین انتخاب‌هایی چقدر بی‌مبنا و اتفاقی است. یک حادثه می‌تواند کارلوس کی‌روش را روی نیمکت ایران بنشاند و حادثه دیگری می‌توانست همایون شاهرخی را به مربی تیم ملی تبدیل کند. فاصله کیفی حوادث عمیق است.
دراگان اسکوچیچ با ‌وجود صعود به جام جهانی هنوز نتوانست جایگاهی در خور عملکردش به دست بیاورد. او باورهای تازه درباره خودش ساخت اما این باورها به اندازه‌ای بزرگ نیستند که یک مربی برای کار روی پروژه یک موفقیت نسبی در جام جهانی نیاز دارد. فدراسیون فوتبال توان و میل افزایش این اعتبار برای سرمربی تیم ملی را نداشته و به ظرافت‌های این کار اشراف ندارد. خود اسکوچیچ نیز در این زمینه مربی زیرکی نیست. این کار اسکوچیچ را برای ادامه سخت می‌کند اگرچه او با نتایجش کار مخالفانش را نیز سخت کرده است. گوناگونی جنس و گرایش مخالفان اسکوچیچ از خوش‌اقبالی‌های اسکوچیچ است، چون مخالفت با او را یکدست نمی‌کند و جبهه نمی‌سازد.
در میان بحث درباره ادامه همکاری یا پایان کار اسکوچیچ در تیم ملی، هر چقدر مخالف او باشیم یا هر چقدر رویای یک مربی بزرگ روی نیمکت را در سر می‌پرورانیم، غفلت از احترام به او دور از اخلاق حرفه‌ای است. او بود که بی‌ادا ایران را به جام جهانی رساند، حتی اگر صعود به جام جهانی دیگر آنچنان دست ‌یافتنی است که دوستداران فوتبال را دچار بروز احساسات اغراق ‌شده سابق نکند.

فرشاد کاس نژاد/ ایران ورزشی

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *